جملات زیبای کتاب ۴۳ ترجمه ای از سکوت و احساس | طاقچه
تصویر جلد کتاب ۴۳ ترجمه ای از سکوت و احساس

بریده‌هایی از کتاب ۴۳ ترجمه ای از سکوت و احساس

نویسنده:حمید خاکزاد
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
این کتاب را برای تو نوشته‌ام - تو که شاید هیچ‌گاه نبینمت، اما می‌دانم هستی.
Niyaz.h
صدایت نرم بود وقتی زندگی می‌غرید.
Niyaz.h
روزی در نگاه من نشسته بودی، حالا پشت پلک‌هایم خانه داری.
Niyaz.h
تو رفته‌ای اما هرگز خیلی دور نبوده‌ای، در هر ترانه‌ای که جرئت خواندنش را ندارم، هستی. تو پاسخم هستی وقتی سؤالی نمی‌پرسم، حضورم در هر دلتنگی. اگر صدایم را می‌شنوی، چیزی نگو. می‌خواهم باور کنم که می‌دانی.
Niyaz.h
من نور را انتخاب می‌کنم، حتی اگر تاریکی نظاره‌گر باشد؛ من بال‌ها را انتخاب می‌کنم، با بال‌هایی بر پشتم، نگاه به‌سوی آسمان.
Niyaz.h
زندگی گاهی فریاد می‌زند، اما من یاد گرفته‌ام آرام گوش دهم. در سکوت موسیقی هست. نوری در جیبم دارم، برای روزهایی که تاریک‌اند. گاهی گرما برای رسیدن کافی‌ست
Niyaz.h
غم تو مرا دور نمی‌کند، بلکه مرا نزدیک‌تر می‌کشاند. به من می‌گوید که تو واقعی هستی، و من می‌خواهم جایی باشم که دل نفس می‌کشد.
Niyaz.h
منتظر نشانه نباش، تو خودت یک علامتی. در تردید نایست، وقتی بال‌هایت رو میگشایی اوج بگیر - نه برای فرار از آن‌که بودی، بلکه برای رسیدن به آن‌که باید باشی.
Niyaz.h
خنده‌ات، خاطره‌ای که نمی‌میرد، شعله‌ای که نمی‌توانم خاموش کنم
Niyaz.h
عشق فقط آغاز نیست، بلکه انتخابی‌ست برای هر روز.
Niyaz.h

حجم

۴۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان