
بریدههایی از کتاب فلسفه شر
۲٫۲
(۲۰)
حتی اگر ژنهایمان خودخواه باشند، لزومی ندارد ما خودخواه باشیم.
Nesa
برهان شاهدمحور ادعا میکند وفور شر در جهان با باور به وجود یک خداوندِ قادر و رحمان همخوان نیست، حالآنکه برهان منطقی ادعا میکند نفس وجودداشتن شر با چنین باوری همخوانی ندارد. برهان منطقی میکوشد نشان بدهد خداباوری امری متناقض است، حالآنکه برهان شاهدمحور سعی میکند نشان بدهد خداباوری نامحتمل است.
Nesa
حتی اگر رنج بتواند تزکیهبخش هم باشد، در بلندمدت اغلب ویرانگر از آب درمیآید. به قول امیل چوران، رنج و مصیبت ما را به بهشت نخواهد برد، بلکه روانهٔ جهنم خواهد کرد
Nesa
تئودیسه یعنی توجیه خدا؛ استدلالی دال بر حقانیت او. تئودیسه در کل به اندیشهٔ مسیحی ربط پیدا میکند، اما اکثر براهین آن را میتوان در اندیشهٔ یونانی و پیشامسیحی هم پیدا کرد. جان کلام تئودیسه در گفتاری منسوب به هراکلیتوس آمده که میگوید از دید خدا همهچیز زیبا و نیک و منصفانه است. در مقابل، انسانها بخشی از امور را منصفانه میبینند و بخشی را غیرمنصفانه.
Nesa
آگوستین و توماس آکوئیناس ادعا میکنند بشر خودش «خواسته» یک زندگی پرعیبونقص داشته باشد و به همین خاطر هم از خدا فاصله گرفته است. ولی همین برهان را میشود علیه خدا هم اقامه کرد: خدا خودش خواسته یک جهانِ پرعیبونقص بیافریند، بنابراین مسئولیت این خواسته هم بر دوش اوست. در اینجا میتوان چنین مخالفت کرد که کاملنبودنِ آفرینش ضروری و حدی از عیبونقص اجتنابناپذیر است؛ اما میشود در پاسخ گفت که آفرینشی که در آن اینگونه نواقص چشمگیر وجود دارد، همان بهتر که از اول صورت نمیگرفت. پس آفرینش رفتهرفته بهمنزلهٔ خطایی مهلک دیده میشود که بر قلم صُنع رفته است؛ خطایی که هنوز ما داریم تاوانش را پس میدهیم.
Nesa
یک کودک با مبتلاشدن به سندرم لِشـنیهان چه سودی عایدش خواهد شد؟ در این بیماری، کودک چنان میل شدیدی به آسیبزدن به خودش مییابد که باید همهٔ دندانهایش را کشید، تا مبادا انگشتان و لبهایش را گاز بگیرد و زخم کند. همانطور که در طاعون آلبر کامو میخوانیم، رنج یک کودک «مایهٔ انزجار» است. [در این رمان] پدر پانِلو میکوشد با این مسئله کنار بیاید:
ظاهراً همهچیز به این [ادعا] میرسید: نباید در تبیین پدیدهٔ طاعون کوشید، بلکه مهمتر از هر چیزی، باید از طاعون آموختنیها را آموخت. ریو چنین پنداشت که به نظر کشیش، هیچ چیز قابلتبیینی وجود ندارد. وقتی دوباره [به حرفهای] پانلو علاقهمند شد که او با لحنی محکمتر گفت چیزهایی بود که با فهم آنها [وجود] خداوند را لمس میکردیم و چیزهایی هم بود که فهم آنها به چنین حسی نمیانجامید.
Nesa
لوتر هم بهنوبهٔ خود اعلام میکند کل شرور ریشه در خدا و شیطان دارند، هرچند شیطان شر را برای شر میخواهد اما خدا میخواهد در شرْ خیر یافت بشود. و ازآنجاکه خدا از شیطان قادرتر است، از او همچون وسیلهای برای ترویج خیر استفاده میکند
Nesa
پریمو لِوی مینویسد: «آشویتس وجود داشته، پس خدا وجود ندارد.» او که از چندین سال زندگی در آشویتس نجات یافته بود، چند روز مانده به مرگش در ۱۹۸۳ این کلمات را بازگو میکرد - مرگی که به خودکشی میخورد. ایوان کارامازوف، شخصیت رمانتیک داستانِ داستایفسکی، نیز چنین نتیجهای گرفت، البته نشانهٔ سادهتری برای اثبات آن برگزید: گریهٔ یک کودک. شاید بشود گفت لوی برهانی شاهدمحور علیه وجود خدا دارد، و ایوان کارامازوف یک برهان منطقی.
Nesa
مارتین آمیس مینویسد: «درد را هیچ زبانی نیست، جز زبان بد، جز ناسزا. هیچ زبانی. آخ، وای، اوووف، آآآآ. وای خدا، درد خودْ زبان خود است.» درد بهجایآنکه زبان داشته باشد، زبان را تباه میکند. میتوانید بگویید فلانچیز درد دارد؛ اما درد که از حد گذشت، توان تکلم را از دست میدهید و به درون وضعیتی پیشازبانی کشانده میشوید. درد جسمانی میتواند از درد روانی هم پیشی بگیرد، زیرا همهٔ قوای روان را تحلیل میبرد.
Nesa
حجم
۳۴۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹۱ صفحه
حجم
۳۴۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹۱ صفحه
قیمت:
۲۱۵,۰۰۰
۱۵۰,۵۰۰۳۰%
تومان