جملات زیبای کتاب درنایی در میان گرگ ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب درنایی در میان گرگ ها

بریده‌هایی از کتاب درنایی در میان گرگ ها

نویسنده:جون هور
دسته‌بندی:
امتیاز
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
«اصلاً منطقی نیست! چرا برای آقایون اینقدر سخته که خانما رو تنها بذارن؟»
Sophie
بایستی با تاریخ مواجه شویم، چون در صورتی که نادیده‌اش بگیریم دوباره تکرار می‌شود.
Sophie
«امیدوارم در زندگی بعدیمون دوباره همدیگه رو ببینیم. این بار در شرایط بهتری.»
Sophie
«مشکلی نیست. مشکلی نیست. این سرنوشت ماست. ما حتی وقتی درد می‌کشیم باید ساکت بمونیم. ما باید تحمل کنیم.»
Sophie
هیچ جوانی در این پادشاهی آینده‌ای نداشت. تمام چیزی که ذهنمان را درگیر می‌کرد این بود که حتی برای دیدن فردا زنده خواهیم ماند یا نه.
Sophie
«ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که باید درونی‌ترین افکارمون رو پنهان کنیم. زمانه‌ای که صحبت صادقانه می‌تونه باعث اعدامت بشه.
Sophie
«اگه فرصتش پیش نیومد که توی این دنیا دوباره همدیگه رو ببینیم، توی زندگی بعدیم پیدات می‌کنم... یا توی هر زندگی‌ای که بتونم دوباره توش ببینمت.»
Sophie
«در دوران تاریکی هر مادری مادر خودته. هر بچه‌ای بچهٔ خودته و هر خواهری خواهر خودت...»
Sophie
«ما در دوران وحشتناکی زندگی می‌کنیم. دورانی که حقیقت جرمه و هیچ کاری نمی‌تونیم در موردش انجام بدیم.»
Sophie
«و ما جا موندیم، بدون اینکه بدونیم چطوری توی این قلمرو زندگی کنیم. توی دنیایی که اونا دیگه توش نیستن.»
Sophie
«تا باور کنم که زندگی چیزی فراتر از این لحظهٔ فلاکت‌باره.»
Sophie
حکومت‌ها در سرزمین‌هایی که غرق در اشک بودند سر برمی‌آوردند و سقوط می‌کردند.
Sophie

حجم

۳۳۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

حجم

۳۳۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

قیمت:
۱۲۶,۰۰۰
تومان