بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تاوان | طاقچه
تصویر جلد کتاب تاوان

بریده‌هایی از کتاب تاوان

۴٫۰
(۲۲۴)
و من یاد نگرفته بودم که محبت و توجه نیازی به دلیل ندارند.
Shaghayegh
«نباید فکر کنیم که همه‌ی آدم‌ها با هم برابر هستند. به این خاطر که از لحظه‌ی تولد ویژگی‌هایی که به هر آدمی داده شده است با بقیه تفاوت دارد. آدم فقیر نباید ادای آدم‌های پول‌دار را دربیاورد، آدم احمق نباید ادای دانشمندها را در بیاورد، آدم فقیر باید در فرودستی به دنبال خوشبختی باشد و آدم احمق باید برای انجام کاری که از پس آدم احمق برمی‌آید تمام تلاشش را به کار بگیرد. اگر کسی چیزی بالاتر از جایگاه خودش بخواهد، فقط خودش را بدبخت می‌کند. به این خاطر که حضرت مَلِک شمس دارد از آن بالا همه‌چیز را به‌دقت می‌بیند و تنبیه می‌کند.»
فاطمه
ولی در دوستی هدیه دادن به این مناسبت‌ها ارتباطی ندارد و آدم فقط دلش می‌خواهد دوستش را خوشحال بکند، به همین سادگی،
Farhadmarch
حضاری که فیلم تایتانیک را دیده‌اند، هنگام تماشای فیلم، خودشان را در آن کشتی لوکس و گران‌قیمت که غرق می‌شود تصور نکرده‌اند؟ به اینکه چطور در آن لحظه فقط خودشان را نجات بدهند فکر نکرده‌اند؟ اینکه با خونسردی یک تکه تخته را پیدا کرده، خودشان را صحیح و سالم به آن رسانده و تا زمان رسیدن امداد بر روی آن صبر کنند را در ذهن خود تصور نکرده‌اند؟ یامثلاً برای‌تان پیش نیامده که هنگام دیدن خبر زلزله و یا آتش‌سوزی در اخبار، خودتان را درحالی‌که از ساختمان در حال ریزش دور کرده و به جایی امن پناه می‌برید تصور نکرده‌اید؟ یامثلاًهنگام تماشای برنامه‌ی حوادث خطرناک، این صحنه را کهبه صورت میلی‌متری از ضربه‌ی چاقو نجات پیدا می‌کنید در ذهن خود مجسم نکرده‌اید؟ هنگامی که شنیدید یک ضارب به درون مدرسه نفوذ کرده است، این را در ذهن خودتان تصور نکردید که چطور بر خودتان مسلط شده و حمله‌ی ضارب را دفع می‌کنید؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بیشتر آدم‌هایی که می‌توانند در مواقع اضطراری عکس‌العمل مناسبی داشته باشند، آدم‌هایی هستند که بارها مشابه آن شرایط را تمرین کرده و در مورد آن تجربه کسب کرده‌اند ویا آدم‌هایی هستند که در گذشته‌ی خود اتفاق مشابهی را تجربه کرده‌اند.
بهنوش
محال است که یک خرس خودش بلند شود به و بیمارستان برود، درست نمی‌گویم؟ به این خاطر که خرس بلد است چطور مثل خرس زندگی کند. من تنها خرسی بودم که بلد نبودم. هر کسی باید جایگاه خودش را بداند و متناسب با آن جایگاه زندگی کند.
عین صاد
اما آن زمان در آن شهرستان تنها هشداری که به ما می‌دادند این بود که اگر کسی را که نمی‌شناسید به شما آدامس و یا آب‌نبات داد، و یا گفت که پدر و مادرتان مریض هستند و با من بیایید، به‌هیچ‌وجه سوار ماشین آن آدم نشوید.
alcapon
آیا حالا شما مرا خواهید بخشید؟ آیا از بند طلسمی که سالیان سال به درازا کشید، رها شدید؟
کتاب باز
رده‌بندی معمولاً بر اساس زیبایی لباس عروسک‌ها بود، ولی من تماشای چهره‌ی عروسک‌ها را بیشتر دوست داشتم؛ چون به‌نظرم می‌رسید اخلاق و شخصیت آدم‌ها در عروسک‌ها منعکس شده، و صورت عروسک‌ها به‌نوعی شبیه چهره‌ی بچه‌ها و مامان آن خانه می‌شود.
mina3062
بیشتر آدم‌هایی که می‌توانند در مواقع اضطراری عکس‌العمل مناسبی داشته باشند، آدم‌هایی هستند که بارها مشابه آن شرایط را تمرین کرده و در مورد آن تجربه کسب کرده‌اند ویا آدم‌هایی هستند که در گذشته‌ی خود اتفاق مشابهی را تجربه کرده‌اند.
mahvin
«امیلی، ما را ببخش.» برای اولین بار این را در دلم گفتم. هم‌زمان با این فکر، احساس کردم که نمی‌توانم بزرگسالان و آدم‌های منحرفی را که بچه‌هایی را که از خودشان به مراتب ضعیف‌تر هستند هدف قرار می‌دهند، ببخشم. نباید بچه‌های دیگر هم مثل ما آینده‌شان به‌خاطربزرگ‌ترهای احمق به هم بریزد.
umiumi
انسان موجودی است که روحیه و افکاری بی‌نهایت خودخواهانه دارد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
به این خاطر که خرس بلد است چطور مثل خرس زندگی کند. من تنها خرسی بودم که بلد نبودم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
دیگر آن قاتل وجود ندارد و من کنار تو هستم و از تو محافظت می‌کنم ولی قاتل هنوز هم آن بیرون بود.
alcapon
فکر کردم که باید خودم را در جایی که در آن اشتباه کرده‌ام قرار بدهم، و با تمام وجود تلاش کنم و زحمت بکشم.
zohreh
هیچ شجاعتی در من نیست، حتی به‌خاطر آن اتفاق تنها چیز باارزشی را هم که داشتم، هم از دست دادم.
mina3062
شماره‌ی تلفن همراهش را حفظ نیستم... لطفاً با بخش حمایت اجتماعی شهرداری تماس بگیر.
A girl with short hair☆♡
هم‌زمان با این فکر، احساس کردم که نمی‌توانم بزرگسالان و آدم‌های منحرفی را که بچه‌هایی را که از خودشان به مراتب ضعیف‌تر هستند هدف قرار می‌دهند، ببخشم. نباید بچه‌های دیگر هم مثل ما آینده‌شان به‌خاطربزرگ‌ترهای احمق به هم بریزد.
Moonlight🌕
زندگی‌ام بعد از آن اتفاق؟ اگر آدم چیزی بالاتر از جایگاه خودش را بخواهد بدبخت می‌شود.
سایه
«نباید فکر کنیم که همه‌ی آدم‌ها با هم برابر هستند. به این خاطر که از لحظه‌ی تولد ویژگی‌هایی که به هر آدمی داده شده است با بقیه تفاوت دارد. آدم فقیر نباید ادای آدم‌های پول‌دار را دربیاورد، آدم احمق نباید ادای دانشمندها را در بیاورد، آدم فقیر باید در فرودستی به دنبال خوشبختی باشد و آدم احمق باید برای انجام کاری که از پس آدم احمق برمی‌آید تمام تلاشش را به کار بگیرد. اگر کسی چیزی بالاتر از جایگاه خودش بخواهد، فقط خودش را بدبخت می‌کند.
Farhadmarch
رده‌بندی معمولاً بر اساس زیبایی لباس عروسک‌ها بود، ولی من تماشای چهره‌ی عروسک‌ها را بیشتر دوست داشتم؛ چون به‌نظرم می‌رسید اخلاق و شخصیت آدم‌ها در عروسک‌ها منعکس شده، و صورت عروسک‌ها به‌نوعی شبیه چهره‌ی بچه‌ها و مامان آن خانه می‌شود.
Shaghayegh
و من یاد نگرفته بودم که محبت و توجه نیازی به دلیل ندارند.
Shaghayegh
من به خاطر مغازه‌های شیک و جاهای تفریحی زیاد به توکیو نیامده بودم، بلکه آمده بودم تا خودم را قاطی آدم‌هایی کنم که از گذشته‌ام چیزی نمی‌دانستند و آنجا از خودم اثری به جا نگذارم، یا به بیان دقیق‌تر، می‌خواستم خودم را که شاهد قتل بودم، از چشمان قاتل که هنوز دستگیر نشده بود، پنهان کنم.
alcapon
من شیوه‌ی کمک خواستن را بلد نبودم. مشکلی ندارم که در مورد کاری که خودم قادر به انجام آن نیستم درخواست کمک کنم، ولی کاری که خودم قادر به انجامش نباشم، نه.
zohreh
«نباید فکر کنیم که همه‌ی آدم‌ها با هم برابر هستند. به این خاطر که از لحظه‌ی تولد ویژگی‌هایی که به هر آدمی داده شده است با بقیه تفاوت دارد. آدم فقیر نباید ادای آدم‌های پول‌دار را دربیاورد، آدم احمق نباید ادای دانشمندها را در بیاورد، آدم فقیر باید در فرودستی به دنبال خوشبختی باشد و آدم احمق باید برای انجام کاری که از پس آدم احمق برمی‌آید تمام تلاشش را به کار بگیرد. اگر کسی چیزی بالاتر از جایگاه خودش بخواهد، فقط خودش را بدبخت می‌کند. به این خاطر که حضرت مَلِک شمس دارد از آن بالا همه‌چیز را به‌دقت می‌بیند و تنبیه می‌کند.»
dosbsks
چون بچه‌های اطرافم هم کمابیش مثل خودم بودند هیچ‌وقت به‌نظرم نرسیده بود که دنیا نابرابر و ناعادلانه است.
dosbsks
حضاری که فیلم تایتانیک را دیده‌اند، هنگام تماشای فیلم، خودشان را در آن کشتی لوکس و گران‌قیمت که غرق می‌شود تصور نکرده‌اند؟ به اینکه چطور در آن لحظه فقط خودشان را نجات بدهند فکر نکرده‌اند؟ اینکه با خونسردی یک تکه تخته را پیدا کرده، خودشان را صحیح و سالم به آن رسانده و تا زمان رسیدن امداد بر روی آن صبر کنند را در ذهن خود تصور نکرده‌اند؟
mina3062
شهرستانی‌ها یک سری اصل و قانون برای خودشان دارند و آن‌ها را برای من هم می‌گفت، یکی از آن‌ها این بود که «اگر چیزی باشد که ببینند وبدانند اگر دست‌شان را دراز کنند به آن می‌رسد، دل‌شان آن را می‌خواهد، ولی اگر دست‌شان نرسد، اصلاً به روی خودشان نمی‌آورند.»
mina3062
شاید اهالی توکیو اطراف را نمی‌بینند، شاید به دیگران اهمیتی نمی‌دهند، شاید تا زمانی که مزاحمتی برای‌شان به وجود نیاید برای‌شان فرقی ندارد کسی که کنار آن‌ها نشسته چه کار می‌کند، شاید برای‌شان مهم نیست عنوان کتابی که مسافر روبه‌رویی‌شان می‌خواند، چیست. آن‌ها هر چقدر هم که مارک کیف کسی که جلوی آن‌ها ایستاده گرانبها باشد، به آن خیره نمی‌شوند.
استودیوس
اما بچه‌های همیشگی هیچ‌چیزی نگفتند. داداشم همیشه فکر می‌کرد که شهرستانی‌ها یک سری اصل و قانون برای خودشان دارند و آن‌ها را برای من هم می‌گفت، یکی از آن‌ها این بود که «اگر چیزی باشد که ببینند وبدانند اگر دست‌شان را دراز کنند به آن می‌رسد، دل‌شان آن را می‌خواهد، ولی اگر دست‌شان نرسد، اصلاً به روی خودشان نمی‌آورند.»
Elaheh Dalirian

حجم

۲۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۲۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴۷,۵۰۰
۳۳,۲۵۰
۳۰%
تومان