بریدههایی از کتاب مسافر جمعه
۴٫۴
(۳۰)
عاشق شدن تاوان دارد.
ف_حسنپوردکان
بترسید از آه مظلوم که گیراس
amid :)
«هرکس، زمین وجودش یه جوهری داره. یه زمین رو هزار بار آب بدی گاوپنبه میده، یه زمینم به یه بار آب، زعفرون!»
amid :)
شهریا با روستاییها فرق دارن. حواست باشه. اینجا باید گرگ باشی.
ف_حسنپوردکان
هر کسی یک جایی میبُرَد.
ف_حسنپوردکان
آدمها همیشه از چیزهایی که نمیدانند میترسند.
ف_حسنپوردکان
هیچچیز بدتر از یک عذاب وجدان تمامنشدنی نیست. اینکه خودت فکر کنی چهقدر احمقی!
ف_حسنپوردکان
تاریکی و ظلمت شب برای روستازادهای مثل رسول، ترسناک نبود. آدمها همیشه از چیزهایی که نمیدانند میترسند.
amid :)
«هیچچیز به اندازهی امید، دل آدم رو قرص نمیکنه. راه و عقیده آدم رو عوض میکنه این امید»
amid :)
بیکسی، بیکسیه. چه اینجا چه اونجا!
amid :)
حرف خاتون یادش آمد «تا کی خوار و خفیف شدن».
amid :)
چهقدر دلش برای خاتون تنگ شده بود. برای بوی کاهگل بارانخورده، برای عطر یونجه تازه دروشده.
amid :)
اگه از این جماعت حاتمبخشی دیدی، بفهم یا قبلا دوشیدنت، یا قراره یه قصهای رو لاپوشونی کنن
f_altaha
خاتون هم دل بزرگی داشت. میگفت باید وقتش برسد. میوهی کال، عطر و طعم میوهی رسیده را ندارد.
amid :)
- اگه از این جماعت حاتمبخشی دیدی، بفهم یا قبلا دوشیدنت، یا قراره یه قصهای رو لاپوشونی کنن که تو قد و اندازهی رعیت نیست. رعیت باید سرش بند بشه که سرک به هر کاری نکشه.
amid :)
-ولی همهچیز ما اونجاست.
رسول به چشمهای خاتون خیره شد:
- غیر الاغ و یه گاو و چهارتا گوسفند، چی داریم؟
amid :)
از من به تو نصیحت! نبش قبر گذشته نکن. بذار بمونه برا گذشته.
amid :)
-اِاا! ... چه غلطا! دهاتی و سواد؟ پس اون خان چه غلطی میکنه که شماها باسوادین؟
amid :)
«دیوار دنیا رو خدا شاقول میکنه
amid :)
نخواه بندهی خدا بهت رحم کنه که فقط حقارته، رفاقت نیست.
ف_حسنپوردکان
-دیروز خواب بودی یا خمار که نمیدونی پی چی میرم؟ دنبال حق میرم. دنبال حق، پیرخلیل!
amid :)
شاید رگههایی از پشیمانی هم وسط درد و ناراحتیاش جولان میداد. ولی دلش راضیاش میکرد که عاشق شدن تاوان دارد.
amid :)
آدم ضعیف به چشم هیچکس نمیاد. یه غلطی کردی، مثل مرد پاش وایستا. حداقل خیالت راحته بزدل نیستی.
ف_حسنپوردکان
-روضه؟ نوروزه که!
محسن تخممرغ نیمروشده را گذاشت لای نان و پیچاند و گرفت طرف رسول:
-اِه! شهادت امام صادقه. بعدم تو چهطور روزنامهخونی هستی که بیخبری؟ آقای خمینی گفته امسال عید نداریم. فردام روضهخونیه. صبح خونهی خودش. عصرم همین اینجا که مال آقای گلپایگانیه.
ف_حسنپوردکان
-اینا بیابون خدا رو هم به رعیت نمیدن.
f_altaha
میگن همین شاه نذاشته کمونیستا نفس بکشن. این نباشه، ایران میشه شوروی. آخه برادر من! اینم شد توجیه.
f_altaha
هیی! جوون تو امشب هرچی خاطره تو گور و کفن داشتیم کشیدی بیرون
• Khavari •
-مردم رو که نمیشه به زور متمدن کرد.
amid :)
دلش برای رضیه تنگ شده بود ولی نمیخواست ضعیف به نظر بیاید. کریم میگفت آدم ضعیف به چشم هیچکس نمیآید.
amid :)
اونموقع زورش خیلی بیشتر از حالا بود. دهاتیجماعت فکر میکرد خان، خداست. خان میگفت شبه، هیچکس جرأت نمیکرد بگه روزه.
amid :)
حجم
۱۸۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
حجم
۱۸۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
قیمت:
۵,۰۰۰
۱,۵۰۰۷۰%
تومان