بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خرمای تلخ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خرمای تلخ

بریده‌هایی از کتاب خرمای تلخ

انتشارات:نشر امینان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأی
۵٫۰
(۳)
غلامرضا که بی‌محابا مشغول تیراندازی بود به طرفم آمد و گفت: ـ یه بویی حس نمی‌کنی؟ ـ نه، چه بویی؟ من که بویی نمی‌شنوم. ـ پسر بوی دماغ‌سوخته میاد، مگه نمی‌بینی حالشون رو گرفتیم، بیچاره‌ها ان‌قدر ترسیدن که نمی‌دونن کدوم طرف فرار کنن.
کتابخوان🤓
بگم که هر کسی کمپوت گیلاس بخوره به اندازهٔ هر کدام از دونه‌های گیلاس ترکش خمپاره نوش جان می‌کنه، برای همین من گذشت می‌کنم و همهٔ تیر و ترکش‌های عراقی‌ها رو با خوردن کمپوت‌های گیلاس نصیب خودم می‌کنم.
کتابخوان🤓
چیه غلامرضا امشب سر کیفی؟ نکنه خبریه؟ ـ نه مگه باید خبری باشه تا من بخندم! ـ گفتیم شاید از اون بالا بالا برات پست سفارشی اومده باشه! ـ دلتون رو بی‌خود خوش نکنید، من تا چلومرغ عروسی تک‌تک شماها رو نخورم که فیلتر شهادتم مبارک نمی‌شه!
کتابخوان🤓

حجم

۸۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۸۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۲,۵۰۰
تومان