
بریدههایی از کتاب ما ایوب نبودیم
۳٫۴
(۱۲)
دنیا دیوی وارونهکار است که وقتی بفهمد از پونه بدت میآید، دم لانهات سبزش میکند.
katy
گاهی هم بهترین راه مراقبت از چیزی رها کردنش است. شاید اینطوری بهتر باشد. اصلاً خدا را چه دیدید؟ شاید از جایی به بعد، رفت و برای خودش مراقب بهتری پیدا کرد.
katy
ما مجبوریم «اجتماعی» باشیم اگر میخواهیم از تمام آنچه به موجودیت یک شهر شکل داده مراقبت کنیم
elpha
زندگی آدمی دست خودش نیست
katy
معلولیت امر مبارکی نیست اما همیشه باید خوب زندگی کرد.»
katy
غمانگیزترین سکانس سینمای جهان را میسازد، اینکه تو برابرِ تلاشی که برای زنده ماندن خودت کردهای، برای کسی دیگر هم تلاش کرده باشی و او تو را به یاد نیاورد و هرگز به تو برنگردد، حتی برای خداحافظی یا وداع یا هر چیز.
katy
مراقبت برای آدم مثل سوختی عمل میکند که امیدهایش را برمیانگیزد و حتی وجود و حضورش در این دنیا را معنا میبخشد. مراقبت، بهخصوص مراقبت از دیگری، مثل نوری در آینه به ما بازمیتابد. شاید مراقبت عملی یکطرفه نیست؛ یک جور بدهبستان عاطفی و انسانی است.
katy
طاقت آوردن هم نوعی انتخاب است
katy
ارنستو ساباتو چه زیبا گفته که «نوشتن دستکم چیزی را ماندگار میکند، عشقی را، عملی قهرمانانه را یا یک لحظه شور و جذبه را.»
ahya
کی از دلایل لزوم توجه به مراقبت از پدر و مادر ـ و نه مواظبت از سر رفع تکلیف ــ حسرت و پشیمانیِ گزنده و دیرپایی است که اگر یقین کنی این وظیفه را نادیده گرفتهای، درونت را میجود. این حسرت و پشیمانی البته همیشه هست، حتی اگر آدم سفت و سخت از پدر و مادرِ بیمارش مراقبت کرده باشد. نه چون هیچ مراقبتی کامل نیست، بلکه شاید چون مرگ همیشه نابههنگام است.
katy
تصمیم گرفتم رواندرمانیِ خودم را شروع کنم. مراقبت از دخترم میراث مراقبت رواندرمانگرم از من بود. آن روزها در فرایند رواندرمانی با ترسها و اضطرابهایم روبهرو شدم و با اینکه هنوز مادر نبودم، در محیطی امن و مادرانه آرامآرام رشد کردم. درمانگرم بیقیدوشرط به من مادری یاد داد و کمکم کرد از خواستن، صبوری، پناه دادن و بیحسابوکتاب دوست داشتن نترسم. امنیت و عطوفتِ حضور او آغوشم را به روی دخترم باز کرد.
erfan
وقتی خانمدکتر گفت امیدوار نباشیم و از اتاق بیرون رفت، ایستادم پشت پنجره. مثل فیلمهای درام باران میآمد. از جایی که ایستاده بودم گنبد حسینیهٔ ارشاد و نردههای دورتادور بیمارستان را میدیدم. نردههایی که ما را از تمام دنیا جدا میکرد. برخلاف همیشه، دلم میخواست با یکی حرف بزنم. بگویم نمیخواهم دخترم بمیرد. نمیخواهم به قیمت از دست دادنش بروم آن طرف نردهها. دوست داشتم به یکی بگویم تصمیم گرفتهام توی همین دنیای غیرمعمولیها بمانم و مراقب دخترم باشم
erfan
در تمام آن سالها خودم را وقف مراقبت از جهانی کرده بودم که فکر میکردم میتوانم برای خودم نگهش دارم. این مراقبت در من و برای من این تصویر ذهنی را ساخته بود که در «ازخودگذشتگی» و «صبر» شعلهٔ کوچکی هست که نمیگذارد جهانی که آن را دودستی چسبیدهایم هرگز از هم بپاشد. اما انگار خیلی روی کلمهٔ «هرگز» حساب کرده بودم. جهان بسیار بیدادگر و نامُداراگر است گاهی و هیچ «هرگز» ی در کارش نیست.
katy
هر یک از ما آهنگ رنج خودش را دارد.
katy
اریک اریکسون، روانشناس شهیر، معتقد بود انسان در هر دوره از زندگیاش با بحرانهایی روبهروست که لاجرم با یکی از فضایل اخلاقی حل خواهند شد.
ahya
حجم
۲۷۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۲۷۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان