بریدههایی از کتاب اسطوره و واقعیت
نویسنده:میرچا الیاده
مترجم:مانی صالحی علامه
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۹ رأی
۴٫۳
(۱۹)
اسطوره یک نوع تاریخ مقدس را حکایت میکند و واقعهای را بازگو میکند که در زمان ازلی آغازین یا همان زمان اساطیری «آغازها» رخ داده بود. به عبارت دیگر، اسطوره توضیح میدهد که چگونه بهواسطه اَعمال موجودات فوق طبیعی، واقعیتی به وجود آمد، چه کل واقعیت یا همان جهان هستی و کائنات باشد و چه فقط بخشی از واقعیت ـــ مثلاً یک جزیره، گونهای از گیاهان، نوع خاصی از رفتار انسانی، رسم یا آیینی رایج. پس اسطوره همیشه روایتی از یک «آفرینش» است و روایت میکند که چگونه چیزی ایجاد شد و به وجود آمد. اسطوره فقط چیزی را تعریف میکند که واقعاً رخ داده و خود را کاملاً آشکار ساخته است. نقشآفرینان در اسطورهها، موجودات فوق طبیعی هستند
یوسف صابری
اسطورهها نباید تعریف شود مگر در طی دوره زمان مقدس (معمولاً در پاییز یا زمستان است و فقط در شب). این رسم حتی میان اقوامی که از مرحله فرهنگ ابتدایی عبور کردهاند هم باقی مانده است.
محسن
اسطوره یک نوع تاریخ مقدس را حکایت میکند و واقعهای را بازگو میکند که در زمان ازلی آغازین یا همان زمان اساطیری «آغازها» رخ داده بود. به عبارت دیگر، اسطوره توضیح میدهد که چگونه بهواسطه اَعمال موجودات فوق طبیعی، واقعیتی به وجود آمد، چه کل واقعیت یا همان جهان هستی و کائنات باشد و چه فقط بخشی از واقعیت ـــ مثلاً یک جزیره، گونهای از گیاهان، نوع خاصی از رفتار انسانی، رسم یا آیینی رایج. پس اسطوره همیشه روایتی از یک «آفرینش» است و روایت میکند که چگونه چیزی ایجاد شد و به وجود آمد. اسطوره فقط چیزی را تعریف میکند که واقعاً رخ داده و خود را کاملاً آشکار ساخته است. نقشآفرینان در اسطورهها، موجودات فوق طبیعی هستند. آنها عمدتاً بهخاطر کارهایی که در دوران رازآمیز و فراتر از تجربه و شناخت بشری در «زمانهای آغازین» انجام دادهاند شناخته میشوند. به این ترتیب است که اسطورهها عملکرد آفرینشگر خود را آشکار میسازند و تقدس (یا صرفاً «فوق طبیعی بودن») کارها و نتیجه عملکردشان را نشان میدهند.
محمد طاهر پسران افشاریان
نیازی به بررسی ماهیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این جنبشها نیست، چون به قدر کافی آشکار است. اما اقتدار، نفوذ و خلاقیت آنها فقط به این عوامل اجتماعی ـ اقتصادی مربوط نمیشود. اینها جنبشهایی دینی هستند. هواداران و پیروان آنها در انتظار پایان جهان نشستهاند و فرارسیدن آن را رسماً اعلام میکنند تا به وضعیت اقتصادی و اجتماعی بهتری دست یابند ـــ اما بیش از همه به این خاطر است که آرزوی آفرینش دوباره و بازسازی جهان و بازگشت سعادت بشری را در سر میپرورانند. آنها سخت مشتاق مال و اموال دنیوی هستند ـــ اما ضمناً آرزومند بیمرگی و جاودانگی، آزادی، رستگاری و سعادت بهشتی هم هستند. پایان جهان از دید آنها شرط اصلی برای برپایی نوعی از حیات بشری است که سرشار از سعادت و خوشی و همراه با کمال و جاودانگی خواهد بود.
Behrouz
همه میدانند که از زمان گزنوفانس (حوالی ۵۶۵-۴۷۰ قم) اولین کسی که تعاریف و تعابیر «اساطیری» از الوهیت را که هومر و هسیود به کار گرفته بودند مورد انتقاد قرار داد و مردود دانست ــ به بعد، یونانیان دائماً به خالی کردن میتوس یا اسطوره از همه ارزشهای دینی و فوق طبیعی ادامه دادند. میتوس هم در تقابل با لوگوس] کلمه، سخن منطقی [و هم بعدها در تقابل با هیستوریا] تاریخ، داستان واقعی[، سرانجام معنای «آنچه نمیتواند وجود واقعی داشته باشد» به کار گرفته شد. در کنار آن، فرهنگ یهودی مسیحی هم بر هر آنچه که در کتاب مقدس («عهد عتیق» و «عهد جدید») توجیه یا تأیید نشده بود، مهر «دروغ» و «توهم باطل» کوبید.
محمد طاهر پسران افشاریان
... اگر گاوها و اسبها یا شیرها میتوانستند با دستشان نقاشی کنند و مانند انسانها مجسمه بسازند، آنوقت اسبها خدایانشان را بهشکل اسبها نقاشی میکردند و گاوها بهشکل گاوها و هر کدامشان پیکر خدایان را بهشکل پیکر خود میساختند.
Behrouz
اسطوره یک واقعیت فرهنگی فوقالعاده پیچیده است که میتوان از دیدگاههای مختلف و مکمل یکدیگر با آن برخورد و آن را تعریف کرد.
Azadehana
اسطوره در فرهنگ ابتدایی نقش یا کارکردی لازم و حیاتی را تحقق میبخشد: ایمان و اعتقاد را بیان میکند، توسعه میدهد و تدوین و تنظیم میکند؛ اصول اخلاقی را حفظ و تقویت و تحمیل میکند؛ کارآیی آداب و مناسک آیینی را تأیید و تضمین میکند و حاوی قواعدی عملی برای هدایت انسان است.
Azadehana
و آسمانی جدید و زمینی جدید را دیدم؛ زیرا نخستین آسمان و نخستین زمین از میان رفته بود... و صدای بلندی را از آسمانها شنیدم که میگفت...: و دیگر هیچ مرگی نخواهد بود نه سوگ و اندوهی و نه گریهای و دیگر هیچ درد و رنجی نخواهد بود... اینک، همه چیز را نو میسازم.
Behrouz
ما قصد نداریم علم روانکاری را با روشها و راهکارها و باورهای «جوامع ابتدایی» یا مشرقزمینی مقایسه کنیم. هدف از مقایسهای که میکنیم این است که نشان دهیم آن «بازگشتن» یا «به عقب رفتنی» که فروید برای درک کردن و شناختن انسان و خصوصاً برای درمان او بسیار مهم میدانست، قبلاً در فرهنگهای غیراروپایی به کار گرفته میشد. پس از همه آن مطالبی که درباره امید به نوسازی جهان از طریق تکرار و بازنمایی کیهانزایی و آفرینش گیتی گفتهایم، درک مبانی و اصول اجرای این راهکارها چندان مشکل نخواهد بود. بازگشت فرد به مبدأ اصلی را فرصتی برای نوسازی و بازسازی وجود او میدانند. اما همانطور که بهزودی خواهیم دید این «بازگشت به مبدأ اصلی» میتواند به دلایل بسیار مختلفی انجام شود و معانی مختلف بسیاری داشته باشد.
Behrouz
این واقعیت که خدا بسیار دور است، هر گونه بیتوجهی، اگر نه بیاعتنایی کامل، را توجیه میکند. ] قوم [فنگ در افریقای استوایی این مطلب را بهسادگی، اما شجاعانه بیان میکند:
خداوند (نزامه) در بالاست، انسان در پایین،
خداوند، خداوند است و انسان، انسان
هر کدام در جایگاه خود، هر کدام در خانه خود.
به نظر میرسد جوردانو برونو ] فیلسوف ایتالیایی که به حکم دادگاه تفتیش عقاید سوزانده شد[هم چنین دیدگاهی داشت که میگفت:
خدای بزرگ و مطلق، دورتر از آن است که کاری با انسان داشته باشد.
Behrouz
مراسم و آیینهای دینی در واقع جشنهایی برای یادآوری و حفظ خاطره است. «دانستن» یا «آگاهی داشتن» یعنی فراگیری اسطوره اصلی بنیادین (به قتل رسیدن الوهیت و پیامدهای آن) و تلاش جدی برای اینکه هرگز آن را از یاد نبرند. حرمتشکنی و توهین واقعی به مقدسات، فراموش کردن آن عمل الوهی است. «خطا»، «گناه» و «توهین به مقدسات» عبارت است از «به یاد نیاوردن» این که وضعیت کنونی حیات بشری نتیجه یک عمل الوهی است.
Behrouz
اسطوره به خودی خود، تضمینی برای «خوبی و نیکوکاری» یا اصول اخلاقی نیست. کارکرد آن آشکارسازی الگوها و نمونههاست و از این راه، به جهان و به حیات بشری معنا میبخشد
کاربر ۷۰۴۷۰۵
این مراسم آیینی ضمناً شامل ترسیم نقوش پیچیدهای به شیوه نقاشی شنی(نقاشی با شن و ماسه) میشود که مراحل مختلف آفرینش گیتی و تاریخ اساطیری خدایان، نیاکان قبیله و نوع بشر را بهصورتی نمادین نشان میدهد. این تصاویر و طرحها (که بهطور عجیبی با ماندالای هندو ـ تبتی شباهت دارد) متوالیاً و پشتسر هم وقایعی را که در عصر اساطیری رخ داده است، بازنمایی میکند. هنگامی که فرد بیمار صدای سرودخوانی اسطوره کیهانزایی و سپس اسطورههای خاستگاه و منشأ پیدایش چیزها را میشنود و به نقوش شنی خیره میشود، از زمان عادی دنیوی خارج و به درون تمامیت و کمال زمان ازلی آغازین پرتاب میگردد، او به «عقب» میرود و به مبدأ و خاستگاه گیتی منتقل میشود و بدین ترتیب در واقعه آفرینش و کیهانزایی حضور مییابد.
آرش نصیری علامه
به همین ترتیب عبریها ] بنیاسرائیل [هم هرگاه شرایط تاریخی مساعد بوده و هر بار که دورهای از صلح و رونق نسبی را تجربه میکردند، یهوه را کنار گذاشته و به پرستش بعلها و عشتارتهها] ایشتار [روی میآوردند. اما سرانجام بر اثر بلایا و مصائب تاریخی ناگزیر به خدای یگانه بازمیگشتند و همانطور که در کتاب اول سموئیل نبی (باب ۱۲) در «عهد عتیق» آمده:
پس نزد خداوند فریاد برآورده، گفتند گناه کردهایم زیرا خداوند را ترک کرده، بعلیم و عشتاروت را عبادت نمودهایم و حال، ما را از دست دشمنان ما رهایی ده و تو را عبادت خواهیم نمود.
آرش نصیری علامه
اسطوره یک نوع تاریخ مقدس را حکایت میکند و واقعهای را بازگو میکند که در زمان ازلی آغازین یا همان زمان اساطیری «آغازها» رخ داده بود. به عبارت دیگر، اسطوره توضیح میدهد که چگونه بهواسطه اَعمال موجودات فوق طبیعی، واقعیتی به وجود آمد، چه کل واقعیت یا همان جهان هستی و کائنات باشد و چه فقط بخشی از واقعیت ـــ مثلاً یک جزیره، گونهای از گیاهان، نوع خاصی از رفتار انسانی، رسم یا آیینی رایج.
هادی
ماندالا اساسآ نماد یا انعکاسی از گیتی است که هم نمونه کوچکی از کیهان و نظام هستی را نمایش میدهد و هم در عین حال، نمایانگر مجمع خدایان (پانتئون) است.
Azadehana
اینطور به نظر میرسد که در اندیشه جوامع ابتدایی، عمر و زندگی انسانها نمیتواند اصلاح یا تعمیر شود بلکه فقط میتواند از طریق بازگشت به منابع و سرچشمهها، از نو ساخته و بازآفرینی شود.
Azadehana
اینطور به نظر میرسد که در اندیشه جوامع ابتدایی، عمر و زندگی انسانها نمیتواند اصلاح یا تعمیر شود بلکه فقط میتواند از طریق بازگشت به منابع و سرچشمهها، از نو ساخته و بازآفرینی شود.
Azadehana
بهطور کلی باوری وجود دارد مبنی بر امکان داشتن بازیابی یا دوباره دست یافتن به «مبدأ» یا «آغاز» مطلق ـــ که تلویحاً مستلزم براندازی و نابودی نمادین جهان قدیمی است.
Azadehana
اما جالب است که نوعی تداوم و پیوستگی در رفتار انسانی در رابطه با «زمان» هم در طی قرون و اعصار و هم در فرهنگهای مختلف مشاهده میشود. این رفتار را میتوان این طور تعریف کرد: برای مداوا و رفع تأثیر «زمان» باید به عقب «بازگشت» و «مبدأ آغاز جهان» را یافت.
Nahal
اسطوره یک نوع تاریخ مقدس را حکایت میکند و واقعهای را بازگو میکند که در زمان ازلی آغازین یا همان زمان اساطیری «آغازها» رخ داده بود. به عبارت دیگر، اسطوره توضیح میدهد که چگونه بهواسطه اَعمال موجودات فوق طبیعی، واقعیتی به وجود آمد، چه کل واقعیت یا همان جهان هستی و کائنات باشد و چه فقط بخشی از واقعیت ـــ مثلاً یک جزیره، گونهای از گیاهان، نوع خاصی از رفتار انسانی، رسم یا آیینی رایج.
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
پس اسطوره همیشه روایتی از یک «آفرینش» است و روایت میکند که چگونه چیزی ایجاد شد و به وجود آمد. اسطوره فقط چیزی را تعریف میکند که واقعاً رخ داده و خود را کاملاً آشکار ساخته است. نقشآفرینان در اسطورهها، موجودات فوق طبیعی هستند. آنها عمدتاً بهخاطر کارهایی که در دوران رازآمیز و فراتر از تجربه و شناخت بشری در «زمانهای آغازین» انجام دادهاند شناخته میشوند. به این ترتیب است که اسطورهها عملکرد آفرینشگر خود را آشکار میسازند و تقدس (یا صرفاً «فوق طبیعی بودن») کارها و نتیجه عملکردشان را نشان میدهند. به طور خلاصه، اسطورهها دخالتها و موفقیتهای مختلف و گاه چشمگیر آنچه را مقدس (یا «فوق طبیعی») است در جهان شرح میدهند.
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
همین دخالت ناگهانی امر مقدس است که جهان را در واقع ایجاد میکند و آن را بهصورت کنونیاش درمیآورد. بهعلاوه، در نتیجه دخالت موجودات فوق طبیعی است که خود انسان هم به شکل کنونیاش ـــ موجودی میرنده، دارای جنسیت (مرد و زن) و فرهنگی ـــ در آمده است.
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
حجم
۲۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۳۳,۰۰۰۷۰%
تومان