آری، پسرم. هرگز از ناراحتی و اندوه خود با دشمنان حرف نزن؛ چون باعث خوشحالیشان میشوی؛ هرچند در ظاهر خود را ناراحت نشان بدهند
علیرضا
«گاهی وقتها آدمها اینطورند. قدر آرامش خود را نمیدانند و مدام فکرهای بد میکنند. این نوکر، اوّل نمیدانست غرق شدن چیست و قدر ایمنی و سلامت خود را نمیدانست. وقتی به آب افتاد، حساب کار دستش آمد و فهمید نباید بیهوده نگران غرق شدن کشتی باشد.»
مریم
عزیزدردانهی مادر و نازپروردهی پدری که تا به حال نه صدای شیپور جنگ شنیده، نه برق شمشیر رزمندهها را دیده، به چه دردی میخورد؟
من و کتاب هایم
«چرا؟ چرا کسی نباید در این باره چیزی بفهمد؟»
فیروز گفت: «برای اینکه ناراحتیمان دو تا نشود: اوّلی، ضرر مالی، و دومی، حرفهای سرزنشآمیز مردم.»
محمّد سرش را تکان داد و گفت: «عجب!»
بازرگان گفت: «آری، پسرم. هرگز از ناراحتی و اندوه خود با دشمنان حرف نزن؛ چون باعث خوشحالیشان میشوی؛ هرچند در ظاهر خود را ناراحت نشان بدهند.»
مریم