بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جاسوس: سرگذشت یک رقصنده | طاقچه
تصویر جلد کتاب جاسوس: سرگذشت یک رقصنده

بریده‌هایی از کتاب جاسوس: سرگذشت یک رقصنده

۳٫۵
(۳۷)
حتی بلندترین درختان هم از دانه‌هایی کوچک مثل این به وجود آمده‌اند. این را به خاطر داشته باش و سعی نکن زندگی‌ات را با عجله و بدون تأمل بگذرانی
S B
جنگ خود عامل انحراف از عدالت شده است.‌
Bahar Abdalvand
اگر کلیدها کوک نباشد، زیباترین موسیقی دنیا تبدیل به هیولایی نفرت‌انگیز خواهد شد.
راحله
گل‌ها به ما یاد می‌دهند هیچ چیزی دائمی نیست حتی زیبایی‌شان. با دیدن آن‌ها یادمان می‌ماند که زیبایی هم پژمرده خواهد. وقتی در اوج خوشحالی یا رنج یا اندوه بودی، این‌ها را به یاد بیاور و به خاطر داشته باش که همه‌چیز می‌گذرد، بزرگ می‌شود، می‌میرد و دوباره متولد می‌شود.
Bahar Abdalvand
بزرگ‌ترین جرمم این بود که می‌خواستم در دنیایی که مردان آن را اداره می‌کنند، زنی مستقل و آزاد باشم.
samira
گناه واقعی با آن چیزی که ما فکر می‌کنیم متفاوت است؛ گناه واقعی، زندگی کردن در ناهماهنگی است. در ناهماهنگی زیستن بسیار بدتر از راست و دروغ‌هایی است که هر روز می‌گوییم؛ ناهماهنگی روح و رفتار...
Bahar Abdalvand
روزی خواهد آمد که پرده از این نمایش مضحک برداشته می‌شود. اگر این اتفاق هم نیفتد، باز مطمئنم که آن‌ها می‌دانند فردی بی‌گناه را محکوم کردند؛ فقط به دلیل اینکه حواس مردم را از جنگ پرت کنند.‌ درست مثل انقلابمان، قبل از آنکه برایمان برابری، برادری و آزادی بیاورد. گیوتین‌ها را به میدان آوردند تا سرگرمی خونریزی و مرگ، ذهن مردم را از غم نان برهاند.‌ آن‌ها همیشه موضوعی را به موضوعی دیگر گره می‌زنند، به امید آنکه راه‌حل پیدا شود. درنهایت آنچه باقی می‌ماند،‌ زنجیر سنگین و فولادی است که مجبورند بقیۀ عمر آن را به دوش بکشند.‌
samira
عشق جلوۀ ایمان است و چهرۀ آن همیشه رازآلود. باید هر لحظه را با احساس و ایمان زندگی کرد چون اگر سعی کنیم از چهرۀ حقیقی عشق پرده برداریم، عشق ناپدید خواهد شد.‌
samira
عشق از هیچ‌کس فرمان نمی‌پذیرد و به آن‌هایی که بخواهند نقاب از چهره‌اش بردارند، خیانت می‌کند.‌
samira
ـ گل‌ها به ما یاد می‌دهند هیچ چیزی دائمی نیست حتی زیبایی‌شان. با دیدن آن‌ها یادمان می‌ماند که زیبایی هم پژمرده خواهد. وقتی در اوج خوشحالی یا رنج یا اندوه بودی، این‌ها را به یاد بیاور و به خاطر داشته باش که همه‌چیز می‌گذرد، بزرگ می‌شود، می‌میرد و دوباره متولد می‌شود.
کاربر ۱۲۴۲۰۳۰
خداوند گناه را خلق نکرده است، ما خالق گناهیم؛ گناه وقتی خلق می‌شود که ما سعی کنیم از اتفاقی واقعی، اتفاقی ذهنی و خیالی بسازیم، وقتی که نخواهیم تمامیت یک اتفاق را ببینیم و فقط بخواهیم بخشی کوچک از آنچه را رخ داده است ببینیم و آن بخش کوچک که می‌بینیم، آمیخته با قضاوت‌ها، تقصیرات، قوانین و خوب و بدهای ذهنی ماست و بدتر هم آنکه فکر می‌کنیم کاملاً حق با ماست.
Bahar Abdalvand
بزرگ‌ترین جرمم این بود که می‌خواستم در دنیایی که مردان آن را اداره می‌کنند، زنی مستقل و آزاد باشم.
farnaz Pursmaily
عشق جلوۀ ایمان است و چهرۀ آن همیشه رازآلود. باید هر لحظه را با احساس و ایمان زندگی کرد چون اگر سعی کنیم از چهرۀ حقیقی عشق پرده برداریم، عشق ناپدید خواهد شد.‌ باید بگذاریم که عشق راهنمای‌مان باشد. باید اجازه دهیم در جاده‌های طوفانی ما را رهبری کند تا به بالاترین قله‌ها یا عمیق‌ترین دریاها برسیم. باید به عشق اعتماد کنیم تا در جاده‌های روشن نیز راه را گم نکنیم.‌ اگر در این مسیر نهراسیم،‌ وقتی بیدار شویم،‌ خود را در قصری باشکوه خواهیم دید.‌ اگر بترسیم و بخواهیم چهرۀ راهنمای‌مان را ببینیم و از او بخواهیم همه‌چیز را برای‌مان توضیح بدهد تا از او پیروی می‌کنیم،‌ درنهایت بدون آنکه چیزی به دست آوریم،‌ تنها رها می‌شویم.‌
Bahar Abdalvand
خاطرات همیشه برنده‌اند... آن‌ها به ما حسی بسیار دردناک‌تر از مالیخولیا می‌دهند؛ حس افسوس و پشیمانی...
samira
اما من این‌ها را ننوشته‌ام که در یادها زنده بمانم. وقتی این‌ها را می‌نوشتم، می‌خواستم با نوشتنشان شرایط خودم را بهتر درک کنم.
farnaz Pursmaily
از نظر من عشق قانونی ندارد و یک عاشق برای عشقش نیاز به دلیل و توجیه ندارد.
منصوره
هرگز عاشق نشو. عشق مانند زندان است. اگر عاشق شوی دیگر بر زندگی‌ات کنترل نداری؛ نه‌تنها بر زندگی بلکه بر قلب و فکرت هم کنترل نخواهی داشت. زندگی‌ات تحت تاثیر قرار می‌گیرد. هر کاری می‌کنی تا معشوقت را نگه داری. حتی ممکن است کارهای خطرناکی هم بکنی. عشق حس غیرقابل پیش‌بینی و خطرناکی است. حاضری هر چیزی را از صحنۀ روزگار دور بیندازی تا به آنچه می‌خواهی برسی.
S B
وقتی نمی‌دانیم زندگی کجا قرار است ما را ببرد، هرگز گم نخواهیم شد.
S B
احساس می‌کردم در گودالی سیاه غرق شده‌ام و ناگهان در آن حال که زخم‌ها و جراحاتم را دیدم، احساس کردم قوی‌تر شده‌ام. اشک‌هایم از چشمانم جاری نمی‌شد بلکه از جایی عمیق‌تر و تیره‌تر، از جایی در قلبم، جاری می‌شد.
S B
ما همگی به زندگی‌های‌مان محدود شده‌ایم، به گذشته‌مان، به قوانینی که به‌عنوان درست و غلط‌های زندگی می‌شناسیم. و ناگهان همه‌چیز تغییر می‌کند.‌ ما بدون ترس در خیابان قدم می‌زنیم و با همسایگانمان احوالپرسی می‌کنیم اما چند لحظه بعد، آن‌ها دیگر همسایگان ما نیستند، آن‌ها دیوارهای‌شان را بالاتر برده و دورشان سیم خاردار و حصار درست کرده‌اند و ما دیگر نمی‌توانیم مثل قبل آن‌ها را ببینیم
farnaz Pursmaily
جاسوس داستان فراموش‌نشدنی زنی است که به خود جرأت داد تا برخلاف عرف دورانش زندگی کند و بهایش را نیز پرداخت...
منصوره
ـ گل‌ها به ما یاد می‌دهند هیچ چیزی دائمی نیست حتی زیبایی‌شان. با دیدن آن‌ها یادمان می‌ماند که زیبایی هم پژمرده خواهد. وقتی در اوج خوشحالی یا رنج یا اندوه بودی، این‌ها را به یاد بیاور و به خاطر داشته باش که همه‌چیز می‌گذرد، بزرگ می‌شود، می‌میرد و دوباره متولد می‌شود.
کاربر ۱۲۴۲۰۳۰
خداوند گناه را خلق نکرده است، ما خالق گناهیم؛ گناه وقتی خلق می‌شود که ما سعی کنیم از اتفاقی واقعی، اتفاقی ذهنی و خیالی بسازیم، وقتی که نخواهیم تمامیت یک اتفاق را ببینیم و فقط بخواهیم بخشی کوچک از آنچه را رخ داده است ببینیم و آن بخش کوچک که می‌بینیم، آمیخته با قضاوت‌ها، تقصیرات، قوانین و خوب و بدهای ذهنی ماست و بدتر هم آنکه فکر می‌کنیم کاملاً حق با ماست.
M J
فرماندۀ جوخه آتش با دقت سربازانش را زیرنظر داشت تا گلولۀ داخل تفنگشان را چک نکنند (چون مرسوم بود که یکی از تفنگ‌ها گلولۀ مشقی داشته باشد تا هر کدام از سربازها بتواند بعدها به خود بگوید: من او را نکشته‌ام).
samira
این‌ها بذر گل لاله، نماد کشور ماست اما آن‌ها حقیقتی با خود دارند که تو باید آن را بدانی. اگر این دانه‌ها را بکاری آن‌ها همیشه لاله خواهند داد، حتی اگر آن‌ها را با بقیۀ دانه‌ها مخلوط کنی، هرگز گل رز یا آفتابگردان نخواهند شد، هرچقدر هم که آن‌ها در آرزوی این باشند که شبیه گل رز یا گلی دیگر شوند و حتی اگر سعی کنند وجود خود را انکار کنند تبدیل به گلی دیگر نخواهند شد؛ تنها با این کار زندگی‌شان تلخ و غم‌انگیز و درنهایت هم پژمرده خواهند شد. تو باید یاد بگیری که به دنبال تقدیرت بروی، حالا هرچه می‌خواهد باشد. باید از آن لذت ببری و در زندگی خوشحال باشی، مانند گل‌هایی باشی که زیبایی‌شان را عرضه می‌کن
کاربر ۱۲۴۲۰۳۰
هر شب منتظر کسی هستم که روحم عاشق اوست.‌.. چشم به راهش هستم اما نمی‌توانم او را پیدا کنم بنابراین برمی‌خیزم و هر گوشه و کنار شهر را جستجو می‌کنم در خیابان‌ها و میدان ها به دنبال کسی هستم که روحم عاشق اوست چشم به راهش هستم اما او را نمی‌یابم. از نگهبانان شهر که مرا می‌بینند می‌پرسم:‌ آیا کسی را که روحم عاشق اوست دیده‌اید؟‌ من سرانجام او را می‌یابم،‌ او را در آغوش می‌گیرم و به او اجازۀ رفتن نمی‌دهم...
maryam
پرندۀ اسیر در قفس می‌تواند سرود آزادی بخواند اما هر چقدر هم زیبا بخواند، باز هم اسیر قفس است «تی» خودش پذیرفت که در قفس زندگی کند بعد پشیمان شد و خواست رها باشد اما هیچ‌کس به او کمک نکرد چون کسی حس اسارت را نمی‌فهمید
maryam
فقط چهار سال طول کشید تا یاد بگیرم چگونه به سبک دوران رنسانس نقاشی کنم اما تمام زندگی‌ام را صرف این کردم که یاد بگیرم چگونه مانند دوران کودکی‌ام نقاشی کنم. این رازی واقعی است. نقاشی کودکانه... آنچه به نظر تو نقاشی کودکانه می‌آید، درواقع چیزی را که در دنیای هنر مهم است به نمایش می‌گذارد.
MARY
گناه واقعی، زندگی کردن در ناهماهنگی است. در ناهماهنگی زیستن بسیار بدتر از راست و دروغ‌هایی است که هر روز می‌گوییم؛ ناهماهنگی روح و رفتار...
S B
پیانویی که کوک نباشد نوای دل‌انگیزی ندارد. گناه واقعی با آن چیزی که ما فکر می‌کنیم متفاوت است؛ گناه واقعی، زندگی کردن در ناهماهنگی است. در ناهماهنگی زیستن بسیار بدتر از راست و دروغ‌هایی است که هر روز می‌گوییم؛ ناهماهنگی روح و رفتار...
M J

حجم

۱۰۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۱۰۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۲۰,۷۰۰
۷۰%
تومان