بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خلاف زمان | طاقچه
تصویر جلد کتاب خلاف زمان

بریده‌هایی از کتاب خلاف زمان

ویراستار:حبیب بهمنی
انتشارات:نشر اطراف
امتیاز:
۱.۵از ۴ رأی
۱٫۵
(۴)
ما با نگاه به گذشته زندگی را درک می‌کنیم و با نگاه به آینده آن را زندگی می‌کنیم. سورن کیرکگور
چڪاوڪ
متضاد امید لزوماً ناامیدی نیست، بلکه حس وارونگی و آشفتگی زمانه‌ای است که ما در آن امید می‌بندیم و امیدوارانه رفتار می‌کنیم... شاید ما نیستیم که باید منتظر آینده باشیم، بلکه گذشته است که چشم به ما دوخته و منتظر ماست.
چڪاوڪ
همیشه در مواجهه با هر صدایی که ما را به نوستالژی فرامی‌خواند، باید بپرسیم این صدا از حنجرهٔ چه کسی بیرون آمده و گوش کدام مخاطب را نشانه گرفته است، چرا که باز شدن پای نوستالژی به عرصهٔ سیاست گاهی ویرانگر است و هیولا می‌آفریند.
چڪاوڪ
آنچه هستیم و آنچه می‌شود ـ یا می‌شده ـــ باشیم با آنچه می‌خواهیم بشویم پیوندی تنگاتنگ دارد، با درونی‌ترین ترس‌ها و ناگفتنی‌ترین آرزوهایمان.
چڪاوڪ
نیچه می‌گوید «چیزی که یادمان می‌ماند همانی است که همواره آزارمان می‌دهد.» جملهٔ نیچه لحن مطمئن و گستاخانهٔ کودکی را دارد که حقیقتی را فاش می‌کند اما این جمله، به رغم زیبایی کم‌نظیرش، شاید همیشه و همه‌جا صادق نباشد. تجربه‌های فراموش‌نشدنیِ بسیاری در زندگی وجود دارند و در هر سرگذشت، خاطراتی تکرارنشدنی از روزهای خوش و لحظه‌های تابناک می‌یابیم؛ صحنه‌هایی که دل‌مان می‌خواهد به آن‌ها بازگردیم، و کاش همیشه جایی برای بازگشت بود. لحظه‌هایی هستند که ما در آن‌ها همانی بوده‌ایم که می‌خواسته‌ایم. چنین لحظه‌هایی را محال است فراموش کنیم.
چڪاوڪ
حرف ارسطو این است که انسان «زمان‌آگاهیِ» بی‌همتایی دارد. ارسطو، شاگرد افلاطون، با بهره‌گیری از تعبیر «زمان‌آگاهی» (aísthesis chrónou) از مفهوم کمابیش نامشخصی سخن گفته که می‌شود آن را نوعی ادراک، حس یا تخمین دانست. ما زمان را به شیوه‌ای بسیار یگانه درک می‌کنیم چون قوهٔ ادراک‌مان به آن سوی مرزهای لحظهٔ اکنون راه دارد. طبیعتاً ما در زمان حال زندگی می‌کنیم، عشق می‌ورزیم، می‌اندیشیم و احساس می‌کنیم اما لحظهٔ حالِ ما همیشه از گذشته سرچشمه می‌گیرد و به سوی آینده پیش می‌رود. گسترهٔ زمان حال چنان مبهم و نامشخص است که کسی نمی‌تواند بگوید مقطعی که آن را «حال» می‌نامیم دقیقاً چقدر طول می‌کشد. زمان حال یعنی چقدر؟ یک روز؟ یک دقیقه؟ یک ثانیه؟ وقتی کسی به ما توصیه می‌کند دَم را غنیمت بشمریم، می‌بینیم که می‌شود «اکنون» را مدام به لحظه‌های کوتاه‌تر خرد کرد. اکنون، مثل نقطه‌ای روی خط، کش نمی‌آید. بنابراین کسی جایی باید بپرسد مگر می‌شود در لحظه‌ای جز اکنون زندگی کرد.
چڪاوڪ
آینده تنها گذشته‌ای است که می‌توانیم تغییرش دهیم.
چڪاوڪ
خانه‌ای که کسی به آن برنگشته، که کسی هرگز ترکش نکرده تا به آن برگردد، اصلاً خانه نیست.
چڪاوڪ
نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت و جرایم هولناک جنگی مشمول مرور زمان نمی‌شوند چون درد و رنجی که می‌آفرینند، به تعبیر ولادیمیر ژانکلویچِ فیلسوف، نابخشودنی و بنابراین فراموش‌ناشدنی است.
چڪاوڪ
شنیدن و تفسیر صداهایی که از گذشته‌های دور می‌آیند ما را به دیدنِ چشم‌اندازی در دوردست ـ چیزی شبیه گسترهٔ زمین یا قایقی در افقِ مجازیِ دستگاه‌های بینایی‌سنجی ـــ فرامی‌خواند. بدون نقطهٔ تلاقی، نقطه‌ای دوردست در افق که همهٔ خطوط در آن به هم می‌رسند، چشم‌اندازی در کار نیست. به کمک این نقطه است که ما جایگاه خود را مشخص می‌کنیم و در قاب می‌نشانیم.
چڪاوڪ
درهم‌تنیدگی زمان، گذر زمان و تجربهٔ زمان با درد و لذت نشان می‌دهد که انسانْ زمان را به شیوه‌ای مختصِ خودش درک می‌کند. اگر نه گذشته‌ای در کار بود و نه آینده‌ای، یا حتی اگر گذشته و آینده‌ای در کار بود اما ما از وجودشان آگاه نبودیم، مخزن تجربه‌های لذت‌بخش یا دردناکِ ممکنْ بسیار محدود و مختصر می‌شد.
چڪاوڪ
کمتر چیزی به اندازهٔ ترسِ مشترک، وحدت‌آفرین است.
چڪاوڪ
حسرت از کم‌نظیرترین انواع درد و رنج انسانی است. حسرت مستلزم گذشت زمان است، و همچنین مستلزم گذرِ چیزها در بستر زمان (البته اگر این دو را از هم متمایز بدانیم). زمان‌آگاهیِ یگانهٔ ما نه تنها توان مشاهدهٔ گذشتِ زمان را به ما می‌دهد، بلکه اساساً درک گذرِ چیزها در زمان را هم برای ما ممکن می‌کند؛ چیزهایی که در دلِ زمان می‌زیند اما، به شکلی تناقض‌آمیز، به سببِ همین زمان یا شاید هم به رغمِ آن، فنا می‌شوند (شاید همه‌چیز؟).
چڪاوڪ
حتی انقلاب هم، وقتی رخ دهد، نظام کهنه را با قلوه‌سنگ‌های سنگ‌فرشِ خیابان‌های خودش برمی‌اندازد.
Vahid Roodbari

حجم

۶۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۹۹ صفحه

حجم

۶۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۹۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان