
بریدههایی از کتاب رنج ندیدن تو
افسوس پاک و مقدس است و حتی مرگ هم میتواند حاوی زیبایی باشد، اگر بدانیم چگونه با تجربهاش روبهرو شویم.
سمیرا میرزایی
خیلی از زنان میترسند که مبادا نیازهای عاطفی راه استقلالشان را سد کنند, آن هم وقتی که استقلالت را مثل ماری با آنهمه سختی و مشقت به دست آورده باشی.
سمیرا میرزایی
بعضی آدمها در غمشان آشیانهای از درد برای خود میسازند و برای همیشه ساکنش میشوند.
سمیرا میرزایی
آه از آن پدر و مادرهایی که هرگز رضایت خاطرشان جلب نمیشود و هیچچیز برایشان کافی نیست...
سمیرا میرزایی
مرگ بخشی از زندگی و بخشی از داستان زندگی است. آخرین فرصت برای یافتن معنا و دادن مفهومی منسجم به وقایعی است که پیش از آن رخ داده است.
سمیرا میرزایی
مردن بخشی از زندگی است, نه بخشی از مرگ: باید مرگ را زندگی و تجربه کرد.
سمیرا میرزایی
مردگانمان را بر دوش میکشیم: این را عاموس عوز در یک مصاحبه به من گفت (به قول او یهودیان آنقدر مرده دارند که تحمل وزنشان امری مافوق بشری است). شاید هم بهنوعی ضریح عزیزان ازدسترفتهایم. یعنی آنها را درونمان حمل میکنیم. ما یاد و خاطرهشان هستیم و نمیخواهیم فراموش کنیم:
سمیرا میرزایی
مطمئنم که همهٔ ما با مردگانمان صحبت میکنیم؛ با اینکه من به حیات پس از مرگ اعتقادی ندارم همیشه این کار را میکنم.
سمیرا میرزایی
عدمتمایل به فراموشی امری بدیهی است، فراموشی فضایی عادی است، اما عالم و آدم تو را از آن برحذر میدارد و این رفتار بیشک سوگواری را دشوارتر و طولانیتر میکند. اما ایستادگی در برابر فراموشی منطقی است, زیرا فراموشی به منزلهٔ شکست نهایی از دشمن اصلیمان است، به معنی شکست در برابر مرگ است، این مرگ چندشآور که نابودگر شیرینکامیهای زندگی، برهمزنندهٔ جمع عزیزان، ویرانکنندهٔ کاخها و آبادکنندهٔ گورهاست.
سمیرا میرزایی
اگر از حال من بپرسی، خیلی خوشحالم، چون اغلب فقدان مطلق شادمانی را با خندیدن مخفی میکنم. این را وقتی یاد گرفتم که فهمیدم موجوداتی مثل من که چنین پرشوروحرارت زندگی میکنند و نمیتوانند طبیعتشان را تغییر دهند باید ذاتشان را تا آنجا که میتوانند مخفی کنند.
سمیرا میرزایی
#احساس_گناه از دیرباز حسی زنانه است. بهویژه در ادوار گذشته، هرچند امروزه هم هنوز تکههایی ژنده و مندرس از آن احساس باقی است که مثل حجابهایی چسبناک همچون تار عنکبوت ما را میآلاید. #احساس_گناه ناشی از القای جامعه است آن هم به جرم اینکه این جسارت را به خود دادهای که آرزوهایت را دنبال کنی، به جرم اینکه به «وظایف» زنانهات بیتوجه بودهای
سمیرا میرزایی
«زندگی را باید به رؤیا و رؤیاها را به واقعیت تبدیل کرد.
سمیرا میرزایی
حافظه فریبکار، ناتوان و دروغگوست. بهویژه حافظهٔ تصویری که وقتی کم استفاده شود همچون پارچهای پوسیده از هم میپاشد.
سمیرا میرزایی
آدم نسبت به عزیزان ازدسترفتهاش بینهایت سخاوتمند است: اما ناگفته پیداست که برایمان دشوار است که با زندگان هم سخاوتمندانه رفتار کنیم.
سمیرا میرزایی
آخرین جملهای که خطاب به تو گفتم جملهٔ عاشقانه و محبتآمیزی نبود. بعد از آن، فقط مردهات را دیدم
سمیرا میرزایی
وقتی کسی خود را از سراب خودبزرگبینی میرهاند، همهٔ ترسها در نظرش رنگ میبازند.
سمیرا میرزایی
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان