
بریدههایی از کتاب آمریکا و شاه
به گزارش ستاد مشترک ارتش در تاریخ ۲۶ ژانویه ۱۹۶۱، ایران «نقطه ضعف» اتحاد دفاعی سنتو بود (۳۳) ــ بهویژه به دلیل ناتوانی دیرینه نظامی و سیاسیاش. (۳۴) طبق نتیجهگیری برآورد اطلاعات ملی (اِنآیای) در فوریه ۱۹۶۱، احتمال وقوع تغییراتناگهانی در ایران با سرشتی انقلابی بالا بود. (۳۵) به بیان ساده، چند عامل خارجی در حال پیوستن به یکدیگر و به مخاطره افکندن شاه بودند. شاه مخالفان سیاسیای داشت که میخواستند او را به حاشیه برانند، همانگونه که مصدق چنین کرد. به دلیل گرایشهای مدرنیستی شاه و حمایتش از اسرائیل، روحانیون شیعه دست به کار تشکیل جبههای علیه او شده بودند؛ ضمن آنکه وضعیت وخیم اقتصادی بخشهای بزرگی از کارگران را علیه رژیم بسیج کرده بود.
مهدی
نگرانیهای آژانس توسعه بینالمللی آمریکا تا پیش از آن همواره در واشینگتن وجود داشت. به عبارت دیگر، شاه بیشترِ پول ایران را خرج توسعه نظامی کرد، [پس] ناگزیر بود پول کمتری را به نوسازی اقتصاد ایران اختصاص دهد و خیلی کمتر از آن را صرف نابرابریهای گستردهای کند که گریبانگیر جامعه ایران بود.
مهدی
همانطور که این کتاب شرح میدهد، مسلح ساختن ایران هیچگاه یک موضوع حزبی نبود. این ادعا هم برای کنگره و هم برای دولتهای مختلفی که در آمریکا به قدرت رسیدند صدق میکرد.
مهدی
در زمان آغاز ریاستجمهوری ریچارد نیکسون در ژانویه ۱۹۶۹، ایران بهتنهایی بزرگترین مشتری تسلیحات آمریکا بود.
مهدی
جیمی کارتر کم و بیش، با شعار افزایش نظارت بر قراردادهای تسلیحاتی و وارد ساختن ملاحظات حقوقبشری در سیاست خارجی ایالات متحده، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۷۶ به پیروزی رسید. اگرچه خودکامگی شاه و باورهای حقوقبشری کارتر به شکلی ناخوشایند با یکدیگر تلاقی یافتند و ایران نمونه شاخصی از خطمشی تسلیحاتی نامتعارف به شمار میرفت، روابطی که از سال ۱۹۷۲ با ایران شکل گرفته بود عمدتا ادامه پیدا کرد. در عمل، کارتر در سال ۱۹۷۷ بیش از هر سال دیگری به ایران جنگافزار فروخت.
مهدی
در اکتبر ۱۹۴۶، پس از پایان بحران آذربایجان، ستاد مشترک ارتش نخستین ارزیابی استراتژیک ایالات متحده از ایران را انجام داد. طبق این گزارش، هم منابع نفتی و هم جایگاه استراتژیک ایران، که «زمینهای برای عملیاتهای پدافندی و آفندی علیه اتحاد شوروی» فراهم میآورد، «این کشور را واجد اهمیت استراتژیک چشمگیری» میساخت. (۱) آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) طی گزارشی در سال ۱۹۴۷ بر اهمیت نوظهور ایران تأکید ورزید و تصریح کرد که روسها به دنبال «تسلط کامل» بر ایران هستند، سپس هشدار داد:
اگر ایران زیر سلطه یک قدرت متخاصم قرار بگیرد، استقلال تمام کشورهای خاورمیانه تهدید میشود، و منافع ایالات متحده در سرتاسر منطقه به مخاطره خواهد افتاد.
مهدی
جهتگیری سیاسی کلی کندی مانع آن بود که او روی خوش به شاه نشان دهد، شاه نیز در مقابل نارضایتی خود را از رئیسجمهور جدید آمریکا بیان داشت. با عنایت به اینکه شاه پس از سفر نیکسون به تهران در سال ۱۹۵۳ رابطه دوستانهای با او برقرار ساخته بود، ترجیح میداد نیکسون در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۶۰ پیروز شود. (۳۱) کندی از اوضاع داخلی ایران پس از کودتای ۱۹۵۳ رضایت نداشت و معتقد بود بدون اصلاحات داخلی پردامنه، که تردید داشت شاه قادر به انجام دادن آن باشد، تغییر سیاسی در ایران «اجتنابناپذیر» است.
مهدی
بریتانیا نیز در ۱۳ فوریه نگرانی مشابهی در دیدار دوجانبه مقامات سفارت بریتانیا با وزارت خارجه آمریکا ابراز داشت. لُرد هود، کاردار سفارت بریتانیا، خاطرنشان ساخت که چشمانداز بقای شاه با «یک مشکل بسیار جدی» مواجه شده که بهشدت بریتانیا را نگران ساخته است. (۳۷) مطرح شدن رویکرد تازه کندی در قبال ایران موجب اختلاف میان رئیسجمهور تحولخواه و وزارت خارجه گردید که در اختیار «سنتگرایان» قرار داشت، همانهایی که از وضعیت موجود که با کودتای ۱۹۵۳ تثبیت شده بود خرسند بودند.
مهدی
پس از دیدارهای اولیه در واشینگتن در ۱۱ آوریل، شاه فردای آن روز با کندی و تمام اعضای کابینه ملاقات کرد. همانطور که انتظار میرفت، بحث بر سر موضوعات نظامی و خواسته کندی برای کوچک شدن ارتش ایران بود که شاه زیر بار نرفت. استدلال شاه این بود که با ایران مانند همخوابه موقت برخورد میشود، ولی با همسایگان ایران که عضو پیمان سنتو هستند مثل همسران دایم.
مهدی
والت روستو که در فوریه ۱۹۶۶ جانشین مکجورج بوندی در سِمَت مشاور امنیت ملی شده بود، در تکاپوی یافتن راهحل خطاب به جانسون نوشت: «اغلب ما معتقدیم شاه ابله است که پولش را اینطور هزینه میکند ...
مهدی
جلسات استماع سیمینگتون مانع سختی برای دولت پدید آورد چون در این جلسات مطرح شد که ایران یک اسکادران جنگنده افـ ۸۶ را که از آلمان خریده بود به پاکستان هدیه داده تا وضعیت امنیتی شکننده این کشور پس از خسارتهای ناشی از جنگ با هند بهبود یابد. این افشاگری نسنجیده بودن نقل و انتقال تسلیحاتی را برای کنگره به اثبات رساند. شواهد بیشتر نشان داد که ایران به آلمان تضمین داده بود این هواپیماها در ایران باقی خواهند ماند. در حالی که ایران عملاً دروغ گفته بود، وزارت خارجه میکوشید تا علنا این کشور را به دروغگویی متهم نکند، ضمن آنکه محل دقیق این هواپیماها را نمیدانست تا به کنگره اطلاع بدهد.
مهدی
نیکسون در مه ۱۹۷۲ راهی تهران شد و توافقی را با شاه امضا کرد که به او امکان میداد هر گونه تسلیحات آمریکایی را به هر تعداد که میخواست خریداری کند، بجز تسلیحات هستهای. این توافقِ مشهور به چک سفیدامضا اقدامی بهشدت غیرمتعارف بود؛ دگرگونیای انقلابی هم در سیاست کلّی آمریکا برای فروش تسلیحات و هم در روابط ایالات متحده و ایران. این معامله بخش اصلی سیاست تازه آمریکا در خلیج فارس را سامان داد و به ابزار اصلی دکترین نیکسون تبدیل شد.
مهدی
برنامههای تسلیحاتی کلان مانند ارتقای گسترده نیروی هوایی ایران به پولی نیاز داشت که فقط از راه نفت میتوانست تأمین شود. بودجه ۷۸۴ میلیون دلاری بخش نظامی ایران در سال ۱۹۷۰، معادل ۸۰ درصد درآمد نفتیاش در آن سال بود؛ این الگو در سالهای بعد به رویه تبدیل شد. (۶۶) هنگامی که فروش جنگندههای افـ ۴ ای در واشینگتن بررسی میشد، شاه مشغول چانهزنی دوباره بر سر درآمد نفت شد تا بتواند برنامههای تسلیحاتی پرهزینه را پیش ببرد. او بارها شرکتهای نفتی کنسرسیومِ فعال در ایران را به ستوه آورده بود تا هم تولید نفت و هم مالیات پرداختی به ایران به ازای میزان نفت استخراجشده را افزایش دهند.
مهدی
شاه قاطعانه فکر میکرد نیاز به ارتشی بسیار مجهز یک موضوع امنیت ملی است. این نیاز را فقط میشد با افزایش میزان استخراج نفت، بالا رفتن قیمت در بازار، بیشتر شدن سهم ایران از عواید استخراج نفت، یا ترکیبی از این سه مورد برآورده ساخت.
مهدی
توانایی نیکسون در مطیع ساختن نهادهای مختلف دولت شگفتانگیز بود، اما از آن شگفتانگیزتر توانایی او در این بود که اطمینان یافت کنگره قادر نیست مخالفت مؤثری صورت دهد. به تعبیر سناتور فرانک چرچ، با عملکرد نیکسون به مانند «یک رهبر خودکامه»، کنگره در اوایل دهه ۱۹۷۰ «زمینگیر» شده بود. (۹۷) ستیز نیکسون با کنگره بر سر طیف گستردهای از موضوعات سیاسی، کپیتول هیل را در ایفای هر گونه نقش نظارتی درباره سیاست تسلیحاتی در قبال ایران موقتا سردرگم و آشفته ساخت. واقعیت آن است که کنگره حتی از دگرگونی انقلابی که در سیاست تسلیحاتی روی داده بود بیخبر ماند، و تا چند سال بعد که جزئیاتش افشا گردید از کل ماهیت آن آگاهی نداشت.
مهدی
فرمان بحثبرانگیزِ ریاستجمهوری درباره فروش تسلیحات در آوریل ۱۹۷۱، به هدف خود در کنار زدن کنگره دست یافت. در نتیجه نیکسون برای نادیده گرفتن سازوکار سقف سالیانه برای فروشهای اعتباری، تردیدی به خود راه نداد تا بدین وسیله راه را برای عنصر حیاتی دکترین سیاست خارجیاش هموار سازد: افزایش چشمگیر فروش تجهیزات نظامی به متحدان برگزیده.
مهدی
جریانی که نیکسون به راه انداخت خیرهکننده بود. شاه با نشاطی فوقالعاده، در فاصله ژوئیه تا نوامبر ۱۹۷۲ نزدیک به ۵/۳ میلیارد دلار تجهیزات نظامی سفارش داد. (۹۸) برای داشتن چشماندازی بهتر باید گفت این رقم بیشتر از تمام مبلغی بود که آمریکا برای کمک نظامی سالیانه به دیگر کشورها در نظر گرفته بود. در اوایل نوامبر ۱۹۷۲ شاه سخنرانی مهمی ایراد کرد که در آن از تصمیم ایران برای گسترش مرزهای دفاعی خود به آن سوی خلیج [فارس] تا اقیانوس هند خبر داد.
مهدی
از آنجا که اکنون آمریکا پیوندی ناگسستنی با سلطه منطقهای ایران داشت، احساس کرد رفتار ایران برای نفوذ منطقهای ایالات متحده سازنده نیست. ریچارد هِلمز، که پس از پایان دوران ریاست بر سیا در مارس ۱۹۷۳ سفیر آمریکا در ایران شده بود، دستور داشت ایران را متقاعد سازد که موضع مغرورانه خود را در قبال همسایگان عربَش تعدیل کند.
مهدی
در ابتدای سال ۱۹۷۳ قرار شد بین ۶۰۰ تا ۹۰۰ تکنیسین ارتش آمریکا عازم ایران شوند. (۱۱۲) با در نظر گرفتن اینکه رئیسجمهور جانسون در سال ۱۹۶۸ برای اختصاص دادن ۵۰ تکنیسین با چه دشواریهایی روبهرو بود، رقم فعلی افزایش کمّی و کیفی چشمگیری به شمار میرفت.
مهدی
وقتی در ۶ اکتبر ۱۹۷۳ میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر و سوریه بار دیگر جنگ ــ موسوم به یوم کیپور ــ درگرفت، عواقب نبرد ابرقدرتها سایه سنگین خود را بر تحولات انداخت. نیکسون جنگافزار و تجهیزات نظامی را طی عملیاتی موسوم به نیکل گرس برای اسرائیل هوابرد کرد ــ هم در گرماگرم زد و خوردها و هم پس از پایان نبرد ــ و مسکو نیز به طور مشابه سوریه و مصر را تجهیز کرد. به گفته کیسینجر، «اگر اجازه میدادیم تسلیحات شوروی بر تسلیحات آمریکایی پیروز گردد، موازنه بهکلّی دگرگون میشد». (۱۱۵) پایان نبرد و خشم گسترده اعراب از کمکرسانی آمریکا به اسرائیل موجب شد آنها دست به تحریم نفتی آمریکا بزنند و چندین نوبت تولید خود را کاهش دهند، این امر بیدرنگ پس از جنگ آغاز گردید و تا مارس ۱۹۷۴ ادامه یافت.
مهدی
اگرچه شدت و گستره این تحریم بیسابقه به شمار میرفت، جریان تقاضا برای نرخهای بالاتر نفت پیش از آن به راه افتاده بود. شاه صدای پیشروِ این جریان بود، او از همتایانش در اوپک هواداری میکرد که میگفتند قیمت نفت بیش از اینهاست و در نتیجه کشورهای تولیدکننده استثمار شدهاند. با کاهش ارزش دلار پس از سال ۱۹۷۰ به دلیل تورم و چاپ بیش از اندازه پول، به اضافه کاهش دادوستد در اقتصاد آمریکا، مشکل جدیتر شد. اقدام نیکسون در لغو یکجانبه تبدیلپذیری مستقیم دلار به طلا در اوت ۱۹۷۱، نظام برِتون وودز را از هم پاشاند و مانند شتابدهنده عمل کرد. در نتیجه، چون نفت در بازار به دلار آمریکا فروخته میشد، چند سال قیمت آن برای کشورهای تولیدکننده کمتر از نرخ تورم شد.
مهدی
این افزایش قیمت برای شاه، که یکشبه از قرضگیرنده به بزرگترین قرضدهنده خاورمیانه تبدیل شد، خبر خوبی به شمار میرفت
مهدی
جهشهای قیمتی ثروت و قدرت خرید شاه را عملاً چهار برابر کرد، که خود موجب جهش کمّی و کیفی دیگری در توسعه نظامی گردید. در خلال بحران ۱۹۷۳/۱۹۷۴، شاه پیگیر معاملههای بلاتکلیف و پرسوجو برای خریدهای جدید بود.
مهدی
در سال ۱۹۷۴ یک توافق همکاری اقتصادی و یک توافق همکاری اطلاعاتی نیز میان ایران و آمریکا به امضا رسید. از این رو، روابط میان دو کشور با یکپارچه ساختن سرمایهگذاریهای هنگفت مشترک در توسعه صنعتی، علمی و تکنولوژیک عمیقتر شده بود ــ از جمله کمک به راهاندازی یک صنعت انرژی هستهای خودکفا برای ایران. (۱۲۸) این تحولات را عمدتا کیسینجر مدیریت کرد. او تا اواخر سال ۱۹۷۳ همزمان هم مشاور امنیت ملی بود و هم وزیر خارجه، که پیشرفتی خیرهکننده در سلسلهمراتب محسوب میشد.
مهدی
ضمنا گفتگو بر سر توافقی در جریان بود که طبق آن ایران روزانه ۰۰۰, ۵۰۰ بشکه نفت زیر قیمت اوپک به آمریکا بفروشد، و درآمد آن مستقیما وارد یک صندوق شود تا برای خریدهای تجهیزات نظامی استفاده گردد. این توافق احیای دوباره آرزوی دیرپا و همچنان محققنشده شاه بود که میخواست هزینه جنگافزارهایش را در قالب یک موافقتنامه تهاتر نفتی بپردازد. کیسینجر ضمن تأکید بر موقعیت بردـ بردِ احتمالی برای آمریکا تصریح کرد که «این پول هیچگاه از ایالات متحده خارج نمیشود»، بدین ترتیب موافقت قاطعانه فورد را برای هر دو طرح به دست آورد. (۲۸) برداشت کیسینجر و فورد این بود که این قراردادها به دلیل پیامدهای مثبتی که بر تجارت آمریکا در یک برهه دشوار اقتصادی دارند از نظر اقتصادی و سیاسی کارسازند.
مهدی
و بار دیگر الگوی همیشگی دولتهای پیاپی آمریکا را برجسته ساخت که میخواستند وقتی شاه به ایالات متحده سفر میکند هر طور شده پیشنهادی روی میز داشته باشند. تا سال ۱۹۷۵ این دیدارها به سفرهای خرید تبدیل شده بودند که ویژگی آنها نقشآفرینی شخص شاه برای تثبیت توافقات اولیه و/ یا کاوش برای فرصتهای جدید خرید بود.
مهدی
حجم
۳۲۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳۲۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۸۹,۰۰۰
تومان