«آدمها وقتی فکر کنن براشون کاری کردی حاضرن برای جبرانش باهات حرف بزنن.»
alireza galavi
زندگی بیآنکه کسی دوستت داشته باشد پوچ و رخوتانگیز است.
alireza galavi
یاد سالی افتادم که دانشآموزش بودم. بیشتر از همه از من درس میپرسید. وقتی پاسخ سؤالی را بلد نبودم، مجبورم میکرد بایستم گوشهٔ کلاس و سطل آشغال را بگیرم روی سرم. همه میدانستند پسرش هستم و نمیخواست فکر کنند هوایم را دارد. هوایم را نداشت. از قصد، درِ کلاس را باز میگذاشت تا اگر کسی رد شد مرا ببیند و تعجب کند از اینکه آن مفلوکی که سطل آشغال را گذاشته روی سرش پسر معلمِ همین کلاس است. حقارت من، سلاحی پُرقدرت بود برای نشاندادن اُبهت پدرم.
alireza galavi