بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نفر هفتم | طاقچه
تصویر جلد کتاب نفر هفتم

بریده‌هایی از کتاب نفر هفتم

۴٫۱
(۱۶)
«مرگ نقطه مقابل زندگی نیست بلکه قسمتی از آن است.»
Mohammad
«زندگی چیز ترسناکیه. ترسناک‌تر از اونی که بتونی فکرشو کنی.»
Mohammad
کابوس‌ها هراز گاهی مثل کنتورنویسی که درِ خانه می‌آید به سراغم می‌آیند. هر وقت در آستانه فراموش‌کردنشان قرار می‌گیرم، به سراغم می‌آیند. همیشه هم همان کابوس، با کوچک‌ترین جزئیات. فریادزنان و در میان ملافه‌های خیس از عرق بیدار می‌شوم.
Mohammad
«جنگ هر علت شرافتمندانه‌ای هم که می‌خواد داشته باشه، اما آدم‌های زیادی از هر دو طرف به خاطر خشم و نفرت می‌میرن. هرچند طبیعت بی‌طرفه.
(:Ne´gar:)
خوردن خیلی مهم‌تر از اون چیزیه که بیش‌تر مردم فکر می‌کنن. یه زمانی توی زندگیت پیش می‌یاد که باید یه چیز فوق‌العاده لذیذ بخوری و وقتی به این دو راهی می‌رسی تمام زندگیت بسته به این‌که کدوم راه رو انتخاب کنی، تغییر می‌کنه. این‌که یه رستوران خوب رو انتخاب کنی یا یه رستوران بد رو. مثل این می‌مونه که این طرف حصار بیفتی یا اون طرف.»
(:Ne´gar:)
«به ما می‌گفتند تنها چیزی که آدم باید از آن بترسد خودِ ترس است اما من به این حرف اعتقاد ندارم.» بعد اضافه کرد: «خب، البته ترس شکل‌های گوناگونی دارد و زمان‌های مختلفی به طرف آدم می‌آید و از پا درش می‌آورد. اما ترسناک‌ترین کاری که می‌توان در چنین مواقعی کرد آن است که به آن پشت کنی و چشم‌هایت را ببندی. برای این‌که آن‌وقت گرانبهاترین چیزی را که درونت هست، می‌گیری و به چیز دیگری تسلیم می‌کنی. در مورد من یک موج بود.»
صبا بانو:)
چیزی که دیدم روح نبود. خودم بودم. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که آن شب چقدر ترسیده بودم. هر وقت آن ماجرا را به خاطر می‌آورم به ذهنم می‌رسد که ترسناک‌ترین چیزِ دنیا خود آدم است. شما چه فکر می‌کنید؟ شاید متوجه شده باشید که این‌جا توی خانه‌ام اصلا آینه ندارم. این‌که آدم یاد بگیرد بدون آینه اصلاح کند اصلا کار آسانی نیست. باور کنید.
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
جنگ هر علت شرافتمندانه‌ای هم که می‌خواد داشته باشه، اما آدم‌های زیادی از هر دو طرف به خاطر خشم و نفرت می‌میرن.
Anna
«منظورم این نیست که فراموشکارم، راستش چیزایی رو که دوست نداشته باشم فراموش می‌کنم.»
mojgan
ترس شکل‌های گوناگونی دارد و زمان‌های مختلفی به طرف آدم می‌آید و از پا درش می‌آورد. اما ترسناک‌ترین کاری که می‌توان در چنین مواقعی کرد آن است که به آن پشت کنی و چشم‌هایت را ببندی. برای این‌که آن‌وقت گرانبهاترین چیزی را که درونت هست، می‌گیری و به چیز دیگری تسلیم می‌کنی
sepid sh
«جالبه. زندگی ممکنه خیلی ترسناک باشه، مگه نه؟»
(:Ne´gar:)
احساس می‌کرد ابر سفتی بلعیده است.
ali73
قطرات باران همچون مجازاتی به پنجره می‌خورد.
ali73
چیزی سخت و سرد در وجودش بود و اگر شبانه روی دریا شناورش می‌کردند احتمالا تمام قایق‌هایی را که با او برخورد می‌کردند، غرق می‌کرد.
Ati
«می‌خواستم بگم مهم نیست چه آرزویی داشته باشی، مهم نیست چقدر تلاش کنی، چون هیچ‌وقت نمی‌تونی غیر از خودت چیز دیگه‌ای باشی. همین.»
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
«اگر بخواهم در باره نوشتن رمان و داستان کوتاه ساده سخن بگویم، خواهم گفت نوشتنِ رمان یک چالش و نوشتن داستان کوتاه یک لذت است. اگر نوشتن رمان مثل کاشتن یک جنگل باشد، نوشتن داستان کوتاه به کاشتن یک باغچه می‌ماند. این دو یکدیگر را کامل می‌کنند و منظره‌ای حقیقی به‌وجود می‌آورند که برای من خیلی با ارزش است. در این چشم‌انداز شاخ و برگ‌های درختان، سایه‌های دلپذیری روی زمین می‌اندازد و وزش باد برگ‌های طلایی‌رنگ درخشان را تکان می‌دهد و در همان حال غنچه‌ها در باغ‌ها ظاهر می‌شوند و گلبرگ‌های رنگارنگ، پروانه‌ها و زنبورها را به طرف خود می‌کشانند و ما را به یاد تغییر نامحسوس، از فصلی به فصل دیگر می‌اندازند.»
مژگان
«به ما می‌گفتند تنها چیزی که آدم باید از آن بترسد خودِ ترس است اما من به این حرف اعتقاد ندارم.» بعد اضافه کرد: «خب، البته ترس شکل‌های گوناگونی دارد و زمان‌های مختلفی به طرف آدم می‌آید و از پا درش می‌آورد. اما ترسناک‌ترین کاری که می‌توان در چنین مواقعی کرد آن است که به آن پشت کنی و چشم‌هایت را ببندی. برای این‌که آن‌وقت گرانبهاترین چیزی را که درونت هست، می‌گیری و به چیز دیگری تسلیم می‌کنی. در مورد من یک موج بود.»
مژگان
مهم نیست چقدر تلاش کنی، چون هیچ‌وقت نمی‌تونی غیر از خودت چیز دیگه‌ای باشی
مژگان
: «به ما می‌گفتند تنها چیزی که آدم باید از آن بترسد خودِ ترس است اما من به این حرف اعتقاد ندارم.» بعد اضافه کرد: «خب، البته ترس شکل‌های گوناگونی دارد و زمان‌های مختلفی به طرف آدم می‌آید و از پا درش می‌آورد. اما ترسناک‌ترین کاری که می‌توان در چنین مواقعی کرد آن است که به آن پشت کنی و چشم‌هایت را ببندی. برای این‌که آن‌وقت گرانبهاترین چیزی را که درونت هست، می‌گیری و به چیز دیگری تسلیم می‌کنی. در مورد من یک موج بود.»
اِلوچ
«مرگ نقطه مقابل زندگی نیست بلکه قسمتی از آن است.»
Baran
«جنگ هر علت شرافتمندانه‌ای هم که می‌خواد داشته باشه، اما آدم‌های زیادی از هر دو طرف به خاطر خشم و نفرت می‌میرن.
Mary gholami
مهم نیست چقدر تلاش کنی، چون هیچ‌وقت نمی‌تونی غیر از خودت چیز دیگه‌ای باشی.»
Mary gholami
جنگ هر علت شرافتمندانه‌ای هم که می‌خواد داشته باشه، اما آدم‌های زیادی از هر دو طرف به خاطر خشم و نفرت می‌میرن.
فرشاد در سرزمین عجایب
این‌جا توی کاوایی، طبیعت گاهی وقتا جون آدم‌ها رو می‌گیره. می‌بینین این جزیره چقدر زیباست، اما همین‌قدر هم ممکنه بی‌رحم و مرگ‌آور باشه. ما این‌جا با این احتمال‌ها زندگی می‌کنیم.
Ati
چشم‌هایشان می‌درخشید و پر از اعتماد به نفس بودند و هیچ نشانی از کمرویی دیروز در آن‌ها نبود. به خانه که برمی‌گشتند احتمالا درست مثل پسر از دنیا رفته او، روزشان را در آب می‌گذراندند و هیچ‌وقت درس نمی‌خواندند.
Ati
ساچی گفت: «خیلی خوبه. تا وقتی این‌جا هستین هرچقدر می‌تونین از زندگی لذت ببرین، وقت حساب پس دادن خیلی زود می‌رسه.» پسر قدبلند گفت: «مهم نیست، کارت اعتباریم هست.»
Ati
قلبش همانند یک ساعت زنگ‌دار خیلی قدیمی در یک اتاق خالی، سخت و خشک می‌تپید.
ali73
پیرمرد گفت: «بیستمین سالروز تولد آدم فقط یه بار اتفاق می‌افته دخترخانوم و هیچ‌وقت تکرار نمی‌شه.»
Ati

حجم

۱۰۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۱۰۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۷۱,۵۰۰
تومان