بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق مشرقی | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق مشرقی

بریده‌هایی از کتاب عشق مشرقی

انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
بهار! در پسِ همهٔ درهای بسته، خدا ایستاده است. خدا دوست داشتنی است. همهٔ هستی، تجلّی حضور بی همتا و زیبای اوست. کافی است کمی اصرار کنی و دل را از غم‌های بی خودی خالی کنی. خواهی دید که درهای رحمت به روی تو گشوده می شوند. آن گاه تو می‌مانی و رحمت گستردهٔ او. بیا تا رها شویم از آن چه که ما را به زمین بسته است. تا زمانی که دل مان گیر باشد، رها نمی شویم. خدا ما را با این دل بستگی آزار دهنده، محک می زند.
شهرام
بهار! دنیا سه روز بیش نیست؛ یک روزش غم انگیز و روز دیگرش سرشار از شادی و سوم روز فقط افسوس. مابقی پوچ است. هیچ اندر هیچ و فرصت ها پیش روی ما در حال گذرند.
شهرام
بهار! به خاطر خدا صبوری کن. او دارد نگاه مان می کند. او هوای مان را بیش از هرکس دیگری دارد. بیا از خود به خدا پل بزنیم؛ از خاک به آیینهٔ اشراق. زیباترین ترانهٔ آفرینش را در لحظه‌های شوق انگیزی که می گذرند، بشنویم. عاشق شدن ملک و ملکوت را تماشا کنیم. رقص ابرها با باد و خورشید و آمدن کاروان بهار را جشن بگیریم. به تو نیازمندم بهار! تا از مزرعهٔ چشمانت آرامش و دل گرمی بچینم.
شهرام
کاش فقط تو بیایی و مرا با خود به جایی ببری که آفتاب بر دل مان تابید و عشق، ما را از تاریکی و سیاهیِ خودخواهی بیرون کشید. دیگر چقدر باید صبر کنم تا مهر تو از قلبم بیرون برود؟ اما مگر می شود با گذر زمان تو را فراموش کنم؟ نمی شود بهار! این عشق هرچه بیشتر در خم قلبم می ماند، بیشتر خرابم می کند. چه بیایی چه نیایی دیگر چیزی از من باقی نمانده است. مرا به یاد داشته باش تا تنها دل خوشی ام همین یک خاطره باشد. چقدر دلهره آور است وقتی می بینم بین ما دیوار کشیده اند تا همدیگر را نبینیم.
شهرام

حجم

۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان