بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فرضیه عشق | طاقچه
تصویر جلد کتاب فرضیه عشق

بریده‌هایی از کتاب فرضیه عشق

نویسنده:الی هیزل وود
ویراستار:لیلا ملکی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۳از ۸ رأی
۲٫۳
(۸)
بیشتر دانشجوهای سال سوم دکترا این‌قدر درگیر خودزنی سر سانتریفوژن که نمی‌تونن مسیر تحقیقاتی‌شون رو پیدا کنن.
Yasaman Mozhdehbakhsh
فرضیه: جایی که باید بین A (وضعیتی کمی ناراحت‌کننده) و B (افتضاحی بزرگ با عواقبی ویرانگر) یکی انتخاب شود، حتماً B را انتخاب می‌کنم.
Yasaman Mozhdehbakhsh
یا از همه مهم‌تر، این واقعیت که پروژهٔ تحقیقاتی‌اش به نقطهٔ بحرانی رسیده بود و او به‌شدت نیاز داشت آزمایشگاهی بزرگ‌تر و مجهزتر برای آزمایش‌هایش پیدا کند. در غیر این صورت، چیزی که می‌توانست به تحولی نوین در تحقیقات بالینی تبدیل شود احتمالاً به یک مشت ظرف کشت میکروب تبدیل می‌شد که در کشوی یخچالش می‌ماند.
Yasaman Mozhdehbakhsh
تنها چیزهایی که می‌خواست جایی آرامی در گوشهٔ آزمایشگاه او و چندصد موش آزمایشگاهی و دسترسی نامحدود به میکروسکوپ الکترونی بیست‌میلیون‌دلاری او بود. بنتون حتی متوجه او نمی‌شد.
Yasaman Mozhdehbakhsh
اولیو به سمت اتاق استراحت رفت. در ذهنش سخنرانی پرشوری آماده می‌کرد دربارهٔ اینکه خواستار استفاده از امکانات او آن هم فقط شب‌ها بود و مصرف اکسیژنش را به کمتر از پنج نفس در هر دقیقه محدود می‌کرد.
Yasaman Mozhdehbakhsh
پس اگه کارلسن یه شکل مخفیانه و فرازمینی حیاته که قصد داره زمین رو اشغال کنه و درنهایت باعث بردگی بشریت به دست اربابان شیطانی جیرجیرک‌مانند بشه و تنها راه متوقف کردنش هم قرار گذاشتن باهاشه، می‌تونی به من بگی و من به ناسا خبر می‌دم...
Yasaman Mozhdehbakhsh
آزمایشگاه او بزرگ‌ترین و کاربردی‌ترین فضای تحقیقاتی کل گروه را داشت و همه به او حسادت می‌کردند و منشأ خشم بی‌پایان بقیه به او بود
Yasaman Mozhdehbakhsh
«آره، اما مدل‌سازهای محاسباتی دیگه‌ای هم توی گروه آموزشی هستن و درنهایت دوست دارم فارغ‌التحصیل بشم. ایدئالش هم اینه که بدون هق‌هق کردن توی توالت بعد از هر جلسهٔ کمیته فارغ‌التحصیل بشم.»
Yasaman Mozhdehbakhsh
آنه نگاهی به او انداخت. «چرا؟ تو جایی رو اشغال کردی که ما نداریم. منطقیه که از کارلسن به‌جای صندلی استفاده کنی. من بودم این کار رو می‌کردم، اما اون با توئه نه من.»
Yasaman Mozhdehbakhsh
آنه دخالت کرد: «راستش فکر وحشتناکیه.» چشمانش بین اولیو و آدام در گردش بود. «دکتر کارلسن قصد توهین ندارم، اما شما سه برابر اولیو هستین و اگه وایستین جای زیادی رو اشغال می‌کنین.» آدام طوری به آنه خیره شد که انگار نمی‌دانست به او توهین شده یا نه. آنه ادامه داد: «اما...» این بار به اولیو نگاه می‌کرد. «اُل، عالی می‌شه اگه به من لطفی کنی و روی پای ایشون بشینی تا من دیگه مجبور نباشم روی نوک پنجهٔ پام وایستم.»
Yasaman Mozhdehbakhsh
اولیو با خودش فکر کرد خب، این همون دوست داشتن کسیه؛ این احساس که چون آدام بیرون از شهر است و کوچک‌ترین شانس برخورد با او را هم از دست داده، دیگر ساختمان زیست‌شناسی ارزش رفتن ندارد
Yasaman Mozhdehbakhsh

حجم

۳۰۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۳۰۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان