بریدههایی از کتاب افسانه شغل رویایی
همانطور که کاسپر تر کویل، پژوهشگر امور معنوی، میگوید: «فکر نمیکنم شما با کسی که توانایی اخراجتان را داشته باشد، بتوانید یک اجتماع کامل تشکیل دهید.»
M.o
نیاز به هیچ ظالمی نیست تا مردم را از استقلال، بلوغ و تاریخشان محروم کند. او میگفت مردم به مرحلهای خواهند رسید که به مایهٔ رنجش خود عشق بورزند و شیفتهٔ فناوریهایی شوند که توانایی تفکرشان را از بین میبرند.
M.o
چرا با همان اشتیاقی که ممکن است به دنبال یک شریک زندگی باشیم، برای رسیدن به شغل تلاش نکنیم؟
پاسخ به طور خلاصه این است: این انتظار که کار باید همیشه رضایتبخش باشد، میتواند به رنج منجر شود. مطالعات نشان میدهند که "اشتیاق افراطی" به کار به نرخ بالای فرسودگی شغلی و استرس ناشی از کار منجر میشود.
M.o
شغل مانند یک نوزاد است، نمیتوانید همیشه آن را کنترل کنید. پیوند دادن احساس خودارزشمندی به مسیر شغلی بازیِ خطرناکی است.
M.o
ما به طور غریزی میدانیم که انتظارات بسیار زیاد زمینهساز ناامیدی هستند. زمانی که انتظار داریم کار به ما کمک کند تا به خودشکوفایی برسیم -دائماً به ما انگیزه بدهد و ما را خشنود کند- رضایت دادن به هر چیزِ کمتری ممکن است شکست تلقی شود.
M.o
سؤال این است که چگونه بین دنبال کردن کاری معنادار و خطرِ قرار گرفتن هویتمان در ذیل شغلمان تعادل برقرار کنیم؟
M.o
تحقیقات روانشناختی نشان میدهند که اگر ما نیز مانند دیویا روی جنبههای مختلفمان سرمایهگذاری کنیم، در مواجهه با مشکلات بهتر عمل خواهیم کرد. در عوض، هرچه بیشتر به بخشی از هویتمان اجازه دهیم که ما را تعریف کند، انعطافپذیریمان در برابر تغییر کمتر میشود. به عنوان مثال، پاتریشیا لینویل در مطالعهای دریافت افرادی که تصور متفاوتتری از خود دارند -آنچه او "خودپیچیدگی" مینامد- پس از رویداد استرسزا، کمتر مستعد ابتلا به افسردگی و بیماریهای جسمانی هستند. افرادی که خودپیچیدگی کمتری داشتند تجربهٔ استرسزایی از رویداد داشته و احتمال بیشتری وجود دارد تا آن استرس به بخشهای دیگر زندگیشان هم سرایت کند.
M.o
«وقتی شما به عنوان یک ورزشکار بزرگ میشوید و در دنیایی زندگی میکنید که مردم همیشه از شما تمجید میکنند... این تمجید کردنها از شما روزبهروز بیشتر میشوند تا سرانجام روزی تمام آن ستایشها تمام میشوند. بدن، ذهن و قلب شما که با سطح بالایی از هیجان، ترشح آدرنالین و چالش خو گرفتهاند، مانند کسی که مصرف مواد مخدر را قطع کرده است، به یکباره پسزده میشوند.»
M.o
در طول تاریخ، ثروت با ساعات کار افراد رابطهٔ معکوس داشته است؛ هرچه ثروت بیشتری داشته باشید، کمتر کار میکنید. حتی میتوانید اصلاً کار نکنید. اما در نیم قرن گذشته، افرادی که درآمد بالاتری داشتند زمان زیادی را برای کار کردن صرف میکردند. درواقع، همان آمریکاییهایی که کمتر کار میکردند امروزه بیشتر از همیشه کار میکنند.
M.o
افراد ثروتمندتر و تحصیلکردهتر حدود دو برابر بیشتر از افراد کمدرآمد و بدون مدرک دانشگاهی، شغل خود را به عنوان منبع معنا بیان میکنند.
M.o
بهرهوری چیزی بیش از یک ارزیابی است. بهرهوری یک حُسن اخلاقی است.
M.o
از دست دادن هویت حرفهای میتواند برای افراد بسیار ناراحتکننده باشد؛ از ورزشکاران حرفهای گرفته تا کهنهسربازان، مدیران اجرایی تا مدلهای معروف. به خصوص اگر زمان کافی نداشته باشند یا تلاشی برای سرمایهگذاری روی منابع دیگر معناسازی برای خود نکرده باشند.
M.o
وقتی ما انتظار داریم که برتریمان را به وسیلهٔ شغلمان نشان دهیم، فرصتهای فراوانی برای ناامیدی خود مهیا ساختهایم.
M.o
پاداش موفقیت شغلی اغلب فقط کار بیشتر است.
M.o
اگر کارمحوری را دین در نظر بگیریم، مشاغل رؤیایی مانند خدایان هستند. اما این نگرش که انتظار داشته باشیم کار همیشه رؤیایی باشد نیز جنبهٔ منفی در پی دارد. درک تامپسون مینویسد: «مشکل این اعتقاد -شغل رؤیایی شما وجود دارد، پس هرگز از سخت تلاش کردن دست نکشید- این است که باعث فرسودگی روحی و جسمی میشود. این یک بازی شیطانی است؛ جایزهای بسیار وسوسهانگیز و درعینحال کمیاب خلق میکند که تقریباً هیچکسی برنده نمیشود، اما همهٔ افراد احساس میکنند که موظف هستند برای همیشه بازی کنند.»
M.o
کسانی که شغلی پیدا کردهاند و از آن لذت میبرند، اگر انتظار داشته باشند آن شغل همیشه رؤیایی بماند، خودِ این توقع زمینهساز ناامیدی میشود.
M.o
«آنچه را که انجام میدهی دوست بدار تا همیشه بدون هیچ تفکیک یا مرزی مثل خر کار کنی و همهچیز را بهشدت به خودت بگیری.»
M.o
"کار معنادار" حتی وارد زبان عامیانه هم شد. قبل از آن، رضایت به بعدها موکول میشد؛ اگر نگوییم به زندگی پس از مرگ، اما حداقل به زمان پس از خروج کارکنان از شرکت.
M.o
تلقی کردن یک شغل به مثابهٔ چیزی دیگر -علاقه یا وظیفهای مقدس- توانایی کارکنان برای فراخوانی و بازآفرینی تغییرات لازم را تضعیف خواهد کرد.
M.o
مفهوم پیام بالا این است که کارکنان باید برای چیزی بیشتر از پول کار کنند، زیرا رهبرانْ بیشترِ پول را برای خودشان نگه میدارند.
M.o
«همهٔ افراد سکوهای پرتاب و پشتوانهٔ امن یکسانی ندارند تا علاقهٔ خود را در راستای شغلی پردرآمد به کار ببرند. اگر به مردم بگوییم که دنبال علاقهتان بروید، اما فرصت برابری را برای آنها فراهم نکنیم تا بتوانند آن کار را انجام دهند، در این صورت گفتن جملهٔ "دنبال علاقهتان بروید" به تقویت نابرابری کمک میکند.»
M.o
اگر باور داشته باشیم که افراد بر اساس علاقهٔ خود شغلشان را انتخاب میکنند، بهراحتی میتوان تفاوت دستمزدها را به انتخابهای فردی نسبت داد تا واقعیتِ بیعدالتی ساختاری.
M.o
«بیشتر اوقات، تنها چیزی که آن شور و علاقه به شما میدهد این است که بپذیرید دستمزد بسیار کمی دریافت کنید.»
M.o
«من دیگر مثل گذشته شغل رؤیایی ندارم. من با چشمان باز وارد یک حوزه میشوم.»
M.o
«وقتی به ته خط میرسید و در هیچیک از راههایی که جامعه یا نظام سرمایهداری از شما انتظار دارد، مشارکت ندارید، به دنبال چیزی میگردید و میپرسید: "آیا من برای جامعه ارزشی دارم؟"»
M.o
کورتز معتقد است دلیل اینکه بسیاری از مراجعانش این حس مبهم ناامیدی را دارند این است که در دوران بزرگسالی خود، آنقدر خود را درگیر بالا رفتن از نردبان پیشرفت شغلی کردهاند که وقتی دیگر جایگاه بالاتری برای پیشرفت وجود ندارد، احساس سردرگمی میکنند.
M.o
«اینکه شرکتها میگویند طبق فرهنگشان محل کار مانند محیط خانواده است، هرگز به نفع کارکنان نیست. ایجاد فرهنگ شبیه خانواده اغلب به این معناست که از شما انتظار میرود ساعتهای طولانی و غیرمنطقی با حجم کاری زیاد و غیرمنطقی با دستمزد کم کار کنید و اگر هر یک از این موارد را انجام ندهید، به طور صریح یا ضمنی به شما گفته میشود که عضوی از آن خانواده نیستید.»
M.o
آمریکاییها عمدتاً تحت تأثیر چیزی هستند که دیوید بروکس، نویسنده، آن را "امتیازهای رزومه" مینامد و شامل مقاطع تحصیلی، عناوین شغلی و جوایزی است که در رزومهٔ شما بیان میشوند. امتیازهای رزومه نشاندهندهٔ نوعی جاهطلبی ظاهری است که با نگاه دیگران تأیید میشود و در عصر رسانههای اجتماعی، هر بهروزرسانی کوتاهِ شرححال شخصی فرصتی است برای انتشار دستاوردهایمان، با هدف نمایش آنها به دیگران.
M.o
ما به دنبال جایگاه اجتماعی هستیم، زیرا اولویتهایمان را نمیشناسیم. وقتی به تعریفمان از خوب بودن اعتماد نداریم، به دیگران اجازه میدهیم که آن را برایمان تعریف کنند.»
M.o
ما به دنبال جایگاه اجتماعی هستیم، زیرا اولویتهایمان را نمیشناسیم. وقتی به تعریفمان از خوب بودن اعتماد نداریم، به دیگران اجازه میدهیم که آن را برایمان تعریف کنند.»
M.o
حجم
۳۳۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۳۳۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان