
بریدههایی از کتاب بوته آزمایش
۳٫۸
(۴)
گاهی هم بگرد خوبیهای من رو ببین، و محاکمهم نکن.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
درستـه که دلمون میشکنه، ولی نباید خودمون رو ببازیم؛ الآن دوران تازهایه، آقا. توطئـهٔ گیجکنندهای پیش روی ماست، چنان ظریف و خطیر که اگه به سلامعلیکهای قدیم بچسبیم و دوستیهای کهن، مجرم شمرده میشیم.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
زندگی گرانبهاترین هدیهٔ خداونده؛ هیچ اصلی، هرقدر با جلالوجبروت، نمیتونه گرفتن جان رو توجیه کنه.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
ابیگیل: اون ارواح رو میفرسته سراغ من تو کلیسا؛ باعث میشه موقع دعا بخندم!
پریس: بله، اغلب سر دعا میخنده!
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
پس تو کِی میخوای من رو بشناسی، زن؟ اگر سنگ هم بودم، توی این هفت ماه از شرم ترک برداشته بودم!
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
زندونها پُرنـــالآن بزرگترین قضات ما در سیلم نشستهنـــو حکم کلی دارزدن داده شده. مرد، باید بگردیم یه علت مناسب پیدا کنیم. ببینیـم آیا قتـلهایی صورت گرفته که، احتـمالاً، هیچوقت فاش نشدهند؟ عمل شنیعـی صورت گرفتـه؟ یا حرفهای کفرآمیزی زده شده که بوی گندش به آسمون رفته؟ به یه دلیل حسابی فکر کن، مرد، و کمک کن من پیداش کنم. چون تنها راه آدم اینه، باور کن، وقتی یک همچو بلبشویی دنیا رو میگیره، این تنها راهه.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
زندونها پُرنـــالآن بزرگترین قضات ما در سیلم نشستهنـــو حکم کلی دارزدن داده شده. مرد، باید بگردیم یه علت مناسب پیدا کنیم. ببینیـم آیا قتـلهایی صورت گرفته که، احتـمالاً، هیچوقت فاش نشدهند؟ عمل شنیعـی صورت گرفتـه؟ یا حرفهای کفرآمیزی زده شده که بوی گندش به آسمون رفته؟ به یه دلیل حسابی فکر کن، مرد، و کمک کن من پیداش کنم. چون تنها راه آدم اینه، باور کن، وقتی یک همچو بلبشویی دنیا رو میگیره، این تنها راهه.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
پذیرش. یهجور مشیته، که تغییر زیادی نمیکنه؛ ما دقیقاً همونیم که همیشـه بودهیم، منتها الآن برهنه. (سر رو به آسمان، انگار بهسوی دهشتی عظیم میرود.) آره. برهنه! و باد، باد یخی خدا، خواهد وزید!
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
عالیجناب، من یک کلام گفتم اون کتاب میخونه، قربان، ریختن از خونهٔ من بردنش برایـــ
دنفورت: (مبهوت) کتاب! چه کتابهایی؟
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
اونجاکه ایمان خونریزی به همراه داره، به هیچ ایمانی پایبند نباشین.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
زندگی، زن، زندگی گرانبهاترین هدیهٔ خداونده؛ هیچ اصلی، هرقدر با جلالوجبروت، نمیتونه گرفتن جان رو توجیه کنه.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
پس برای من توضیح بده، آقای پراکتور، چرا حاضر نیستیـــ
پراکتور: (با فریادی از بُنِ جان) چون این اسم منه! چون در زندگیم نمیتونم اسم دیگهای داشته باشم! چون من دروغ میگم و به دروغگویی خودم شهادت میدم! چون قدِ خاکِ پای اونهایی که دار زده میشن هم ارزش ندارم! آخه بدون اسمم چطور زندگی کنم؟ من که روحم رو تقدیم شما کردم، دست از سر اسمم بردارین دیگه!
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
گودی پراکتورـــاونجاکه ایمان خونریزی به همراه داره، به هیچ ایمانی پایبند نباشین. قانون و شرعی که آدم رو به ایثـار و فدای جان بکشونه، قانون و شرع نادرستیه. زندگی، زن، زندگی گرانبهاترین هدیهٔ خداونده؛ هیچ اصلی، هرقدر با جلالوجبروت، نمیتونه گرفتن جان رو توجیه کنه.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
حجم
۱۵۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۶ صفحه
حجم
۱۵۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۶ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۵۷,۵۰۰۵۰%
تومان