بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روایت ذهن نویسا | طاقچه
تصویر جلد کتاب روایت ذهن نویسا

بریده‌هایی از کتاب روایت ذهن نویسا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۱ رأی
۲٫۰
(۱)
آفریدن انسجام در روایت خیالین آسان‌تر از آفریدن انسجام در روایت واقعی است. در روایت واقعی، رخدادها از ما اجازه نمی‌گیرند و با ما هماهنگ نمی‌کنند که چه کنند؛ ماییم که باید خط زمانی را میانشان بکشیم و ازشان روایت نهایی را بسازیم. این در حالی است که در روایت خیالی، بسیاری چیزها (مردم می‌گویند همه چیز) در دست من راوی است و هر وقت هر عامل تازه‌ای هم که به شکل فرد، عنصر یا واقعه وارد روایت کنم، یکسره در خدمت پیشبرد طرحم خواهد بود.
هانا
آدم‌ها موقع شنیدن داستان و دیدن فیلم، فقط یک مخاطب نیستند، یک مشارکت‌کننده هستند، مشارکت‌کننده‌ای که به طور موقت و موضعی در جهان آن اثر هنری سکنا می‌گزیند.
هانا
از سوی آفریننده هم می‌توانیم همین تفکیک را ایجاد کنیم. اگر در جمع‌بندی شواهد به این نتیجه رسیدیم که کسی می‌خواهد باوری را دائم و خلل‌ناپذیر در ذهن مخاطبش بکارد، او را جاعل و شیاد می‌بینیم، اما اگر گمان کردیم که می‌خواهد باوری را در زمانی بسیار موقت و در شرایطی بسیار محدود در ذهن مخاطبش بکارد، آن وقت به او می‌گوییم هنرمند، آفریننده و خلاق
هانا
یک نمونۀ خوبْ سریال انگلیسی چهارقسمتی قول است. پس از پخش این سریال از یک شبکۀ تلویزیونی انگلیسی به نام شبکۀ چهار، نظر افکار عمومی در اروپا دربارۀ صهیونیسم و اسرائیل تغییری جدی کرد. ما خیال می‌کنیم و این خیال را باور کرده‌ایم که میان خیال و واقعیت، یا میان قصه شنفتن و باور، پرده‌ای غیرقابل نفوذ وجود دارد، اما این پرده‌ها بسیار تراواتر از آنچه گمان می‌کنیم هستند و دقیقاً به همین دلیل است که ادبیات کارکرد تبلیغی دارد و می‌تواند در از میان بردن یا ایجاد یک باور از بحث‌های فلسفی بسیار کارآمدتر باشد.
هانا
ما عالم را در ذهن و با کمک روایت‌ها می‌سازیم یا به بیانی محتاط‌تر بازنمایی می‌کنیم؛ عالم ذهن ما و مخاطبمان عمیقاً متأثر از روایت‌هایی است که با آن‌ها مواجه می‌شویم.
هانا
به همین دلیل است که تصویرهای پشت هم در یک روایت فقط وقتی ربط قوی و جدی غیرعلت و معلولی داشته باشند یا بسیار بسیار بی‌ربط باشند از نگاه بیننده در یک رابطۀ علت و معلولی قرار نمی‌گیرند. در غیر این صورت، گنجیدن دو تصویر پشت‌سرهم در یک روایت به ما پیشنهاد می‌کند رابطه‌ای علّی را باور کنیم که معمولاً در آن، تصویر اول علت و دومی معلول است.
هانا
آدم‌ها گاه برای روایت‌هایی که با باورهایشان پیوند خورده جان خود را می‌دهند یا جان دیگران را می‌گیرند، اما وقتی با روایت‌هایی طرف هستند که موضوع و جزئیاتشان کاری به باورهای آنان ندارد، انگیزۀ زیادی برای ساخت دگرروایت ندارند
هانا
ما دیگران را می‌بینیم، در تجربه‌های آنان شریک می‌شویم و روایت ما از بنی‌آدم بستری می‌سازد مثل چهل‌تکه‌ای آینه‌ای که در آن آینه‌های به‌هم‌پیوسته، تصویری از خودمان را می‌بینیم که هویت ماست یا روایتی از خودمان را می‌بینیم که هویت ما از این روایت پدید می‌آید.
هانا
تولستوی داستانی دارد به نام «خولستومیر» که به فارسی به دو نام «اسب ابلق» و «جوانی بربادرفته» ترجمه شده است. داستان روایت آخرین روزهای زندگی و سپس مرگ اسب پیری است به نام ژولدیبا. در طول داستان، ما با سه نوع توصیف و روایت‌های برآمده از این توصیف‌ها مواجهیم: ۱. توصیف راوی دانای کل از اسب‌ها و انسان‌ها؛ ۲. توصیف اسب از انسان‌ها؛ ۳. توصیف انسان‌ها از اسب. خواندن این داستان به خوبی نشان می‌دهد که خصوصیات یک نفر لزوماً براساس یک ترتیب غیروابسته نیست که مورد توجه ما قرار می‌گیرد، بلکه ما این خصوصیات را براساس علاقه‌ها و سلیقه‌هایمان مرتب، بازسازی، به‌خاطرسپاری یا فراموش می‌کنیم.
هانا
بخشی از این باورپذیری از منظری استعاری مانند وام بلاعوض است. مخاطب واقعۀ غیرمنتظره را از راوی می‌پذیرد و ماجرا تمام می‌شود، اما بخش جدی‌تری از این باورپذیری مانند وام بانکی عمل می‌کند. مخاطب موقتاً اعتباری به راوی می‌دهد، اما انتظار دارد راوی در بخش‌های بعدی بیان روایی‌اش، با نشاندن واقعۀ غیرمنتظره در چهارچوب روایت‌های روندی، آن را توجیه، تبیین و بدل به واقعه‌ای قابل درک و پذیرش کند و آن اعتبار به منبعش برگردد.
هانا
آدم‌ها برای پایدار نگه داشتن ارزش‌هایشان، برای افزودن به منظومۀ ارزشی‌شان یا کاستن از آن و برای بهبود ارتباط میان بخش‌های این منظومه نیاز به روایت‌های زندگی‌ای دارند که خود برای خود روایت کنند.
هانا

حجم

۲۵۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۸۲ صفحه

حجم

۲۵۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۸۲ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان