خواهم زیست، همانگونه که تاکنون زیستهام
kian
چه کسی بر آنچه تحملناپذیر مییابدش چنان زود خو میگیرد که خود نیز ماتومبهوت… آری، من هم به حیات خود ادامه خواهم داد!
kian
به همان شکلی که دقیقهای پیش احساس میکردم هر کلمه یا حتی هر صدایی که از دهانم خارج شود آن سعادت غیرقابلتصور را از بین خواهد برد، و مثل سگ از این میترسیدم، اکنون نیز احساس میکردم که هر تفکر یا حتی تصور و تخیلی که در ذهنم شکل بگیرد به تکتک لحظاتی که در طول آن روز، چند ساعت از آن شبانهروز، تجربه کرده بودم و به احساس بینظیری که از آنهمه به من دست داده بود بهشدت آسیب میزند.
kian
در جهان چیزی بیش از تقلای کسی که طبیعتاً ملول و محزون است به خندیدن و خوشحال نمودن خود به دیگران در من ترحم و دلسوزی برنینگیخته است.
kian
خوب میدانستم که این بیعملی، این تردیدهای مبتنی بر ترس و هراس، بهمراتب بیش از آن اقدامات احتمالی به رابطهمان آسیب خواهد زد و در روابط متقابل انسانی سکون و سکوت مفرط از اقدام زیادهازحد دستکمی ندارد، هر گامی که آدمی را به پیش نراند بیشک پس خواهد راند، هر آنی که ما را به هم نزدیک نکند بیشک از هم دور خواهد کرد و آتشی که از اینهمه در دلم برافروخته است اگر منتفی نشود متعالی میشود و کل وجودم را خواهد سوزاند و بدتر از همه اینکه آرامآرام به اینهمه عادت میکردم.
kian