بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاطرات جنگ خوک | طاقچه
تصویر جلد کتاب خاطرات جنگ خوک

بریده‌هایی از کتاب خاطرات جنگ خوک

انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأی
۳٫۰
(۲)
اگر آدم به‌اندازهٔ کافی عمر کند، اتفاقات زندگی‌اش مثل اتفاقات توی رؤیا بی‌ربط می‌شوند، چون برای هیچ‌کس جالب نیستند. خود آدم‌ها هم بعد از مرگ برای بازماندگان به شخصیت‌های رؤیاگونه تبدیل می‌شوند؛ رنگ می‌بازند و فراموش می‌شوند، مثل رؤیاهایی که متقاعدکننده‌اند، اما کسی علاقه‌ای به شنیدنشان ندارد.
کاربر ۹۱۰۳۸۵۳
برای زیبایی‌پسندان هیچ‌چیز با جوانی برابری نمی‌کند.
پویا پانا
هرکس اسیر خود است، ناتوان از کمک به دیگری.
پویا پانا
ویدال گاهی از خودش می‌پرسید که آیا در گذر سالیان، جز کنار آمدن با عیوبمان، چیز دیگری هم می‌آموزیم؟
کاربر ۹۱۰۳۸۵۳
من کسی را که کاری را که از او خواسته‌ام پشت گوش بیندازد، مرده فرض می‌کنم. حتی از این هم بدتر، برایش اندازهٔ یک تکه آشغال ارزش قائل می‌شوم
کاربر ۹۱۰۳۸۵۳
آیا در گذر سالیان، جز کنار آمدن با عیوبمان، چیز دیگری هم می‌آموزیم؟
پویا پانا
زندگی ادامه دارد، چاره‌ای نیست جز اینکه ذهنت را به چیز دیگری مشغول کنی؛
پویا پانا
«بدبختی این است که توی این مملکت همه مواظب‌اند که گربه شاخشان نزند. اگر هم بلایی سر کسی بیاید، از بدشانسی خودش بوده. هرکس به هر بهانه‌ای که شده خودش را کنار می‌کشد.»
پویا پانا
پذیرش محدودیت‌های خود نوعی خِرد غم‌بار است.
کاربر ۹۱۰۳۸۵۳
درست همان‌جایی که چند ساعت پیش یک کارگر به قتل رسیده بود، حالا یک مشت پسربچه فوتبال بازی می‌کردند.
کاربر ۹۱۰۳۸۵۳
صادق ماندن برای آدم فقیر به‌مراتب سخت‌تر از آن چیزی است که مردم فکر می‌کنند و با خودش گفت: «این روزها سخت‌تر از قبل هم شده، تازه کسی برای صداقت تره هم خُرد نمی‌کند.»
کاربر ۹۱۰۳۸۵۳
آینده هم آدم را به سرگیجه می‌اندازد. من آن را مثل یک گودال وارونه می‌بینم. آدم‌ها و چیزهای جدید در لبهٔ گودال ظاهر می‌شوند، انگار آمده‌اند که بمانند، اما آن‌ها هم سقوط می‌کنند و در نیستی گم می‌شوند.
کاربر ۹۱۰۳۸۵۳
جوان‌ها نمی‌فهمند که بی‌آینده بودن تا چه حد پیران را از همهٔ آنچه در زندگی حیاتی است، محروم می‌کند.
کاربر ۹۱۰۳۸۵۳
کسی با گفت‌وگو به تفاهم نرسیده. ما یا طرف‌دار هم هستیم یا مخالف هم، مثل یک گله سگ که به دشمنی تصادفی حمله می‌کنند یا از مقابلش می‌گریزند.
پویا پانا
در دوران پیری و سختی، روابط اجتماعی بهترین عصای دست آدم است.
پویا پانا
این اواخر بی‌دلیل غمگین می‌شد و این غم ادراکش را از عادی‌ترین چیزهای دوروبر تغییر می‌داد.
پویا پانا
«من به نقطه‌ای از زندگی رسیده‌ام که دیگر خستگی باعث خواب نمی‌شود و خوابیدن خستگی را رفع نمی‌کند.»
پویا پانا
پذیرش محدودیت‌های خود نوعی خِرد غم‌بار است.
پویا پانا
«در هر سنی لذتی هست.»
پویا پانا
چند وقت است که دیگر زن‌ها برایم جذابیتی ندارند.»
پویا پانا
«دوستان همسرت، اولین کسانی هستند که خودشان را به تو عرضه می‌کنند.
پویا پانا
نبوسیدن او برایش محرومیتی تحمل‌ناپذیر است.
پویا پانا
مردی که خود را تسلیم ناامیدی‌ها کرده،
پویا پانا
یک دوستی قدیمی مثل خانه‌ای دل‌باز و راحت است که می‌توانی در آن مطابق میلت بیتوته کنی.
پویا پانا
حسی از سرخوشی مهارناپذیر در او بیدار شد که خود را در قالب وراجی نشان می‌داد.
پویا پانا
«تو نمی‌دانی پیرمردی که دیگر کاری ازش برنمی‌آید، چقدر می‌تواند پلشت باشد.»
پویا پانا
«بیخود نیست که اسکیموها و بومی‌های اسکاندیناوی پیرها را می‌برند یک جای دوری ول می‌کنند تا از سرما بمیرند. هیچ دلیلی جز دلایل آبکیِ احساساتی در دفاع از پیرها وجود ندارد: فکر کن چقدر برایمان زحمت کشیده‌اند، آن‌ها هم احساس دارند و زجر می‌کشند، از این‌جور حرف‌ها.»
پویا پانا
«آدم وقتی غرق اندوه می‌شود، از همه‌چیز رها می‌شود.»
پویا پانا
اگر قرار است بمیرم، ترجیح می‌دهم دل‌ورودهٔ سه چهار نفر از این‌ها را دربیاورم تا دلم خنک شود.
پویا پانا
«این‌ها همان جوانانی هستند که قرار بود اندیشهٔ مستقل داشته باشند، اما حالا طرز فکر و رفتارشان مثل یک گله گوسفند است.» رِی گفت: «اشتباه می‌کنی. مثل یک گله خوک.
پویا پانا

حجم

۱۸۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۱۸۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۹۱,۰۰۰
تومان