بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آفتابگردان های کور | طاقچه
تصویر جلد کتاب آفتابگردان های کور

بریده‌هایی از کتاب آفتابگردان های کور

نویسنده:آلبرتو مندس
انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۸ رأی
۳٫۹
(۸)
سوگواری یعنی پذیرفتن خلأ به‌عنوان بخشی از وجودمان.
مهدی عبدلی
قلب اگر توان اندیشیدن داشت، از تپیدن باز می‌ایستاد.
Hedieh :)
«برای برنامه‌ریزی وقت نداشتم، زیرا وحشت‌های دیگر آینده‌ام را به تعویق انداختند، اما بقیهٔ کارهایی که کرده‌ام ثابت می‌کنند که اگر زمان کافی می‌داشتم، تو تکیه‌گاهم در هستی می‌شدی.»
Hedieh :)
زمان گذشته است. نمی‌دانم چند روز، چون تمام روزها مثل هم‌اند. اما چیزی که عجیب متحیرم می‌کند رشد بچه است. وقتی این دفترچه را می‌خوانم، می‌بینم دیگر حس قبل را ندارم. و اگر خشمم فروکش کند، دیگر چه چیزی برایم باقی خواهد ماند؟ زمستان همچون جعبه‌ای دربسته کولاک را ذخیره می‌کند. این کوهستان همچنان شبیه جایی است که زمستان در آن زمستان را از سر می‌گذراند. سرما اندوهم را هم خشکانده. تنها چیزی که برایم مانده، ترسی است که پیش‌تر عامل وحشتم بود. می‌ترسم بچه مریض شود، می‌ترسم گاو بمیرد، چون به‌زحمت می‌توانم برای خوراکش ریشه‌هایی از زمین بیرون بکشم یا جوانه‌ها و علف‌هایی پیدا کنم که هنگام بارش برف هم می‌رویند. می‌ترسم خودم مریض شوم. می‌ترسم کسی بفهمد ما بالای این کوهیم. از این‌همه ترس وحشت می‌کنم.
ایران آزاد
خوان می‌دانست چیزی نمانده که نامه‌اش را تمام کند. با دست‌خط ریز و مرتب تا جایی که کاغذ به‌چنگ‌آمده‌اش پر شود، نوشت: هنوز زنده‌ام، اما وقتی این نامه به دستت برسد تیرباران شده‌ام. سعی کرده‌ام دیوانه شوم، اما نمی‌توانم. زندگی بااین‌همه اندوه را پس می‌زنم. دریافته‌ام زبانی که برای خلق دنیایی شادتر در رؤیاهایم بافته‌ام، همان زبان مُردگان است. همیشه به یادم باش و سعی کن شاد باشی. برادری که دوستت داشت، خوان.
ایران آزاد

حجم

۱۳۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۳۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان