جملات زیبای کتاب پشت درهای بسته | طاقچه
تصویر جلد کتاب پشت درهای بسته

بریده‌هایی از کتاب پشت درهای بسته

ویراستار:سبا هاشمی نسب
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر
رنجرز خیلی سریع بازی را به تساوی کشاند. همه در اطراف ما با خوشحالی بالا پریدند، بدون توجه به آن چیزی که پدرم آن‌طرف زمین مشاهده کرده بود: کمک‌داوری که به نشانهٔ آفساید پرچمش را بالا برده بود. پدرم خوشحال از بابت اطلاع‌رسانی این اتفاق به اطرافیانش، فریاد زد: «آفسایده، یه کیلومتر تو آفساید بود. بشینین. بشینین.»
کاربر ۸۵۳۵۶۷۹
واقعیت این بود که (خوانندگان حساس‌تر شاید بهتر باشد این پاراگراف را رد کنند) همچنان که روی زمین نشسته بودم و گری در سکوت نگاهم می‌کرد، دستم را داخل پاچهٔ شورتم بردم و قسمت بد ماجرا را بیرون کشیدم. بعد هم دستانم را با چمن مرطوب تمیز کردم. با این کار بخش عمدهٔ قضیه رفع‌ورجوع شد.
کاربر ۸۵۳۵۶۷۹

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان