بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تحلیلی از مناسک حج | طاقچه
تصویر جلد کتاب تحلیلی از مناسک حج

بریده‌هایی از کتاب تحلیلی از مناسک حج

نویسنده:علی شریعتی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۸ رأی
۴٫۴
(۸)
ابلیس، که تنها فرشتهٔ خدا بود در جهان که سر از سجدهٔ آدم باز زد
f_altaha
از من بودنِ خویش به در آی، مردم شو. ذره‌ای شو، درآمیز با ذره‌ها، قطره‌ای گُم در دریا؛ نه کسی باش که به میعاد آمده‌ای؛ خسی شو که به میقات آمده‌ای!
f_altaha
این سنت اسلامی که مسلمان خود باید مردم را برای دیدارش دعوت کند در دو مورد است: یکی: حج و دیگری: مرگ! برای اندیشیدن به حج، سالی یکبار، در زمان معین. و برای اندیشیدن به مرگ؟ مرگ که زمان ندارد. مرگ، قربانی خود را خبر نمی‌کند. اما، قربانی مرگ تو را خبر می‌کند: هشدار! وقت! وقت!
چڪاوڪ
حج نمی‌خواهد یک عقیده، یک دستور و یا یک ارزش را طرح کند، حج تمامی اسلام است، اسلام با کلمات، قرآن است و با انسان‌ها، امام و با حرکات، حج! چنین می‌نماید که خدا هرچه را خواسته‌است به آدمی بگوید یک‌جا در حج ریخته‌است!
چڪاوڪ
حج نمایشی رمزی است از آفرینش انسان و نیز از مکتب اسلام که در آن کارگردان خداست و زبان نمایش، حرکت و شخصیت‌های اصلی: آدم، ابراهیم، هاجر و ابلیس و صحنه‌ها: منطقهٔ حرم و مسجدالحرام، مسعی، عرفات و مشعر و منا و سمبل‌ها: کعبه و صفا و مروه و روز و شب و غروب و طلوع و بت و قربانی و جامه و آرایش: احرام و حلق و تقصیر ... و نمایشگران؟ این عجیب‌تر است! فقط یک تن، تو! هرکه هستی، چه زن، چه مرد، چه پیر، چه جوان، چه سیاه، چه سفید، همین که در این صحنه شرکت کردی نقش اول را داری.
چڪاوڪ
حج چیست؟ پاسخ به این سؤال شاید به شمارهٔ هر حج‌کننده‌ای که بیندیشد متعدد باشد. حج، به هر معنایی که فهمیده شود، حرکتی است از خود به‌سوی خدا، همگام با خلق.
f_altaha
نماز کشش روح است به‌سوی کانون معنوی جهان، معبود و معشوق بزرگ وجود و به‌گفتهٔ ویکتور هوگو: قرارگرفتن یک بینهایت کوچک در برابر یک بینهایت بزرگ.
f_altaha
رهبانیت تو در صومعه نیست، در جامعه است. در صحنه است که در ایثار، در اخلاص، در نفی خویش، در تحمل اسارت‌ها، محرومیت‌ها، شکنجه‌ها و دردها و استقبال خطرها و در صحنهٔ درگیری‌ها و به‌خاطر خلق است که به خدا می‌رسی که «هر مذهبی رهبانیتی دارد و رهبانیتِ مذهب من، جهاد است.» (پیامبر)
f_altaha
نماز کشش روح است به‌سوی کانون معنوی جهان، معبود و معشوق بزرگ وجود و به‌گفتهٔ ویکتور هوگو: قرارگرفتن یک بینهایت کوچک در برابر یک بینهایت بزرگ.
دلتنگِ ماه
و اکنون تو و بیشمار توهای دیگر، من‌های دیگر، چه می‌گویم؟ هیچ‌های دیگر از چهارسوی جهان، پشت به خودهاشان، روی به خداشان، پشت به لجنزار و رو به روح خدا، پشت به تبعیدگاه‌های دنیا، رو به آخرت، پشت به نسبیت‌ها و مصلحت‌ها و رو به مطلق‌ها، حقیقت‌ها و پشت به جهل و جور و رو به آگاهی و عدل و بالاخره، پشت به شرک و رو به توحید، به میقات رسیده‌اید، جامهٔ احرام پوشیده‌اید، با هم اشتباه می‌شوید! محشری است، قیامتی!
f_altaha
در اسلام، آنچه روی داده‌است وارونگی است
نون صات
نه تصوف!: مردن در خدا، ماندن در خدا؛ که اسلام!: رفتن به‌سوی خدا
نون صات
آن سه طاغوت همیشه و همه‌جا امروز بیش از همیشه و همه‌جا بیداد می‌کند؛ فرعون امروز، یک نظام است و قارون امروز، یک طبقه است و بلعم باعورا، ردای مذهب را از تن به‌در آورده‌است و جامهٔ علم، ایدئولوژی و هنر بر تن کرده‌است.
بهمن دهقانی
خودآگاهی الهی کافی است؛ باید شب را به تیغ فَلَقْ شکافت؛ اما برای قدرت ابلیسی خنّاس که در ذات مردم حلول می‌کند و انسان را به وسواس تبدیل می‌کند، باید به توحید پناه برد
بهمن دهقانی
خدا از تو دور نیست تا به او برسی. خدا از تو نزدیک‌تر است، به کی؟ به تو! و دورتر از آن است که بتوان به او رسید.
دلتنگِ ماه
کلُّ شَی‌ءٍ هالِک اِلاّ وَجهَهُ! (سورهٔ قصص، آیهٔ ۸۸) همه‌چیز نابودشدنی است، جز آنچه رو به او دارد
دلتنگِ ماه
می‌روی و احساس می‌کنی که نیست می‌شوی از خود، دور می‌شوی و به او نزدیک، همه او می‌شود و همه او می‌شوی و تو دیگر هیچ، یک یاد فراموش که در میقات از دوش افکنده‌ای و سبکبار از خویش به میعاد می‌روی.
دلتنگِ ماه
زندگی... آب می‌خواهد، طفل شیر، انسان انیس، زن سرپرست، مادر حامی، تنها یار و ناتوان مددکار... آری؛ اما عشق می‌تواند جانشین همهٔ نداشتن‌ها شود. با عشق می‌توان زیست؛ اگر روح عشق را بشناسد. با دست خالی می‌توان جنگید، اگر مجاهد با عشق مسلح باشد.
دلتنگِ ماه
وصیت! یعنی که مرگ، تمرینی برای مرگ، مرگی که روزی تو را به جبر انتخاب می‌کند.
f_altaha
(لطفاً، بر روی هر کلمه، تأمل کنید): اگر هر دینی را از نظر رسالتی که در رستگاری انسان به‌عهده دارد ارزیابی کنیم، هیچ رسالتی را در رشد اجتماعی (خودآگاهی، حرکت، مسئولیت، آرمان‌خواهی انسانی، بینش اجتماعی، روح عدالت‌جویی و عزت‌طلبی و بالاخره، واقعیت‌گرایی و طبیعت‌نگری و سازگاری با قدرت مادی و پیشرفت علمی و سازندگی و مدنیت و روح پیکارجویی فکری و گرایش مردمی ...) مترقی‌تر و در عین حال، آگاه‌تر و نیرومندتر از مکتب توحید ابراهیمی، در رسالت محمد (ص)، اسلام، نمی‌شناسم و در عین حال، هیچ رسالتی را نمی‌شناسم که به اندازهٔ اسلام، در راه انحطاط پیش‌رفته باشد و میان آنچه بوده‌است با آنچه شده‌است، فاصله‌ای را تا حد تناقض، طی کرده باشد!
نون صات
تا آنجا که من می‌فهمم، مترقی‌ترین ابعاد اعتقادی یا عملی اسلام که آگاهی، آزادی، حرکت و عزت پیروان خویش را تضمین می‌کند و بیش از همه، قدرت و مسئولیت اجتماعی ایجاد می‌کند، عبارتند از: توحید، جهاد و حج و می‌بینیم که آموزش توحید، در مکتب‌خانه‌ها پایان می‌یابد و از آن پس، اگر از آن سخنی هست، تنها در جمع حکمای الهی و عرفای ربّانی است و آن هم به‌صورت مباحثی کلامی و فلسفی و ذهنیات پرت از زندگی و بیگانه با مردم و بیشتر، اثبات وجود خدا و نه توحید و عملاً، توحید یعنی هیچ! مسأله‌ای است حل‌شده! و بیشتر، به فرمان دشمن و دستِ کم به سود او!
نون صات
ای رحمان! که دوست را می‌نوازی! ای رحیم که آفتاب رحمتت از مرز کفر و ایمان، شایستگی و ناشایستگی، پاکی و ناپاکی و حتی دوستی و دشمنی ما می‌گذرد، آری، جز تو، دیگر کسی را نخواهم ستود که حمد ویژهٔ توست، جز تو دیگر کسی را ارباب نخواهم گرفت که ربّ ِ همه تویی، که مَلِک و مالِک روز دین تویی، همهٔ بت‌هایم را می‌شکنم، هیچ‌کس را جز تو دیگر نمی‌پرستم، از هیچ قدرتی جز تو دیگر یاری نمی‌گیرم، ای تنها و تنها معبود من، ای تنها و تنها مستعان من! ما همه را که این‌چنین بر بی‌راهه‌های جهل افتاده‌ایم، بر گمراهی‌های جورمان افکنده‌اند، بازیچهٔ ضعف‌های خویشیم و بازیچهٔ قدرت‌های غیر تو و غیر خویش، به راه آر، بر راه پاک راستی و آگاهی و حقیقت و کمال و عشق و زیبایی و خیر بِران، ما را همره آنها کن که دوستشان داشته‌ای و نعمتشان داده‌ای، نه آنها که بر آنان خشمگینی و نه آنها که گمراهانند
Zahra

حجم

۲۲۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۲۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان