بریدههایی از کتاب پدران غایب
۴٫۳
(۲۱)
هر مردی سه بار در زندگی بهدنيا میآيد. او از مادرش بهدنيا میآيد، از پدرش بهدنيا میآيد و در پايان از درون خودش بهدنيا میآيد. آخرين تولد او تولد فرديت است. هنگامی كه مسيح اعلام كرد كه پدر و مادرش را نمیشناسد، اگرچه آنها در همان جمعيتی بودند كه او برایشان سخنرانی میكرد، دربارهی اين تولد حرف میزد. سوگواری مردان برای انتظارات غيرواقعی كه از پدرانشان داشتند و تنهايیای كه اين سوگواری به آنها تحميل میكند، تجربياتی است كه باعث رهايی آنها میشود. اين رنج در واقع نوعی قطع عضو در مراسم تشرف است. اين رنج باعث میشود مردان با واقعيت دنيای بيرونی روبهرو شوند. به اين شكل كل هستی به خانهی آنها تبديل میشود.
بهرام
آنها ممكن است به سادگی احساس كنند كه برای دريافت توجه و محبت پدر يا مادرشان به اندازهی كافی خوب يا مهم نيستند. اين كودك است كه هميشه هزينهی مشكلاتی را پرداخت میكند كه پدر و مادرش نمیخواهند دربارهاش صحبت كنند.
_amir818_
حقيقت غمانگيز اين است كه اگرچه ما خواهان تغيير هستيم، اما در عمل برای تغيير نكردن میجنگيم و تمام نيرویمان را هم در اين جنگ بهكار میگيريم.
Golnaz Javaheri
هنری بيلر همچنين روی اين واقعيت تأكيد دارد كه رابطهی محبتآميز و گرم ميان پدر و پسر باعث شناخت و رشد بهتر هويت مردانه در پسران میشود. او اضافه میكند نظمی كه توسط پدر به پسر تحميل میشود هنگامی اثرگذار خواهد بود كه در قالب رفتاری محبتآميز قرار بگيرد. در موارد و حالتهای ديگر اين تحميل باعث دوری پسر از پدر خواهد شد.
مسعود
امروزه در فرهنگ ما معنای رنج بردن گم شده است. پدران در دنيای امروز خود به دنبال راحتیاند و از هر وسيلهای استفاده میكنند تا با اين رنج روبهرو نشوند (ترك زن و فرزند از جملهی اين موارد برای دوری از رنج بهشمار میآيد). هنگامی كه ديگر نقش رنج كشيدن درك نمیشود و پدران اين درس را به پسران خود نمیدهند، با گروهی از جوانانی روبهرو میشويم كه از مشكلات اين جهان فرار میكنند و به خودكشی پناه میبرند. خودكشی افراطیترين كاری است كه انسان میتواند برای فرار از درد زندگی و فاتح شدن بر پوچی انجام دهد.
mohadese
عقده، الگويی مكانيكی از واكنشهاست كه بهمحض اينكه فرد، خود را در موقعيتی مشابه با گذشته میيابد، بهصورت خودكار در او تحريك و تكرار میشود.
Golnaz Javaheri
اين كودك است كه هميشه هزينهی مشكلاتی را پرداخت میكند كه پدر و مادرش نمیخواهند دربارهاش صحبت كنند.
مسعود
باب قهرمان هميشه دوست دارد نفر اول باشد و به اين شكل خيلی وقتها برای ديگران منبع انگيزه است. در كودكی او به دنبال تأييد مادرش بود و حالا به دنبال تأييد ديگران است. اين چيزی است كه به او انگيزه میدهد. اينكه همه او را دوست داشته باشند و تحسين كنند. باب سختترين كارها را به همين دليل انجام میدهد. او از تحسينهای ديگران خوراك روحی میگيرد. به شكل نمادين میخواهد شخصی قوی باشد تا حسادت مردان ديگر را برانگيزد.
مسعود
۱. خشونت به درون میرود و به نفرت از خود تبديل میشود. نفرت از خود به شكل احساس گناه، نظرات همراه با بدبينی و طعنههای تلخ و ناراحتكننده نشان داده میشود. نفرت از خود همچنين به شكل رفتارهای غيرارادی و ناخودآگاه مثل پرخوری، جويدن ناخنها، وسواس در تميزی و نظم يا آسيب رساندن به خود، بروز میكنند. نفرت از خود میتواند در طولانی مدت به افسردگی منجر شود.
mhzm
راهی كه به احساس مسئوليت ختم میشود راهی است كه به آزادی میانجامد. هنگامی كه فردی ديگران را مسئول مشكلاتش نمیداند، دنيايی جديد به رويش گشوده میشود. درك و پذيرش خود، او را برای پذيرفتن نتايج كارهايش آماده میسازد. او ديگر نيازی ندارد كه از ديگران خواهش كند تا دركش كنند.
Golnaz Javaheri
زنان با تحليلگران مشورت میكنند، چون احساس میكنند چيزی در درونشان در جای اشتباه قرار دارد، اما مردان ــ قهرمانانی ابدی كه هميشه فكر میكنند همهی مشكلات را میتوانند خودشان حل كنند ــ تنها هنگامی تسليم تحليلهای مختلف میشوند كه چيزی برخلاف سرنوشت خيالیشان را تجربه میكنند. هنگامی كه بحران به اوج میرسد و همه چيز در حال فروپاشی است مردان بالاخره واكنش نشان میدهند
Golnaz Javaheri
هنگامی كه تصوير خوبی كه از خودمان داريم متلاشی میشود، غم و اندوه كل وجودمان را فرا میگيرد و كشف میكنيم كه كامل نيستيم. در اين زمان متوجه میشويم كه بدون قيد و شرط چيزی را در نظر نمیگيريم. از نيازهای عميق درونیمان آگاه میشويم؛ نيازمان به ديگران، نياز به عشق و نياز به مهربانی و درك ديگران. در اين زمان استقلال دروغينمان به وابستگیای دردناك تبديل میشود. هنگامی كه درك میكنيم كسی به ما بدهكار نيست، ما قربانیهايی بیگناه نيستيم و برای هر آنچه اتفاق میافتد مسئوليم؛ در اين هنگام است كه برای تلاش به منظور رسيدن به آرزوهای ممكن، خود را مسئول میدانيم.
Golnaz Javaheri
واقع صميميت واقعیای ميان افراد همجنس يا افرادی از جنس مخالف در دنيای امروز وجود ندارد، چرا كه بسياری از انسانها با خودشان صميمی و نزديك نيستند. آنها در واقع رابطهای پويا با آنچه درونشان میگذرد، ندارند.
mhzm
اين پيروزیِ عقدهی مادر است كه موفق میشود فردی را به انزوا و تنهايی بكشاند. با واكنش نشان دادن به جاهطلبیهای درونی، باب زندگی را به عشق مادرِ حسود و سلطهجوی درونیاش باخته است. هرا از قهرمانهايش محافظت میكند، اما در پاسخ از آنها وفاداری كامل و بیچون و چرا طلب میكند.
مسعود
ما دوست نداريم نشان گذر عمر و بارداری را در بدن كسانی كه دوست میداريم ببينيم. ما دوست داريم آينههای بازتابدهندهی مردانگیمان برای هميشه بینقص باشند تا مشكلات و مسائل ما را پنهان كنند. انتظار داريم زنها ايدهآل و قابل تعمير باشند و درعين حال از آنها میخواهيم زخمها، شكمهای گنده، بوی عرق، ته ريش، سرهای كچل و لباسهای شلختهمان را تحمل كنند و بپذيرند
Golnaz Javaheri
مشكل اساسی در ايجاد صميميت بهنظر میرسد مشكل رها كردن خود و اعتماد به يكديگر باشد. صميميت يعنی رها كردن خود و واگذار كردن خود به ديگری و همزمان در ارتباط بودن با خود.
Golnaz Javaheri
آنچه باعث میشود روند درمان مشكل، پيچيده و دردناك شود، مقاومت ما در مقابل پذيرش چيزی است كه از عمق وجودمان بيرون میآيد.
Golnaz Javaheri
ای زنان، همهی آرزوها به شما ختم میشود. خود را آمادهی عشق كنيد، عشق را حفظ كنيد و در عشق، دوستداشتنی باشيد. آماده و پذيرای عشق باشيد. جشن بگيرد و مسرور باشيد، چرا كه راز عشق در اختيار شماست. شاد باشيد، چرا كه انتخاب شدهايد كه در عشق زندگی كنيد.
ای مردان، تلاش كنيد تا دوستداشتنی باشيد، وجود و بدنتان را دوست داشته باشيد تا بدرخشيد. در اين صورت همسرتان و همراهتان شما را خواهد پذيرفت و در آتش عشق او شعلهور خواهيد شد و پاكيزه میشويد و همواره شاد و مسرور خواهيد بود. ای مردان شاد باشيد، چرا كه اگرچه او راز عشق را میداند، اين شماييد كه آتش عشق را شعلهور نگه میداريد و اين شماييد كه در اشتياق میسوزيد.
mo.howeyder
موادمخدر فقط توهمی از تغيير را در مقابل چشمهایتان قرار میدهد. در زندگی واقعی موادمخدر فقط انفعال را تشويق میكند، نه تغيير
sara.kh
پدرانی كه از نظر احساسی در زندگی فرزندانشان حضور دارند، بهنظر من معدود افرادی هستند كه قادرند مشكل رو به رشد روابط انسانی را در جامعهی ما حل كنند.
مردان به اين دليل از احساساتشان جدا شدهاند كه هرگز در زندگی نديدهاند پدرانشان يا مردان ديگر احساسات خود را ابراز كنند. خوشبختانه با شكست ارزشهای پدرسالار كه دليل آن جنبشهای گستردهی زنان است، مردانِ بيشتر و بيشتری از ناتوانی احساسیشان آگاه میشوند و مردان بيشتر و بيشتری از خفه كردن احساسات خود جلوگيری میكنند.
سمانه علی بخشی
اگر پدر غيبت داشته باشد، انتقال هويت از مادر به پدر انجام نخواهد شد و فرزند پسر در هويتی كه از مادرش میگيرد، زندانی و محبوس باقی خواهد ماند.
مسعود
پدر با اعلام و ادعای اينكه مادر، همسر اوست به همزيستی لذتبخش ميان فرزند و مادر پايان میدهد. «مادرِ تو همسر من است و او مرا هم دوست دارد!» كودك درك میكند كه او ديگر تنها موضوع علاقهی مادرش نيست. به اين شكل پدر تجسم اصل واقعيت و نظم در خانواده خواهد بود.
مسعود
خشم درونی و سركوب شده، هنگامی كه وجودش را انكار میكنيد، خود را به شكلهايی پيچيده و عجيب نشان میدهد. فرد میتواند قربانی نيروهايی در درون خود شود كه بهصورتهايی ناخوشايند به سطح میآيند و ممكن است رشد او را متوقف سازند.
Golnaz Javaheri
پدران ما حضور ندارند. نظام اجتماعی پدرسالار كه به نسل قبلی مردان اجازه میداد با غرور و افتخار زندگی كنند، بهصورت گستردهای اعتبارش را از دست داده است. مراسم تشرف به مردانگی ديگر وجود خارجی ندارند. با اين همه تشنگی حضور پدر هنوز در ما باقی مانده است. متوجه شدهايم كه مشكلات هويتی حل نشدهای داريم، اما تنها راهحلی كه بزرگسالان پيشنهاد میكنند اين است كه «دندانهايت را روی هم فشار بده و تحمل كن. بالاخره راهحلی پيدا میشود.» آنها حتی نمیدانند ما دربارهی چه چيزی حرف میزنيم. برای جبران خلأ درونیمان برخی از ما شغلی را انتخاب كرديم كه پدرمان آن را تأييد میكرد و برخی ديگر آنقدر خوششانس بوديم كه شخصيتی را بهعنوان جايگزين پدر واقعیمان يافتيم. درهرحال اين خواسته هميشه در درون ما باقی میماند كه پدر واقعیمان را بشناسيم.
اين دليل خوبی است كه فكر كنيم چه
بهرام
نبود و فقدان پدر يا الگوی مردانه در مردان نوجوان «میتواند اين مشكلات رفتاری را كه به جنسيت و هويت مردان بستگی دارد، توضيح بدهد.»
leili L
او پيوسته به دنبال كسی بود تا بدون قيد و شرط دوستش بدارد. پاول باور نداشت كه دوران كودكیاش به پايان رسيده و هيچكس برای اينگونه عشق و علاقه به او بدهكار نيست.
"هلاله"
۴. خشونت به نيروی جنسی تبديل میشود. در اين حالت دو غريزهی سركوب شده يعنی نيروی جنسی و خشونت همراه میشوند و به رفتارها و پندارهای آزارگر و آزارخواه (سادومازوخسيت) دامن میزنند. فرد آزارگر با پدر و مادرش همانگونه برخورد میكند كه پدر و مادر خشن با او برخورد میكنند، درحالی كه فرد آزارخواه تسليم سلطهخواهی پدر و مادر میشود. آزارخواه بالغ ممكن است اين رفتارهای سلطهپذيرانه را در موقعيتهای ديگر نيز از خود نشان دهد.
mhzm
استقلال غيرواقعی و كاذب مردان در حقيقت چيزی بهجز نوع ظريفی از خودشيفتگی نيست.
مسعود
چنين فردی در درون، گاهی دربارهی پدرش احساس گناه دارد. او احساس میكند كه با دنبالهروی از خواستههای جاهطلبانهی مادر به پدرش خيانت كرده است. او بهدليل جانشينی مادرش بهجای پدر، از انتقام هراس دارد. اگر بتواند، كاری میكند كه زنان مختلف دورش را پر كنند و ارتباطهايش با مردان، پرمشكل و مبهم باقی میماند.
مسعود
هنگامی كه مردی جوان استقلال را تجربه میكند، با جنبههای ديگری از واقعيت روبهرو میشود. ياد گرفتن تحمل رنج و پذيرفتن آن در مواقع ضروری، راهی است برای شكستن حباب وابستگی كه همهی ما آن را پيرامونمان داريم.
Golnaz Javaheri
حجم
۶۲۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۷۰ صفحه
حجم
۶۲۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۷۰ صفحه
قیمت:
۵۶,۰۰۰
۳۳,۶۰۰۴۰%
تومان