جملات زیبای کتاب خشم | طاقچه
تصویر جلد کتاب خشم

بریده‌هایی از کتاب خشم

انتشارات:نشر سنگ
امتیاز
۲.۶از ۱۰ رأی
۲٫۶
(۱۰)
. آیا کسی می‌تواند دقیقاً لحظهٔ تبدیل عشق به نفرت را تعیین کند؟ همه چیز تمام می‌شود، این را می‌دانم. مخصوصاً شادی. مخصوصاً عشق. مرا ببخشید که این‌قدر تلخ شدم. در جوانی خیلی ایده‌آل‌گرا بودم، حتی رمانتیک. قبلاً معتقد بودم عشق تا همیشه ماندگار است. حالا معتقد نیستم. حالا فقط این را به یقین می‌دانم که نیمهٔ نخست زندگی خودخواهی محض است و نیمهٔ دومش اندوه محض.
비타민아이다
حالا فقط این را به یقین می‌دانم که نیمهٔ نخست زندگی خودخواهی محض است و نیمهٔ دومش اندوه محض.
Negin
چرا این چیز را می‌خواهیم؟ انگیزه‌مان چیست؟ به گفتهٔ آقای لوی تنها یک پاسخ وجود دارد: «انگیزهٔ ما حذف درد است.» در شما هم همین طور است. خیلی ساده و در عین حال عمیق.
Negin
خود واقعی ما فقط وقتی ظاهر می‌شود که کسی برای اجرا وجود نداشته باشد. بدون تماشاگر، بدون تشویق. هیچ انتظاری برای برآورده شدنش وجود نداشته باشد. فکر کنم بازی کردن هیچ هدف عملی ندارد و نیازی به پاداش ندارد. خودش پاداشِ خودش است.»
Negin
چرا سؤالی نیست که اغلب مطرح می‌کنیم. پاسخ دادن به این سؤال کار آسانی نیست و به خودآگاهی و صداقت نیاز دارد. اما اگر بخواهیم خودمان یا دیگران را درک کنیم، به طور واقعی یا تخیلی باید انگیزه‌مان را مثل «ولنتاین لوی» کشف کنیم. چرا این چیز را می‌خواهیم؟ انگیزه‌مان چیست؟ به گفتهٔ آقای لوی تنها یک پاسخ وجود دارد: «انگیزهٔ ما حذف درد است.»
اِلی
«عشق اگر عشق باشد، با پیدا شدن شخصی دیگر تغییر نمی‌کند. عشق اگر عشق باشد، با کسی وارد رابطهٔ نامشروع نمی‌شود و دزدکی به این سو و آن سو دید نمی‌زند.» لانا جوابی نداد. دوباره تلاش کردم، چون برایم مهم بود. «گوش کن. عشق یعنی احترام متقابل و پایداری و دوستی. مثل رابطهٔ من و تو.»
اِلی
اغلب فکر می‌کنم زندگی فقط یک نمایش است. هیچ چیز واقعی نیست. بلکه تظاهری در واقعیت است، همین. فقط وقتی کسی یا چیزی که دوستش داریم بمیرد، بیدار می‌شویم و می‌بینیم این بازی چه‌قدر مصنوعی بود. این واقعیت ساخته شده‌ای که در آن زندگی می‌کردیم. ناگهان متوجه می‌شویم زندگی به هیچ وجه ماندگار و دائمی نیست. هیچ آینده‌ای وجود ندارد و هیچ کدام از کارهایی که می‌کنیم، مهم نیست. هنگام فلاکت، زوزه می‌کشیم، فریاد می‌زنیم و زمین و آسمان را سرزنش می‌کنیم تا وقتی در نقطه‌ای کارهای اجتناب‌ناپذیر را انجام دهیم: غذا بخوریم، لباس بپوشیم و دندان‌های‌مان را مسواک بزنیم. ما به حرکات عروسکی مثل زندگی کردن ادامه می‌دهیم، هر قدر هم که انجامش غیرقابل تصور باشد. سپس، به‌آرامی دوباره تسخیرِ توهم می‌شویم تا وقتی فراموش کنیم بازیگر یک نمایش‌نامه هستیم.
اِلی
آقای لوی گفت هم تئاتر و هم واقعیت در سه کلمه خلاصه می‌شوند: انگیزه، قصد و هدف. هر شخصیتی هدفی دارد، مثلاً می‌خواهد ثروتمند باشد. این با نیتی که برای دست‌یابی به آن طراحی کرده محقق می شود، مثل سخت کار کردن، ازدواج با دختر رییس یا سرقت از بانک. تا این‌جا به همین سادگی است. مؤلفهٔ نهایی مهم‌ترین چیز است و بدون آن شخصیت‌ها دوبعدی می‌مانند. باید بپرسیم چرا.
اِلی
چرا این چیز را می‌خواهیم؟ انگیزه‌مان چیست؟ به گفتهٔ آقای لوی تنها یک پاسخ وجود دارد: «انگیزهٔ ما حذف درد است.» در شما هم همین طور است. خیلی ساده و در عین حال عمیق. انگیزهٔ ما همیشه درد است. واضح است. همهٔ ما سعی می‌کنیم از درد بگریزیم و شاد باشیم و تمام اقداماتی که برای رسیدن به این هدف انجام می‌دهیم، یعنی همان مقاصد ما، موضوع داستان است. این داستان‌سرایی است. این‌گونه جواب می‌دهد.
اِلی

حجم

۲۴۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۴۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان