خواهرش میگفت: یادمه اوایل پیروزی انقلاب، خیلی از جوانها جذب مجاهدین خلق میشدند. آن موقع ایشان در تهران بودند و من سوم راهنمایی بودم.
در مدرسه دبیرانی بودند که عضو این گروه بودند. ما چون این معلمها را قبول داشتیم و خیلی ظاهر مذهبی داشتند، قصد داشتم در جلساتشان شرکت کنم.
محمد آمد نیشابور و گفت: کجا میخوای بری؟
گفتم: باخانم فلانی میخوام برم جلسات سازمان.
محمد از جا پرید و گفت: اصلاً نرو. اینها گروه منافقی هستند و اصلاً مسلمان نیستند.
گفتم: داداش، اینها جلسههای تفسیر و نهج البلاغه دارند. گفت: اینها همهاش یک پوشش برای جذب بچههای خوبه.
s.latifi