بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهار نمونه ترس | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهار نمونه ترس

بریده‌هایی از کتاب چهار نمونه ترس

۱٫۸
(۷۸)
پسرک می‌‌خواست که آن‌ها سوزن بخیه را بیرون بکشند و به نظرم فریادهای او در مقابل جسارت و شهامت آن‌ها برای بخیه‌زدن زخمش غیرقابل‌تحمل‌تر و آزاردهنده‌تر از تحمل درد بخیه بود.
ارغوان
با درهای ماشین ور می‌‌رفت و گاهی در آن اثنا، به کمک آن وسیله، سعی داشت شیشه‌های ماشین را باز کند. من گفتم: «نگاه نکن!...»
محمدرضا

حجم

۶٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

حجم

۶٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

قیمت:
رایگان