بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب این مادر آن پسر | طاقچه
تصویر جلد کتاب این مادر آن پسر

بریده‌هایی از کتاب این مادر آن پسر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۰ رأی
۴٫۳
(۱۰)
یک شب در عالم رؤیا دیدم به نماز جمعه رفته‌ام. در مقابل درب دانشگاه تهران یک مسجد بزرگ وجود داشت. با تعجب وارد شدم. جمعیت زیادی آمده بودند و می‌گفتند قرار است به پیکر یک شهید نماز بخوانیم. چند دقیقه بعد جمعیت داخل مسجد از جا بلند شدند و گفتند امام زمان (عج) وارد شدند! بعد اعلام شد که امام عصر (عج) به پیکر شهید احمدعلی نیری نماز خواهند خواند. با تعجب گفتم: «مگه احمد آقا شهید شده؟!» نماز عجیبی بود. به همراه امام (عج) نماز را خواندیم. یک‌دفعه از خواب پریدم
حسن مختاری
همین که داخل مینی‌بوس نشستم خوابم برد. یک‌باره احساس کردم که یک آقای بسیار نورانی وارد مینی‌بوس شد! تعجب کردم. کسی را در اطرافم نمی‌دیدم. این آقای نورانی جلو آمد. من سلام کردم و ایشان جواب داد. منتظر بودم خودشان را معرفی کنند. ایشان جلوتر آمدند و فرمودند: «شما به خاطر ما آمدید، من هم آمده‌ام شما را تا مقداری از مسیر بدرقه کنم.» تشکر کردم. بعد آن آقای نورانی خداحافظی کردند و رفتند. یک‌باره از خواب پریدم و دیدم مینی‌بوس از پیچ جمکران گذشت و وارد جاده‌ی تهران شد.
حسن مختاری
به فرموده‌ی امام راحل «خودبینی، ریشه‌ی فساد»
برای او
آبجی، نکنه که یک وقت صدای تو بلند بشه و همسایه‌ها صدایت را بشنوند. به من نصیحت می‌کرد و می‌گفت: برای اینکه دین و ایمان شما حفظ شود، در همه‌ی زندگی تا می‌توانی با نامحرم کمتر صحبت کن.
برای او
یادت هست احمد نیری همه‌ی ما رو جمع کرد و آورد توی ختم جمال و گفت که امام زمان (عج) تو مجلس ختم جمال حضور داشتند؟
حسن مختاری
در عمل به دستورات دینی استقامت داشت. با حرف این و آن راهش را عوض نمی‌کرد.
برای او
حدیثی از حضرت زهرا (س) را دیدم که فرموده بودند: نزدیک‌ترین حالت یک زن به خداوند این است که نامحرم او را نبیند و او هم (جز در موارد ضرورت) هیچ نامحرمی را نبیند.»
برای او
راستی خدا را شکر می‌کنم که در جبهه‌ی باطل نیستم. خدایا شکر و سپاس تو را که مرا در لشکر حق قرار دادی. که اگر بکشم، به بهشت می‌روم و اگر کشته شوم، نیز به بهشت می‌روم.
✨Dreamer Witch✨
این را بدان که خواه ناخواه تا چند سال دیگر همگی از دنیا می‌رویم، پس چه بهتر که در راه خدا از دنیا برویم.
✨Dreamer Witch✨
فرزندم، صبر داشته باش. مثل ما صبور باش. کودکان را نزن، آن‌ها خوب می‌شوند. من هم بچه‌ها را این‌گونه بزرگ کردم.
برای او
«آقا جمال، فرد صالحی بود. این شهید دیشب به من در عالم رؤیا گفت: که من را در کنار امام حسین (ع) ساکن کردند.»
برای او
بسیار مهربان و دلسوز که اصول اصلی زندگی را قاطعانه به ما آموخت و تا آخر پافشاری نمود. به من می‌گفت: از کوچه‌ای که کسی به من بدهکار است رد نمی‌شوم. او پیوسته می‌گفت «هر که از پول بگذرد خندان بُود.»
کتابدوست

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان