بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازی های میراث | طاقچه
تصویر جلد کتاب بازی های میراث

بریده‌هایی از کتاب بازی های میراث

۴٫۰
(۱۲۸)
شیطانی که می‌شناسی بهتر از شیطانی است که نمی‌شناسی... این‌طور نیست؟
صدای اردک
قدرت مطلق فساد مطلق در پی دارد.
صدای اردک
پرسیدم: «چرا باید یه داستان بگم؟» «چون اگه تو داستان رو نگی، یه نفر دیگه به جات می‌گه.»
mahsa
می‌تونی بر اساس قانون بازی کنی... یا می‌تونی قانون رو بسازی. من می‌دونم کدوم رو ترجیح می‌دم،
Sadaf
ناگهان حس کردم وارد میدان مسابقات شده‌ام و هیچ اطلاعی از قوانین بازی ندارم.
mimarvand
«همه چی یه بازیه، ایوری گرمبز. تنها چیزی که ما می‌تونیم توی زندگی درباره‌ش تصمیم بگیریم اینه که آیا برای برد بازی می‌کنیم یا نه.»
پری‌ناز
احساس انگشت‌نمایی می‌کردم، به‌اندازه‌ای که انگار یک‌باره به خودم نگاه کرده‌ام و متوجه شده‌ام لباسی بر تن ندارم.
mimarvand
«اگه سرنخ کتاب از روی جلدش باشه، پس حدس می‌زنم ما دنبال یه کتاب یا یه جلدیم... یا شاید تطابق نداشتنِ این دو تا.»
Elisa Alikhani
اولین‌های زیادی بودند که بعد از مرگ مادرم هیچ وقت موفق نشده بودم تجربه‌شان کنم. اولین قرار. اولین بوسه. اولین بارها. ولی این مورد خاص ـ آویزان شدن از روی یک پل به دست پسری که همین الان اعتراف کرده بود شاهد مرگ دوست‌دختر قبلی‌اش بوده ـ دقیقاً در فهرست کارهایم نبود.
Sara
شاید این بازی برای نزدیک کردن جیمسون و گریسون به هم طراحی شده بود، برای افشا کردن رازها، برای بیرون ریختن زهر همراه با خون قبل از اینکه به تعفن بینجامد...
mahsa
دیگر هیچ چیز در زندگی من عادی نبود.
کاربر ۷۵۸۱۰۳۸

حجم

۳۳۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۳۳۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
۲۵,۵۰۰
۷۰%
تومان