جملات زیبای کتاب پرسی جکسون (جلد پنجم، آخرین المپ نشین) | طاقچه
تصویر جلد کتاب پرسی جکسون (جلد پنجم، آخرین المپ نشین)

بریده‌هایی از کتاب پرسی جکسون (جلد پنجم، آخرین المپ نشین)

نویسنده:ریک ریوردن
امتیاز
۴.۹از ۸ رأی
۴٫۹
(۸)
زئوس چشمانش را گرد کرد و گفت: «ظاهراً یک خدای ابله؛ اما بله. با اجماع کل شورا، می‌تونم تو رو جاودانه کنم. سپس مجبور میشم برای همیشه تو رو تحمل کنم.» آرس با تعجب گفت: «هوم. این بدان معناست که من می‌توانم او را هر وقت که بخواهم خرد کنم و او فقط برای موارد بیشتر برمی‌گردد. من این ایده را دوست دارم.»
کاربر ۱۶۲۰۱۴۴
کلاریس گفت: «پرندگان عاشق باید خنک بشن!» سپس با خوشحالی گفت: «دریاچه قایق‌رانی!» کانر استول خندید. با تشویق شدید، ما را از تپه به پایین بردند، اما آن‌قدر ما را به هم نزدیک کردند که بتوانیم دستمان را در دست هم بگیریم. آنابت می‌خندید و من هم نمی‌توانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم، با این‌که صورتم کاملاً قرمز شده بود. تا لحظه‌ای که ما را در آب انداختند، دست در دست هم بودیم. بعدش یک حباب هوا در کف دریاچه درست کردم. دوستان ما منتظر آمدن ما بودند، اما وقتی پسر پوزیدون هستید، لازم نیست عجله کنید. و این تقریباً بهترین بوسه زیر آب در تمام دوران بود.
ZEYNAB

حجم

۲۷۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۳۱ صفحه

حجم

۲۷۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۳۱ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان