بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راه رشد (جلد اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب راه رشد (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب راه رشد (جلد اول)

۴٫۹
(۱۶)
اگر خواستید کسی را بشناسید که خوب است یا بد است، ببینید دنبال چه می‌گردد و تکیه کلامش چیست.
mohdiu
گاهی مثلاً شما با برادرتان سر تخت را می‌گیرید و در تابستان آن را در حیاط می‌گذارید. اگر او آدم سالم و قوی و فعالی باشد، شما نگران آن سرِ تخت که او گرفته، نیستید؛ چون می‌دانید که او چابک است و قشنگ می‌تواند ببرد؛ بلکه نگران این سری هستید که خودتان گرفته‌اید که مبادا پایتان بلغزد و به زمین بخورید. آن سرِ تربیت را خدا گرفته و هر قسمتی که شما نمی‌توانید و از عهده‌تان خارج است، سهم خداست. شورِ آن قسمتی را نزنید که خدا گرفته؛ بلکه شورِ آن قسمتی را بزنید که خودتان گرفته‌اید. نگران ناتوانی‌های خودتان نباشید؛ بلکه نگران توانایی‌های خودتان باشید. آن چیزی که می‌توانید و ممکن است نکنید، برایتان خطرناک است؛ اما آن چیزی که نمی‌توانید، جزء وظایف شما نیست.
فریبا کریمی
هرگاه دیدید وقتی به بچه‌تان احترام می‌گذارید، مغرور می‌شود و وقتی به او تو ذهنی می‌زنید، رام می‌شود، از عاقبت او بترسید! اینکه به مجرد تشر شما بگوید: چشم، این خطرناک است. بچه‌ای که وقتی شما حرف ناحق می‌زنید، مقابلتان می‌ایستد، این آخر یک چیزی می‌شود. بچه ای که وقتی استخفافش می‌کنی، قهر می‌کند، یک چیزی می‌شود.
para32oo
ما در امور خودمان همیشه داریم روی پل حرکت می‌کنیم؛ پلی که نه این طرف آن نرده گذاشته‌اند و نه آن طرفش؛ هم این طرفش پرتگاه است و هم آن طرفش. از این جهت به آن می‌گویند صراط، نمی‌گویند طریق. زندگی کلاً عبور از روی پل است و حتماً باید از بین این حدود رد شوید. این فرمان را به هر سمت که بچرخانید، پرتگاه است. لذا انسان باید در همه کارهایش حدود الهی را رعایت کند تا سقوط نکند.
para32oo
آن وقتی که به فکر این است که چه کار کنم تا پیش مردم احترامم بیشتر باشد، چه کار کنم تا مردم من را خوب و پاک و صالح بدانند، این حالتِ شاهی انسان است؛ این حالت دنیاطلبی انسان است؛ یعنی فقط مردم برایش مطرح‌اند و به فکر این است که در چشم مردم، از همه عزیزتر و محترم‌تر باشد و کسی بالاتر از او نباشد؛ این می‌شود شاهی انسان، جهالت انسان، نفسانیت انسان. شیطان می‌خواست که پیش ملائکه از همه محترم‌تر باشد و خدا هم به او بیشتر از همه احترام بگذارد
فریبا کریمی
بچه را از کوچکی بزرگ تلقی کنید تا بزرگ بشود.
فریبا کریمی
ریشهٔ اخلاق در «عزت نفس» است
فریبا کریمی
انسان در گرفتاری‌های خاص، خدا را خالصانه صدا می‌زند؛ چون آنجا فطرت حرف می‌زند؛ اما بعد که گرفتاری‌اش رفع شد، می‌خواهد ادایش را دربیاورد، ولی نمی‌شود. مثلاً وقتی که بچه‌تان مریض شده و دکترها جوابش کرده‌اند، یک آهی می‌کشی که این آه را بعداً دیگر نمی‌توانی بکشی. یک «یا اللّه» می‌گویی که اگر ضبطش بکنند و ده دفعهٔ دیگر آن را تمرین کنی، نمی‌توانی آن‌طور از عمق دل بگویی. انسان وقتی زبان فطرتش باز شد، خدا را خالصانه صدا می‌زند؛ چه مسلمان باشد، چه کلیمی و یا هر دین دیگری.
para32oo
آن‌جایی که انسان اختیار ندارد، خدا هم از او توقع ندارد. سورهٔ ناس را ببینید: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ). ربوبیت اختیاری نیست؛ اجباری است. چه انسان بخواهد و چه نخواهد، یک پروردگار بیشتر در عالم نیست. (مَلِک النَّاسِ). یک سلطان بیشتر در عالم نیست. (إِلهِ النَّاسِ). یک اله بیشتر در عالم نیست؛ اما وقتی که پای ولایت در کار می‌آید، می‌گوید: (اللَّهُ وَلِی الَّذینَ آمَنُوا)؛ نمی‌گوید: «اللّه ولی الناس»؛ یعنی باید انسان یک حرکت کرده باشد تا نوبت خدا بشود؛ اول تو مؤمن بشو، بعد نوبت من است که ولیّ تو بشوم.
para32oo
انسان آفریده نشده برای اینکه کسی او را ببرد؛ بلکه آفریده شده برای اینکه انتخاب کند. شما می‌توانی رفع مانع کنی؛ اما ایجاد مقتضی به شما مربوط نیست؛ مربوط به خود اوست. از این جهت می‌بینید کسانی که بچه‌هایشان را درست تربیت می‌کنند، خیلی سر به سر بچه‌هایشان نمی‌گذارند و بچه‌هایشان خیلی زود نمازخوان نمی‌شوند؛ برای اینکه دم به دم به او نمی‌گویند: پاشو این کار را بکن، پاشو آن کار را بکن.
فریبا کریمی
تربیت مثل درختکاری است و کار پدر و مادر مثل باغبان است که به موقع آبش بدهند، به موقع کودش را بدهند، به موقع شیارش را بزنند، نور را برایش تأمین کنند. نور، آب، هوا و اینها که تأمین شد، گل کردن با خود درخت است؛ دیگر باغبان گل را به درخت نمی‌چسباند. درخت خودش باید گل کند. بسیاری خیال می‌کنند بچه‌ها را باید گُلاند! هیچ انسانی نمی‌تواند کاری کند که دیگری گل کند؛ تو آبش را بده، نورش را بده، هوایش را بده، گل کردنش با خودش است.
فریبا کریمی
اصل تربیت دینی می‌گوید که برای فرزند زمینه‌ای پیش نیاید که از غیر خدا بترسد. یعنی اگر پدر از روی نفسانیت فرزند را تهدید کند و فرزند بترسد، این عمل ممکن است فرزند را مشرک کند زیرا با این عمل، پدر دارد به فرزند می‌گوید باید از من اطاعت کنی! بسیاری از پدرها بچه‌هایشان را از همین راه یعنی از راه «اکراه» به سوی غیر خدا سوق می دهند!
فریبا کریمی
این مشکلاتی که ما داریم به خاطر این نیست که دشمنان ما فراوان هستند یا تجهیزات آنها پیشرفته است یا پول زیادی خرج می‌کنند یا ستون پنجم در داخل خیلی به آنها کمک می‌کند؛ نه، مسئله این است که خطر در «آسیب‌پذیری» است، نه «آسیب‌رسانی». ما باید به بخش آسیب‌پذیر خودمان برسیم، نه اینکه فکرمان را ببریم به آسیب‌رسانی دشمن.
فریبا کریمی
عشق، بهترین ملات رابطهٔ تربیتی این ستون‌ها که ایستاده‌اند، آجر به آجر مقداری ملات لای آنهاست که حفظشان می‌کند. ملات ترس، ملات وحشت، ملات تهدید، مثل خاکستر است که ماندگاری ندارد و ریزش می‌کند. ملات ماندگار و پایدار، عشق است، محبت است. اگر زن و شوهر برای هم خط و نشان بکشند، از هم جدا می‌شوند؛ اما اگر به هم محبت و اعتماد داشته باشند، مصائب را تحمل می‌کنند و از مصائب عبور می‌کنند. پدرها و مادرها! ملات ارتباطتان با فرزندهای خودتان را عشق قرار بدهید.
para32oo
بچه را باید پوست نازک بار آورد. مثلاً می‌گویی بچه‌ام زود اوقاتش تلخ می‌شود. این نعمت است. بچه اگر بی‌تفاوت شد، عذاب است. آیا خوب است که بچه را توی سرش بزنند و به او بی‌اعتنایی کنند امّا اصلاً حالی‌اش نشود؟ این کم‌فهمی است.
فریبا کریمی
هر کاری که پدر برای فرزند بکند یک اثری دارد. مثلاً مادر تلاش کرد، زحمت کشید، رفیق‌های خوب برای بچه پیدا کرد، او را از رفاقت با آدم‌های بد برحذر داشت، کتاب‌های خوب برایش گرفت، نصیحتش کرد، زحمت کشید، تلاش کرد، اما این بچه آخرش خراب شد. مادر تمام اجر تربیت را می‌برد. اگرهم این مادر یا پدر مسامحه کردند، بچه را به حال خودش رها کردند اما بچه آدم خوبی شد، مادر را مؤاخذه می‌کنند که تو چرا مسامحه کردی؟ ولو بچه هم آدم خوبی شود.
فریبا کریمی
پدر باید با حرمتی که به فرزند خودش می‌گذارد، او را معتاد به احترام کند؛ تا وقتی این حرمت از او کاسته شد، از کم شدن حرمت، احساس خماری کند و برای کسب آن همان‌طور که معتاد برای پیدا کردن کیف و نشئهٔ خودش تلاش می‌کند، این طفل هم برای کسب آن حرمت و احترام، خودش را به زحمت بیاندازد و تکالیف و مشقت‌هایی را تحمل کند.
فریبا کریمی
برای پیشگیری از حاکمیت و طغیان طبیعت بر فطرت، نیاز به نظم و حساب و کتاب داشتن است.
mohdiu
اگر خواستید ببینید که این فرد طبیعت‌گراست یا فطرت‌گرا، به وسیلهٔ «استخفاف» تستش کنید؛ اگر در مقابل استخفاف شورش کرد و پرخاش کرد، طبیعت‌سالار نیست و فطرت‌سالار است؛ آدم خوبی است؛ اما اگر در مقابل استخفاف تمکین کرد، طبیعت‌سالار است. وقتی که به بچه‌هایتان بی‌حرمتی می‌کنید و آنها را تحقیر می‌کنید، اگر با شما قهر می‌کنند و تحویل نمی‌گیرند و فاصله می‌گیرند، این از خوبیشان است. فطرت‌سالار را هرچه تکریم کنی، بیشتر تمکین می‌کند. قفل تمکینش، تکریم است. (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ)؛
mohdiu
اگر کسی این دنیا را ببیند و این سه کار را بکند: دل به دنیا نبندد، عزت دنیا این‌قدر برای او نفیس و گران نباشد، تنافس در عزت نداشته نباشد و از ذلت در دنیا جزع نکند: «هَداهُ اللّه بغَیرِ هِدایةٍ مِن مَخلوقٍ»:
para32oo
راه صحیح این است که والدین مخصوصاً چنین پدرانی که کنترل خود را ندارند، از قبل به فرزند بگویند: «پسرم! هر وقت دیدی که حرف من در راه اطاعت از خداوند بود، با اطاعت خودت، بار من را سبک کن! اما هر وقت دیدی حرفی که من می‌زنم از روی نفسانیت است، بدان طبیعتم بر من مسلط شده است و دنبال من نیا، بلکه موضع هم بگیر!». فرزند ممکن است در عمل، اولین کسی باشد که جلوی پدر را بگیرد، اما در آینده، این فرزند چیز مفیدی می‌شود.
فریبا کریمی
فطرت‌گرایی می‌خواهد یک فطرت‌گرای دیگر را تربیت کند. اما روش تربیتی‌اش چیست؟ شاکلهٔ تربیتی‌اش چیست؟ شاکلهٔ تربیتش همان «وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّة» است؛ یعنی نصیحتش می‌کند، ارشادش می‌کند؛ اما با تکریم، با محبت، با تجلیل. آن وقت هرچه او بیشتر مراعات می‌کند، این هم فتیلهٔ محبتش را بالاتر می‌کشد و اگر یک وقت کوتاهی کرد، او را با خفّت تربیتش نمی‌کند؛ بلکه فتیلهٔ محبتش را کمتر می‌کند. پس در هر دو صورت، چه وقتی که غفلت می‌کند و چه وقتی که ذاکر و متوجه است، به او محبت می‌کند. چرا؟ چون او فطرت‌محور است و تابع فطرتش است؛ اما گاهی گرم است و گاهی سرد است؛ گاهی خوب جنبیده و گاهی کوتاه آمده است.
محمد صادق
به عزیزان عرض می‌کنم در تربیت اولاد سطحی برخورد نکنید. همین موجب زحمتتان می‌شود. در روابط با خانواده سطحی برخورد نکنید. برخورد سطحی، در مقابل برخورد جامع و مانع و ریشه‌دار و اساسی است. برنامه داشته باشید برای اداره خانمتان. خانم برنامه داشته باشد برای اداره آقا. هر دو برنامه داشته باشند برای اداره فرزند.
کاربر ۲۰۹۸۳۷۳
اجتناب از مکاتب تربیتی سطحی آنچه تکفیری‌ها، داعش، طالبان و بوکوحرام، و در کشور ما گروه فرقان، مجاهدین خلق و منافقین را به‌وجود آورد، یک‌چیز بود: «برداشت‌های سطحی از قرآن و روایات». قرآن هم وقتی می‌خواهد بین حق و باطل فرق بگذارد، دقیقاً روی همین انگشت می‌گذارد. می‌گوید علامت باطل این است که «سطحی» است. علامت حق این است که «عمقی» است. حق را به «درخت» تشبیه می‌کند، که ریشه‌اش از اعماق زمین بیرون می‌آید. باطل را به «علف هرز» تشبیه می‌کند که با باران زمستان، تخم این گیاه سبز می‌شود، بهار به نهایت درجه‌اش می‌رسد، تابستان خشک می‌شود و با بادهای بعدی ریشه‌کن می‌شود. دقیقاً روی این انگشت می‌گذارد: (ومَثَلُ کلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ).
mohdiu
در بعضی جاها کبک‌هایی هستند و شکارچی‌ها برنامه‌ای دارند برای شکار آنها. این کبک‌ها نزدیکشان آب و چشمه‌ای نیست و می‌آیند جایی که چشمه‌ای هست، آب بخورند. شکارچی‌ها می‌آیند کنار این چشمه‌ها کمین می‌کنند و می‌گذارند که اینها سیر آب بخورند. وقتی که سنگین شدند، می‌دوند دنبالشان و هرچه آنها می‌خواهند بپرند، نمی‌توانند؛ می‌دوند، اما نه مثل وقتی که سبک بودند؛ می‌پرند، اما نه مثل وقتی که سبک بودند و شکارچی آنها را با یک مقدار راه رفتن یا دویدن سریع، در حال دویدن یا در حال پرواز می‌گیرد. آیا ما اطمینان داریم اگر همهٔ امکانات برایمان فراهم شد، مثل آن کبک، سنگین نشویم و شیطان مثل شکارچی ما را نگیرد؟ قرآن می‌گوید: (یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکمْ إِذا قیلَ لَکمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ...)
mohdiu
شما وقتی پول‌هایتان را پنهان می‌کنید و به درها قفل و بند می‌زنید، بچه‌تان فاسد می‌شود. پول را بگذارید روی طاقچه تا او عادت بکند که پول دم دستش باشد و وقتی غافل شدی، آن را برندارد.
فریبا کریمی
تعلیم «انتقال علم» از کسی به کسی دیگر است؛ اما تربیت، «تحول» است. «آزادسازی انرژی متراکم انسان» است؛ به جریان انداختن قدرت و «تبدیل بالقوه به بالفعل» است.
کاربر ۱۵۹۳۶۳۰
شما هم وقتی که سر کلاس می‌روی، این یادت باشد که (لَسْتَ عَلَیهِمْ بِمُصَیطِرٍ)، سیطره‌ای بر آنها نداری. یقه را هم نباید چاک زد. حالا اگر یک حرفی می‌زنی و او نمی‌پذیرد، خب نپذیرد؛ چه کارش کنم؟! انسان آفریده نشده برای اینکه کسی او را ببرد؛ بلکه آفریده شده برای اینکه انتخاب کند. شما می‌توانی رفع مانع کنی؛ اما ایجاد مقتضی به شما مربوط نیست؛ مربوط به خود اوست. از این جهت می‌بینید کسانی که بچه‌هایشان را درست تربیت می‌کنند، خیلی سر به سر بچه‌هایشان نمی‌گذارند و بچه‌هایشان خیلی زود نمازخوان نمی‌شوند؛ برای اینکه دم به دم به او نمی‌گویند: پاشو این کار را بکن، پاشو آن کار را بکن.
mohdiu
در شیوهٔ طبیعت، رقابت هست؛ عُلُوّ هست؛ روی دست هم بلند شدن هست؛ از هم سبقت گرفتن هست. در شیوهٔ فطرت، عشق هست؛ محبت هست؛ علاقه هست. نبوغ طبیعت در خشمش است؛ اما نبوغ فطرت در عشقش است؛ عشق به انسان‌ها؛ عشق به خدمت. بروز و ظهور طبیعت در برتری‌طلبی است:
mohdiu
«محبت» و «طرح سؤالات فطری»؛ دو تکنیک طلوع فطرت در انسان وقتی می‌خواهی او را به سمت دین بیاوری، باید از راه احساس نیاز و احساس چرایی در فطرت شروع کنی که فطرتش از او سؤال کند: «چرا من زندگی می‌کنم؟». اگر از این راه وارد نشدی، باید از این راه وارد شوی که طبیعتش به او بگوید: اگر من در این راه بیایم، به خواسته‌هایم می‌رسم.
mohdiu

حجم

۲۸۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۲۸۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان