بریدههایی از کتاب راه رشد (جلد دوم)
۳٫۴
(۹)
کودک چند برابر آنچه میگوید -درحدّ خود- میفهمد؛ ولی چون هنوز بر زبان مادّی مسلط نیست، آنچه از زبانش خارج میشود، خیلی کمتر از حدّی است که در حس و شعور و خطوراتش میگذرد.
فریبا کریمی
بعضیها از همان پنج سالگی به بچهشان میگویند: روضه بخوان، گریه بکن؛ این درست نیست؛ هنوز وقتش نیست؛ وقتش میرسد. یا بابا مینشیند و دائم نصیحت روی نصیحت و موعظه روی موعظه؛ خب حدی دارد؛ کم بگو که او با نشاط قبول کند. بعد این بچه مثل بزرگها مینشیند و مثل بزرگها حرف میزند و بابا هم دلش خوش است که بچهام از بچگی انگار یک آدم پنجاه ساله است!
فریبا کریمی
شما اگر میبینید امیرتان کار اشتباهی میکند، چطور او را متوجه میکنید؟ با التماس و احترام و خواهش و تمنا. شما اگر بخواهید به رئیس ادارهتان تذکر بدهید، چطور میگویید؟ آقا اگر جسارت نباشد، یک نکتهای را میخواستم بگویم. این کار ممکن است این عوارض را داشته باشد و او هم میپذیرد. او سید توست و دقت میکنی که نصیحتت به سید و آقایت، به قدری ملایم باشد که به او بر نخورد. باید خیر بچه را بگویید، شرش را بگویید، راهنماییاش بکنید؛ اما تا هفت سالگی اصلاً نباید به او بر بخورد و حرمتش هتک شود.
فریبا کریمی
ما در روایات داریم که اگر کسی حاجتی دارد برود سرِ قبر مادر یا پدرش و حمدی و دعایی بخواند و حاجتش را آنجا بطلبد. یعنی خدای تعالی بعد از مردن پدر، قیمومیت او را برای فرزند حفظ میکند و شخصیت پدر را خُرد نمیکند. به بچه میگوید: بعد از اینکه به شصت سال رسیدی، برو از پدرت که چهل سال قبل مرده چیزی را بگیر. میدهم دست او و برو از او بگیر. معنایش این است که خدا میگوید: من ولی بزرگترم و امروز اگر پدر را حفظ نکنم، فردا برای خودم وقار نمیماند. او حساب میکند. خدا میگوید: پدر ذیحق تو بود. من اگر منهای او عمل کنم، فردا تو منهای من عمل میکنی! اگر امروز من به پدر اهمیت ندهم، فردا تو به من هم اهمیت نمیدهی.
فریبا کریمی
بسیاری از علمای برجستهٔ ما، شاگردان مادرانشان هستند و مادرانِ فوقالعادهای دارند. استقرائی هم که بنیاد شهید کرده در خانوادهٔ شهدا، به این نتیجه رسیده که معمولاً مادران شهدا استثناییاند.
فریبا کریمی
شما اگر میخواهید بچهتان شخصیت پیدا کند، اول باید خودتان شخصیت پیدا کنید که او شخصیت را از شما ارث ببرد. این شخصیتهای بزرگ عالم، مادرهایشان صاحب شخصیت بودند؛ مادرهایشان سنگین بودند؛ مادرهایشان وزین بودند؛ مادرهایشان ولخند نبودند و حرف ول نمیزدند؛ اگر اینطور شد، درست میشود. خودِ امام، مادر فوقالعادهای داشته است. من در زندگی و احوالشان مطالعه کردم و دیدم اینها عموماً مادرهایشان برجستگیهایی داشتهاند که این بچهها برجسته شدند.
فریبا کریمی
انسان تا در مقابل «ظلم» یاغی نشود، در مقابل «عدل» مطیع نمیشود.
فریبا کریمی
هیچ جایزهای برای معلم و مربی، بهتر از این نیست که خدا معلم او و مربی او باشد. شما بپذیرید معلمی بچههای اسلام را، تا خدا هم بپذیرد معلمی شما را. اگر خدا معلم انسان شد، خودش استاد است. خودش وارد و آشناست و خوب میتواند انسان را از آب و گل دربیاورد.
فریبا کریمی
ایمان کنترل کنندهٔ دقیقی است. یعنی اگر تنبیه و اخم هم میکند به همان اندازهای که باید تنبیه میکند؛ نه زیادتر.
پدری که اولین رفیق فرزندش نباشد بچهاش را باخته است.
کاربر ۶۷۵۵۰۲۹
اعتماد کسب شده در هفت سال اول؛ زمینه اطاعت پذیری در هفت سال دوم
mohdiu
تا هفت سالگی، دورهٔ رشد دادن اسبسوار است و از هفت سالگی تا چهارده سالگی، دورهٔ تربیت اسب است؛ یعنی در هفت سال دوم، غریزهٔ بچه باید کنترل شود. لذا اینکه میفرماید: «الْوَلَدُ سَیدٌ سَبْعَ سِنِینَ»، یعنی باید خودِ اسبسوار را رشد و شخصیت بدهند و اینکه میگوید: «و عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ»، یعنی باید غریزهاش عبد باشد و عادت کند که غریزهاش به صورت مرکب راهواری برای راکب، آماده باشد.
mohdiu
امام حسن (ع) با قبول صلح، مخالف و معارض و ضد بشر را خلع سلاح و صالحین را مسلح کرد. صلح امام حسن (ع)، بزرگترین سلاح را از دست معاویه و بنیامیه و همهٔ اشرار گرفت؛ یعنی سلاح مردمی بودن، سلاح موجه بودن، سلاح منطقی بودن.
mohdiu
حجم
۲۰۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
حجم
۲۰۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
قیمت:
۷۲,۵۰۰
۳۶,۲۵۰۵۰%
تومان