بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راه رشد (جلد سوم) | طاقچه
تصویر جلد کتاب راه رشد (جلد سوم)

بریده‌هایی از کتاب راه رشد (جلد سوم)

۵٫۰
(۲)
ما برای گریاندن مردم فوق دکتری داریم، اما برای خنداندنشان سیکل هم نداریم. چون تا بخواهیم بخندانیم، حدودی از حدود اللّه را ضایع می‌کنیم، مؤمنی را مسخره می‌کنیم تا بخندند. این درست نیست، خطاست. اگر توانستید بخندانید بدون این‌که حدود اللّه را از بین ببرید، درست است.
para32oo
موسی (ع) از اولاد یوسف (ع) نیست، از اولاد یهودا است. بنا بود یوسف (ع) وقتی می‌آید استقبال برادرها پیاده شود، اما سواره با پدرش روبرو شد. در روایت داریم: جبرئیل گفت شستت را بیاور. شستش را فشار داد. خیلی دردش گرفت. گفت: «پیامبر بودن، از نسل تو گرفته شد و به برادرت یهودا داده شد. چرا برای پدرت پیاده نشدی؟». هر کلمه‌ای در دستگاه الهی جواب و جزا دارد، نتیجه دارد، نتیجهٔ دنیوی و اخروی دارد.
کاربر ۱۶۶۳۶۷۹
ملامت و قهر کردن، مثل نمک است و محبت و احترام کردن، مثل برنج و لوبیاست. شما چقدر برنج در دیگ می‌ریزید؟ چقدر آب می‌ریزید؟ چقدر نخود و لوبیا می‌ریزید؟ چقدر گوشت می‌ریزید؟ اینها تغذیه است. حالا چقدر نمک می‌ریزید؟ قهر و تشر و ملامت در تربیت، مثل نمک در غذاست. مزاح و شوخی در کلام هم نمک است؛ یعنی اگر زیاد شود، آثار سوء دارد
فریبا کریمی
شما چگونه حرف زدن را به بچه‌هایتان یاد می‌دهید؟ گرامر و قواعد یاد می‌دهید؟! نه، حرف می‌زنید، او هم یاد می‌گیرد. به همین دلیل اگر اصفهانی باشید، لهجه فرزندتان هم اصفهانی می‌شود و حتی آهنگ حرف‌زدنتان را هم تقلید می‌کند. شکل‌گیری اخلاق و روحیات کودک هم مثل حرف زدنتان است. شما فرزندتان را تربیت نکنید؛ بلکه خودتان را تربیت کنید، بچه هم به تبع شما تربیت می‌شود و شکل می‌گیرد. شما در کارهای خودتان دقّت کنید، نتیجه‌اش این است که فرزندتان هم مثل خودتان می‌شود. لقمه حلال هم بسیار مؤثر است.
فریبا کریمی
بعضی خانم‌ها وقتی می‌خواهند تذکری به شوهرشان بدهند یا شوهر می‌خواهد تذکری به خانم بدهد، یا والدین می‌خواهند به بچه تذکر بدهند، عادت دارند که بگویند: «دستت درد نمی‌گرفت اگر این ظرف‌ها را برمی‌داشتی بگذاری آنجا!» یا می‌گوید: «اگر پایت درد نمی‌گیرد در را هم ببند». «اگر زبانت درد نمی‌گیرد یک تلفنی به فلانی بکن!» این چه عادت زشتی است؟! اینها تربیت شیطانی است، راه خدایی نیست. این روش امامان شما نبوده، روش پیغمبر نبوده است. نعنا داغ ریختن روی یک کلمه، یا فلفل آن را زیاد کردن، راه درستی نیست. این دقیقاً روش فراعنه است، روش سلاطین جور است. روش خدا برعکس است، انسان را بالا می‌نشاند، به او احترام می‌گذارد، بعد به او می‌گوید: «شأن تو این کارهای کوچک نیست».
فریبا کریمی
فرض کنید می‌خواهید نصیحتی به یکی از فرزندانتان بکنید و دنبال یک وقت مناسب می‌گردید. مثلاً می‌خواهید به او بگویید که ظلم نکن، بد است. یک وقت که از ظلمی که به او شده به خودش می‌پیچد و می‌آید به شما شکایت می‌کند فرصتِ خوبی برای نصیحت کردن است. مثلاً می‌آید می‌گوید: بچه همسایه به من فحش داد. شما به او بگویید خیلی ناراحت شدی؟ اوقاتت تلخ شد؟ خیلی سخت بود؟ می‌گوید: بله. به او بگو: پس اگر یک دفعه خودت فحش بدهی چه‌قدر برای آنها سخت می‌گذرد؟ او درست متوجه موضوع می‌شود.
فریبا کریمی
با یک کم و زیاد (در مسائل سیاسی یا اقتصادی)، نباید سریع رنجیده شوی و داخل خانه با بچه‌ها صحبت کنی. اگر مسئولی، اشتباهی دارد مطرح نکنید و بزرگش نکنید. بچه‌ها ظرفیت ندارند. اگر مدام از مشکلات گفتی، عقدهٔ حکومت پیدا می‌کنند.
فریبا کریمی
خستگی‌ای که انسان از کار پیدا می‌کند، خستگی سالم است. خستگی‌ای که انسان از بیکاری پیدا می‌کند، خستگی بیمار است، مرض است. خستگی‌ای که انسان از کار پیدا می‌کند، «نور» است. خستگی‌ای که انسان از بیکاری پیدا می‌کند، «ظلمت» است، تاریکی است.
فریبا کریمی
پدر و مادر باید تربیتشان در طول تربیت الهی باشد؛ یعنی چه؟ یعنی فکر کنند که ما می‌خواهیم در دل بچه خوف خدا بیاید، نه خوف ما و بچه را به خدا تحویل بدهند و به او بگویند: مربی تو خداست؛ خدا را در زندگی در نظر بگیر. پدر و مادر باید بچه را بزرگ کنند تا او را به دست خدا بسپارند و از حالا که بچه است، او را طوری تربیت کنند که خوف خودشان را به خوف خدا تبدیل کنند.
فریبا کریمی
اگر فرزندتان کار شرافتمندانه‌ای کرد، مثلاً ماشین‌تان را پاک کرد یا اتاق را جارو کرد به او پول بدهید، بعد بگویید با این پول ما را مهمان کن. وقتی این پول را صرف شما می‌کند، غیرت در او بالا می‌رود، فطرتش رشد می‌کند و قوی می‌شود. بعداً دیگران را هم مهمان کنید و بگویید که خرج امروز را فرزندم داده و امروز مهمان ایشان بوده‌ایم. این کار را کرده، آن کار را کرده و درآمد داشته، حقوق داشته و ما را اداره کرده است.
کاربر ۱۲۰۱۶۶۳
شما اگر می‌خواهی خانواده‌ات به فساد کشیده نشوند، به انحراف کشیده نشوند، باید تفریحاتشان با تو باشد.
فریبا کریمی
وقتی دو تا خواهر دینی از روی خلوص با هم سلام می‌کنند، با هم احوال‌پرسی می‌کنند، با هم دید و بازدید می‌کنند، وقتی للّه، فی اللّه، باللّه، فی سبیل اللّه، برای رضای خدا باشد؛ نهر آب حیاتی از طرف خداوند از طریق این خواهر دینی در قلب آن خواهر باز می‌شود و به عکس، جریان آب حیاتی به اذن خداوند و از جانب خداوند از ناحیه قلب آن خواهر دینی بر روی قلب او باز می‌شود؛ مثل دو تا باغچه‌ای که تشنه باشند و مدت‌ها آب نخورده باشند و برگ‌های این دو تا باغچه در حال پلاسیده شدن باشد؛ چون دو تا شیر فلکه یا دو تا نهر بوده و درها بسته بوده و نهر این باغچه در آن حیاط بوده و نهر آن باغچه در این حیاط بوده است. وقتی این دو خواهر با هم ملاقات می‌کنند، مثل این است که راه آب باز می‌شود و به دو تا باغستان و باغچه، آب داده می‌شود و هر دو سیراب می‌شوند.
فریبا کریمی
طبع مؤمن این است که بین او و مؤمنین دیگر انس و الفت حاصل می‌شود. این انس نتیجه‌اش حیات مؤمنین است؛ یعنی دارویی است برای درد مؤمنین؛ یعنی یک مؤمن برای مؤمن دیگر نقش طبیب و نقش دارو را خواهد داشت؛ نیروهای آنها با هم جمع می‌شود و قوه‌های آنها به هم ضمیمه می‌شود. وقتی افراد جامعهٔ مؤمنین یکدیگر را می‌بینند، کسب انرژی می‌کنند، شارژ می‌شوند؛ اما وقتی جامعه در جهتی منهای خواست خدا حرکت می‌کند، بین افراد آن جامعه، حالت خودیت مطرح است، به طوری که وقتی آنها کنار هم قرار می‌گیرند، قسمت زیادی از انرژی‌هایشان هدر می‌رود؛ یعنی دیدار آنها با هم موجب سست شدن، خرد شدن و کم شدن نیروها می‌شود. از این جهت مؤمن برای مؤمن دیگر غذای روحی است، برای مؤمن دیگر حیات است.
فریبا کریمی
این بازی کامپیوتری را که به دست تو می‌دهند برای این است که در خودت شک کنی. این می‌خواهد اراده تو را بشکند؛ می‌دانی کِی اراده تو شکسته می‌شود؟ وقتی بفهمی بازی کامپیوتری برایت بد است و بخواهی از این کار لغو، اعراض کنی و بعد ببینی که عادت کرده‌ای و نمی‌توانی! همین که شما یک چیزی را بد بدانی و نتوانی ترکش کنی، برای تو یک «شکست» است. این بزرگترین مصیبت زندگی انسان است که چیزی را بد بداند و خودش را از ترک آن عاجز ببیند. وقتی دیدی نمی‌توانی ترکش کنی، از خودت بدت می‌آید؛ می‌گویی: من ضعیفم، من بی‌اراده هستم، من بی‌عرضه هستم. دیگر نمی‌توانی ارادهٔ دیگری بکنی. چرا؟ چون در این حالت، شیطان می‌گوید آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب.
فریبا کریمی
وقتی دو تا خواهر دینی از روی خلوص با هم سلام می‌کنند، با هم احوال‌پرسی می‌کنند، با هم دید و بازدید می‌کنند، وقتی للّه، فی اللّه، باللّه، فی سبیل اللّه، برای رضای خدا باشد؛ نهر آب حیاتی از طرف خداوند از طریق این خواهر دینی در قلب آن خواهر باز می‌شود و به عکس، جریان آب حیاتی به اذن خداوند و از جانب خداوند از ناحیه قلب آن خواهر دینی بر روی قلب او باز می‌شود؛ مثل دو تا باغچه‌ای که تشنه باشند و مدت‌ها آب نخورده باشند و برگ‌های این دو تا باغچه در حال پلاسیده شدن باشد؛ چون دو تا شیر فلکه یا دو تا نهر بوده و درها بسته بوده و نهر این باغچه در آن حیاط بوده و نهر آن باغچه در این حیاط بوده است. وقتی این دو خواهر با هم ملاقات می‌کنند، مثل این است که راه آب باز می‌شود و به دو تا باغستان و باغچه، آب داده می‌شود و هر دو سیراب می‌شوند.
فریبا کریمی
کسی فکر نکند که وقتی مثلاً می‌رود سر قبر مادربزرگش و یک فاتحه‌ای آنجا می‌خواند، دارد یک چیزی به او می‌دهد؛ نه، این‌طور نیست؛ آب حیاتی است که می‌برد و نهر را باز می‌کند به روی روح مادر و نهری هم از روح مادر باز می‌شود به روی فرزند. ارتباط دو انسان با هم، باز شدن نهر آب حیات به روی هر دو انسان است.
فریبا کریمی
ما از نظر محبت ورزیدن، کمبود داریم. ما به اولادمان کم محبت می‌کنیم؛ به همسرانمان کم محبت می‌کنیم؛ آنها را کم به تفریح می‌بریم؛ به شادی کم اهمیت می‌دهیم؛ به لذت کم اهمیت می‌دهیم؛ در حالی که امام صادق (ع) گفته: رابطه با خدا و رابطه با مردم دو اصل مهم و دو پایه هستند که پایه سومش تفریح است: «وَ سَاعَةٌ یخَلِّی بَینَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِی غَیرِ مُحَرَّمٍ فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَی تِلْک السَّاعَتَینِ». این را یک عبادت مهم بدانید.
فریبا کریمی
امام همیشه می‌فرمود «مرفهین بی‌درد»، آفت‌های جامعه هستند. تلاشگرها، زحمتکش‌ها، کسانی که از بچگی در زحمت بزرگ شده‌اند، می‌شود در بزرگی روی آنها حساب کرد. خدای تعالی همینطور دارد با ما رفتار می‌کند. خدای تعالی این ملت را با مشکلات بزرگ می‌کند تا ورزیده شود. این مسائلی که ما داریم در رابطهٔ با گرانی، اشتغال، مشکل مسکن و ... برای اینست که تجربه کنیم تا راهی برایش پیدا کنیم و به سمت تشکیل جامعه‌ای که در عظمت، مثل خود امام باشد حرکت کنیم.
فریبا کریمی
زندگی، توأم با مخاطره و سختی و توأم با دشواری و رنج سازنده است. طبیعتاً زندگی بدون دلهره، بدون دردسر، بدون رنج و مشکلات، برای انسان‌ها سازنده نیست. انسان موجودی نیست که اگر با پنبه بزرگش کنند، چیز خوبی بشود. آن را که دوستش دارند، به دردسرش می‌اندازند. زندگی اهل رفاه به سرانجام خوبی منتهی نمی‌شود. فرزندان آنها هم چیزی نمی‌شوند.
فریبا کریمی
درست نیست که رختخواب بچه‌ها را پدر و مادر جمع کنند. درست نیست که سفره را پدر و مادر بیندازد و جمع کنند. درست نیست که ظرف‌های غذاخورده آنها را پدر و مادر بشویند. این درست نیست که بچه‌ها یواش یواش که می‌توانند طبخ کنند نیایند نزدیک آشپزخانه. باید بیایند و اشتباه هم ممکن است بکنند. به مجرد این‌که کاری را می‌توانند انجام بدهند آن را روی دوششان بگذارید.
فریبا کریمی

حجم

۲۳۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۵ صفحه

حجم

۲۳۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۵ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان