بریدههایی از کتاب بریت ماری اینجا بود
۴٫۱
(۳۷۸)
میدونی آدمها به این نیاز دارن که کسی بهشون نیاز داشته باشه.»
Hossein shiravand
میدونی آدمها به این نیاز دارن که کسی بهشون نیاز داشته باشه.
m.mah
یک سال میشود چند سال و چند سال میشود یک عمر. یک روز صبح، بیدار میشوید و میبیند روزهای رفتهتان بیشتر از روزهای پیش رویتان است و نمیدانید چطور به اینجا رسیدهاید.
Marie Rostami
مثل وقتی که بعد از مدتها کسی را بدون لمس کردن حس کرده باشی.
˓𝗆𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝗇𝗂𝗅𝗈˒
«گاهی وقتها خواب پاریس رو میبینم.»
˓𝗆𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝗇𝗂𝗅𝗈˒
یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی روزهایی که پشتسر گذاشتهای بیشتر از روزهای جلوِ رویت است، و نمیفهمی چطور اینقدر زود گذشت.
Hossein shiravand
میخواست بگوید که چقدر دلتنگش است، اما نگفت
˓𝗆𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝗇𝗂𝗅𝗈˒
شاید داخل گلدانها فقط خاک باشد، اما زیر همین خاک گلها به انتظار بهار نشستهاند. زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد.
فرجانه
انگار زندگی به همین سادگیهاست.
ساکنِ ماه🌙
دوست داشتن فوتبال درست مثل عاشق شدن است. نمیدانید چطور در برابرش مقاومت کنید.
Marie Rostami
عشق چیست جز دوست داشتن کسانی که دوستمان دارند حتی وقتی که لیاقتش را ندارند؟
Agha_M@hdiar
مثل بچههایی که تازه به سن بلوغ رسیده باشند به هم زل زدند.
badkarma:)
آدمها گاهیاوقات تاریکی را نبود روشنایی میدانند
هانیه
بیشتر عمرش با سکوت دستوپنجه نرم کرده است، چون وقتی آدم خودش را در سکوت غرق کند، آن وقت نمیفهمد که بقیه او را میبینند یا نه
ارغوان:)
وسط همه این کثافتها، از دل همه بدتر از بدترها، یکدفعه یه قصه خوب و قشنگ میآد بیرون و همه چی رو جبران میکنه
زهرا
تبلیغی از فاکسین دیده بود. زنی به یک پنجرۀ تمیز خیره شده بود و زیرش نوشته بود: با فاکسین دنیا را ببینید. بریتماری از آن عکس خوشش آمد. وقتی بزرگتر شد و برای خودش خانهزندگی به پا کرد، پنجرههایش را با فاکسین برق انداخت، و از آن روز به بعد همین کار را میکند و هیچوقت در دیدن دنیا به مشکل برنمینخورد.
ولی این دنیا بود که او را نمیدید.
سقف پاره کن!
هیچوقت نمیفهمد کسانی مثل اینگرید چون بازی کردن را دوست داشتند همیشه خوب بازی میکردند یا چون خوب بازی میکردند بازی کردن را دوست داشتند.
booklover
آدم وقتی در بالکن میایستد با دیدن ماشینها، خانهها و آدمهای توی خیابان احساس تنهایی نمیکند. یکجورهایی آدم حس میکند بین آنهاست، اما نیست. یکی از خوبیهای بالکن همین است.
soroosh7561
زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد.
feri
آدمی که همیشه به خاطر یک نفر دیگر زندگی کرده وقتی تنها باشد حتی خودش را هم بهسختی میشناسد.
sh.taa
تقدیم به مادرم؛ کسی که همیشه حواسش بود که شکمم سیر و کتاب در کتابخانهام موجود باشد.
فردریک بکمن
رادیو سکوت :)
بریتماری میگوید: «چرا خیلی.» میتوان گفت که امشب بریتماری دومین دوست واقعیاش را پیدا میکند، البته بستگی به زاویۀ دیدتان دارد.
یه نفری D=
آدم وقتی به سن خاصی میرسد تقریباً همۀ سؤالهایی که از خودش میپرسد به یک چیز ختم میشود: چطور باید زندگی کرد؟
starlight
بریتماری کل شب بیدار میماند. به شبزندهداری عادت دارد. این است سرنوشت کسی که برای یک نفر دیگر زندگی میکند.
sᴍMahdi Ziaei
بعد با صدای بلند میزند زیر خنده.
║▌║▌║ اقلیت ║▌║▌║
آدمی که همیشه به خاطر یک نفر دیگر زندگی کرده وقتی تنها باشد حتی خودش را هم بهسختی میشناسد.
مژده
آدم وقتی به سن خاصی میرسد تقریباً همۀ سؤالهایی که از خودش میپرسد به یک چیز ختم میشود: چطور باید زندگی کرد؟
matin
این روزها برای اینکه ثابت بکنید آدم هستید به تشریفات اداری نیاز هست.
A.A
«دوستداشتنِ فوتبال غریزی است. اگر در خیابان توپی جلوی پای شما قِل بخورد، شوتش میکنید. به همان دلیلی که آدمها عاشق میشوند به همان دلیل هم فوتبال را دوست دارند. چون نمیتوانی از آن فرار کنی.»
Argon18
وقتی کسی را در لحظهای که بیش از همیشه به تو احتیاج دارد ترک بکنی، آن وقت عشق چه ارزشی دارد؟
Parinaz
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان