بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب برندگان

بریده‌هایی از کتاب برندگان

نویسنده:فردریک بکمن
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۶از ۲۳ رأی
۳٫۶
(۲۳)
تحمل‌ناپذیرترین چیز درمورد مرگ این است که دنیا پس از آن ادامه دارد و زمان اهمیتی نمی‌دهد.
Mostafa F
بندگان خدا قادر به نجات دادن کسی نیستند؛ اینجا نه.
Mostafa F
هیچ‌گونه فتنه‌انگیزی‌ای نیاز نیست. این نفرت به خودی خود پروبال می‌گیرد.
miss_yalda
این‌که کجا به دنیا بیایید و تبدیل به چه کسی بشوید شبیه به قمار است؛ چیزی که در یک نقطه اشتباه است و در نقطه‌ای دیگر درست.
miss_yalda
اگه هرکدوم از این سیاستمدارها نُه تا صندلی هم داشته باشن، باز جا واسه نشستن کم می‌آرن.
miss_yalda
هیچ‌گاه نمی‌فهمند که این بزرگ‌ترین کلمه‌ای است که می‌توان در تمام زبان‌ها پیدا کرد. «مامان. مامان. مامان!»
zh156
مگه زندگی چیه؟ همین لحظاته دیگه!»
کاربر ۷۰۶۱۰۵۷
او دلتنگ جایی شده که به آن تعلق داشته باشد، حتی اگر دروغ باشد... از گم شدن در حقیقت که بهتر است.
Mostafa F
او نمی‌خواهد بجنگد، اما فرار هم نمی‌کند. او مملو از نفرت نیست، مملو از ترس هم نیست، فقط احساس توخالی بودن می‌کند.
Mostafa F
اجازه نده وجدانت مانع عقلت بشه، بچه‌جون.
miss_yalda
آیا مایلید مردم را بشناسید؟ مایلید آن‌ها را خوب بشناسید؟ پس باید با بدترین کارهایی هم که از آن‌ها برمی‌آید آشنایی داشته باشید.
f.r
متأهل بودن آسان است، فقط کافی است زمینهٔ جروبحثی را که در آن استاد هستید، انتخاب کنید، سپس حداقل یک بار در هفته آن را تکرار کنید و همین پروسه را مادام‌العمر ادامه دهید.
miss_yalda
بعضی‌وقت‌ها اون‌قدر دروغ گفتن آزاردهنده می‌شه که مجبوری حقیقتو بگی.
miss_yalda
«تنها زمانی که می‌شه گفت از دستتون کاری برمی‌آد، امروزه. شما درمورد دیروز یا فردا هیچ غلطی نمی‌تونین بکنین، ولی امروز توی مشتتونه!»
کاربر ۷۰۶۱۰۵۷
ده ماه تا فراخوان بعدی ان.اچ.ال مانده است، اما قبل از آن، او فقط یک روز برای تغییر فرصت دارد. *** همین امروز.
باران
جدا ماندن از دیگران آن‌قدر سخت است که انسان در تنهایی خودش یخ می‌زند.
Mostafa F
ما فقط سعی می‌کنیم زندگی خودمان را داشته باشیم و کاری به کار کسی نداشته باشیم. سعی می‌کنیم وقتی شادی را پیدا کردیم، خوشحال شویم و وقتی غم ما را پیدا کرد، تحملش کنیم.
Mostafa F
دوست داشتن هاکی آسان است، چون هاکی گذشته نیست، دیروز هم نیست، هاکی همیشه بعدی است؛ تغییر خط بعدی، بازی بعدی، فصل بعدی، نسل بعدی، لحظهٔ جادویی بعدی...
باران
«اگه می‌خوای به چیزی برسی که بقیه نمی‌تونن بهش برسن، باید کارهایی رو انجام بدی که بقیه نمی‌خوان انجامشون بدن.»
کاربر ۷۰۶۱۰۵۷
«بابام می‌گه سختی یه موهبته. اگه احساس نکنی کارت سخته، پس حتماً اون‌قدرها خوب نبودی که انتظارات مردم ازت بالا بره و تمام تلاشت رو بکنی که سرافکنده‌شون نکنی.»
کاربر ۷۰۶۱۰۵۷
مجبور نیست برای نجات کسی از خانه خارج شود، چون کسی به کمک او احتیاج ندارد. او از این بابت برای خودش متأسف است.
Mostafa F
آن‌ها می‌دانند میزان غم و اندوه را با چیزهایی که از دست داده‌اید نمی‌سنجند، بلکه معیار سنجش آن، نوع شخصیت خود فرد است.
کاربر ۷۰۶۱۰۵۷
زندگی چیست؟ مگر غیر از این است که زندگی چیزی جز لحظات نیست؟ خنده چیست؟ مگر غیر از این است که خنده نقش پیروزی کوچکی در برابر غم و اندوه را دارد؟ فقط یک لحظه، هر چند کوچک، زمانی که چیزی درونمان شکسته نیست.
daisy
پیروزی، خشتی کوچک در دل دیوار شکست بعدی است.
باران
او امیدوار است بوبو روزی پدر شود، چون تمام ویژگی‌های یک پدر خوب را دارد: قلبی بزرگ و حافظه‌ای کوتاه‌مدت.
باران
اما هیچ‌کدام درد او را نمی‌فهمند. چون البته که آن فقط یک سگ بود. توضیح این‌که شما انسانِ آن حیوان بوده‌اید و به همین دلیل این اندوه تا این اندازه روی قلبتان سنگینی می‌کند، کار آسانی نیست.
باران
مشخص می‌شود که او هم از اهالی جنگل است. شما از این مطلع نخواهید شد، مگر این‌که جنگلی برای تعلق داشتن پیدا کنید.
باران
تو دلیلی هستی که ما توی این شهر، رؤیاهای غیرممکن توی سرمون داریم... خدای من، می‌دونی چند بار اینو گفته؟! چون با هیچی تونسته بودی تبدیل به بهترین بشی
Zahra
اگر نشان دهید که چه کارهایی از دستتان برمی‌آید، با کارهای بیشتری از آن مدل روبه‌رو می‌شوید. این نفرین یک دختر باهوش بودن است.
Zahra
آن شب اولین یخبندان در بیرتاون و هِد فرا می‌رسد. جهان کمی آرام‌تر است. این به‌گونه‌ای متحیرکننده است که نمی‌توان آن را با کلمات بیان کرد. اگر از کسی که اینجا را ترک کرده است بپرسید دلش بیشتر از جنگل برای چه چیزی تنگ شده است، احتمالاً خواهد گفت اولین طعم زمستان، غم ملایم رفتن تابستان، و پاییزی که به نظر، بیشتر از یک چشم برهم زدن در اینجا طول نمی‌کشد. پرندگان محتاط می‌شوند، دریاچه یخ می‌زند، خیلی زود بخار نفس‌هایمان را روبه‌رویمان مشاهده می‌کنیم، و جای قدم‌هایمان روی زمین نقش می‌بندد. هوا تازه‌تر می‌شود، هر روز صبح همه‌چیز خرد می‌شود، برف هنوز زمان زیادی روی زمین نمی‌ماند
Zahra

حجم

۷۴۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۶۴ صفحه

حجم

۷۴۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۶۴ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان