ناهید: (دفترچهای از کیف بیرون میکشد.) ایناهاش! فقط پانصد تا تومنی توی این دفترچه دارم.
مجلسی: ناهید، ناهید جان!...
ناهید: مرا بگو میخواستم سالن را شومینه کنم.
مجلسی: چرا دفترچهات را به من نشان میدهی؟
ناهید: برای اینکه اسب این درشکه تویی دکتر.
مجلسی: ولی... گاهی درشکه با دو اسب سبکتر و چالاکتر میشود؛ مخصوصاً اگر وارد گردنهٔ سنگینی هم شده باشد و یک اسب یدکی هم داشته باشد.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
ناهید: (دفترچهای از کیف بیرون میکشد.) ایناهاش! فقط پانصد تا تومنی توی این دفترچه دارم.
مجلسی: ناهید، ناهید جان!...
ناهید: مرا بگو میخواستم سالن را شومینه کنم.
مجلسی: چرا دفترچهات را به من نشان میدهی؟
ناهید: برای اینکه اسب این درشکه تویی دکتر.
مجلسی: ولی... گاهی درشکه با دو اسب سبکتر و چالاکتر میشود؛ مخصوصاً اگر وارد گردنهٔ سنگینی هم شده باشد و یک اسب یدکی هم داشته باشد.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
آدمیزاد هم فیالواقع مثل ماهِ آسمان گردشی دارد نوشین عزیز. گاهی توی این گردش سایهای، لکهٔ ابری روی انسان میافتد و... حسنش به این است که رد میشود
کیانرخ