
بریدههایی از کتاب تقاص
نویسنده:گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
انتشارات:انتشارات شهید ابراهیم هادی
دستهبندی:
امتیاز
۴.۶از ۳۰ رأی
۴٫۶
(۳۰)
اول اینکه هیچگاه بیدلیل صحبت نمیکردند. چون کسی که زیاد حرف بزند اشتباهاتش زیاد میشود. دوم اینکه تا مطمئن نمیشدند، در مورد کسی اظهار نظر نمیکردند. سخن گفتن از بدی و خوبی دیگران، دلیل محکم میخواهد و اگر بدون علت باشد، چه بسا توقف انسان در مسیر معنویت را ایجاد کند.
امالبنین
فکر انسان، اگر در مورد دیگران اشتباه باشد، سوءظن را به دنبال خواهد داشت و اگر به صورت کلام، برای دیگران بیان شود، غیبت یا تهمت را برای ما ثبت میکند. اما بعضی مواقع، اشتباه انسان این است که ندانسته، تعریف و تمجید بیجا انجام میدهد و اگر این تعریفها در حضور جمع باشد، بقیه را نیز به اشتباه میاندازد.
امالبنین
ما ناخودآگاه یا خودآگاه با گفتار و رفتار و افکار خود، اطرافیان و دیگران را به سوی خدا یا به دوری از مسیر خدا هدایت میکنیم
امالبنین
همه ما نقطه ضعفهایی داریم که اگر به آنها رسیدگی نکنیم، میتواند زندگی ما و افرادی که تحت تاثیر ما هستند را خراب کند. ممکن است نام آن نقطه ضعف، غرور، الکل، مواد مخدر، سکس، مال پرستی، قدرت پرستی، قمار، آرزو یا حسادت و بسیاری از چیزهای دیگر باشد.
امالبنین
«طبق این احادیث، اگر کسی چهل روز به وظایف دینی خود عمل کند قطعاً روشنی خاصی پیدا مینماید.»
امالبنین
عزیزان میمیرند، روابط عشقی شکسته میشود، دوستان ما را رها میکنند، مال و اموال از دست میرود. حتی گاهی به جایی میرسیم که از خدا میخواهیم مرگ ما را زودتر برساند. این چنین دردهایی خیلی سخت است. ولی به شما اطمینان میدهم که تا وقتی که زنده بمانید و با خودکشی سعی در فرار نداشته باشید، این مشکلات و دردها موقتی خواهد بود.
امالبنین
عالمی میفرمود: در آخرت مجبور خواهیم شد اعمال خوب خودمان را که به نزدیکترین دوستانمان نمیدهیم، به خاطر حق الناس به کسانی بدهیم که اصلاً آنها را قبول نداشتیم.
امالبنین
هر بار به صورت عمدی گناهی میکردم اتفاقی ناگوار در زندگیام میافتاد.
مثلاً به من زمانی را نشان دادند که به یک نفر تهمتی زدم. فردای آن روز شرایط کاری من پیچیده شد و مدت کوتاهی بعد، بیکار شدم. کسی آنجا به من توضیحی نمیداد، اما خودم متوجه شدم که بیکار شدنم با تهمتی که به آن شخص زدم ارتباط داشت. یا هر بار که دروغ میگفتم بلافاصله اتفاق ناگواری در زندگی من رخ میداد.
کاربر ۸۵۹۷۴۷۱
«از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»
امالبنین
کسی که زیاد حرف بزند اشتباهاتش زیاد میشود.
Moonalisa
مرحوم کربلایی احمد بارها تاکید میکرد که مراقب باشید در منزل بیادبی یا ظلمی از شما صادر نشود. زیرا زن و فرزند در برابر شما قدرت ندارند و با این کار، دل شکسته و غمگین میشوند.
Mohammad Mahdi
زمانی که بررسی اعمالم انجام میشد، متوجه شدم چقدر بلاها و مشکلات با دعای خیر این خانوادهها بر طرف شده است.
Mohammad Mahdi
نهیبی زد و با صدای وحشت انگیزی گفت: من با شما انسانها به خاطر چند موضوع کار دارم!
بعد شروع به شمارش برخی گناهان انسانها کرد و گفت: دروغ، غیبت، تهمت، بیحجابی، نزول، زنا.
من فقط میترسیدم. تاکنون چنین وحشتی را تجربه نکرده بودم.
میخواستم حرفی نزنم، اما زبانم خودبهخود شروع به صحبت کرد! بدون اراده من اقرار کرد و گفت: دروغ گفتم و شنیدم. (با این که من به راستگویی در میان فامیل شهره بودم) غیبت کردم و شنیدم، اما تهمت نزدم. نزول نداشتم اما بدحجاب و بیحجاب بودم، ولی زنا نکردم.
یکباره وجود وحشتناک فریاد زد و گفت: آن زمان که حجاب را برداشتی و آنگونه در مقابل نامحرم بودی برای تو زنا نوشته شد!
کاربر ۸۸۳۰۵۶۷
در آن جهان، عشق و بخشش پادشاهی میکند، منیت و غرور جایی ندارد.
کاربر ۳۲۶۳۱۹۵
یک بار نیز ایشان فرمود: «شخصی در خواب به حضرت سیدالشهدا (ع) عرض کرد؛ من سی سال نوکری درگاه شما را کردم و تنها یک حاجت از شما دارم چرا اجابت نمیکنید؟!
حضرت نیز در پاسخ به وی فرمود: نوکر باید ارباب را قبول کند، یا ارباب نوکر را؟! تو آنقدر به بندگان خدا ظلم کردهای که هنوز تو را به نوکری قبول نکردهایم...»
Moonalisa
مرتب لحظههایی میدیدم که در زندگی باید حرف میزدم ولی سکوت کردم! باید به کسی کمک میکردم، اما اهمیتی ندادم. جاهایی میتوانستم محبتی کنم اما دریغ کردم. تمام این لحظات بار سنگینی را بر دوشم وارد میکرد.
za_moon
من در یک اردوی تابستانی مدرسه، به پسری که مورد علاقه کسی نبود و کسی با او دوست نمیشد محبت کردم، تنها برای اینکه او بداند که قابل دوست داشتن است. نمیدانید آن پسر چقدر خوشحال شد و انرژی گرفت. این محبت کردن من، در آینده زندگی او موثر بود.
za_moon
«توبه از غیبت یک مرحله ظاهری دارد که آسان است اما آن دیگری که مهمتر است توبه از گمان بد نسبت به دیگران است. در جوانی یکی از دوستانم را در حال انجام عمل زشتی مشاهده کردم. این امر باعث شد که از چشمم بیفتد.
Mohammad Mahdi
من برای فرار از دردهای احساسیام در دنیا خودکشی کردم و فکر کردم که با مردن، تمام دردهایم را در بدنم جا خواهم گذاشت و آنها همراه من به سوی دیگر نخواهند آمد. ولی اشتباه کردم. چیز عجیب راجع به جهنم اینکه؛ آنچه برای فرار از آن خودکشی کرده بودم، همنشین ابدی و دائمی من در سوی دیگر شده بود!
Mohammad Mahdi
دانشگاه تگزاس بهتازگی در یک تحقیق ۲۰ ساله، افرادی که در اثر خودکشی تجربه نزدیک به مرگ داشتهاند را مورد مطالعه قرار داده است. از یافتههای این تحقیق این است که بسیاری از این افراد تجربهای منفی یا ترسناک داشتهاند. چیز جالب دیگری که در این مطالعه روشن شد این بود که هیچ یک از این افراد در طول این بیست سال دیگر دست به خودکشی نزده بودند و برعکس، تغییرات عمیق و مثبتی در زندگی خود به وجود آوردهاند.
Mohammad Mahdi
من دانشجو بودم و پول زیادی نداشتم. برگشتم و با آن زن دعوای شدیدی کردم. با لحنی که تقریباً در حد توهین بود! اکنون میدیدم که چه احساسی در او به وجود آورده بودم و چطور او نزدیک بود به خاطر من، شغل خود را از دست بدهد. اکنون میدیدم که او در زندگی اش چه سختیهایی داشت، مشکلاتی که مسائل من در برابر آن هیچ بود. او از یک بچه معلول ذهنی عقبمانده مراقبت میکرد و نیاز شدیدی به درآمد این شغل داشت. دیدم که برخورد من در او چه احساس درد و پریشانی و اشکی به وجود آورد. دیدم که او چه زندگی سختی در دنیا داشت و بالاخره با سرطان از دنیا رفته و کودک معلولش را تنها گذاشت. دیدن این صحنه چنان وجود مرا به درد آورد که تاکنون در زندگی خود چنین دردی را حس نکرده بودم.
Mohammad Mahdi
یادم هست وقتی پسرم خردسال بود، به ما گفتند پسرم سرطان خون دارد و باید برای درمان او اقدام کنیم. خیلی ناراحت بودیم؛ اما بعد از مدتی بدون اینکه کاری کنیم گفتند مشکلی از لحاظ خونی ندارد.
Mohammad Mahdi
حجم
۱۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۱۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان