بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق خدا؛ چرا و چگونه؟ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق خدا؛ چرا و چگونه؟

بریده‌هایی از کتاب عشق خدا؛ چرا و چگونه؟

۴٫۷
(۱۹)
انسان باید دیگران را به خاطر خدا دوست داشته باشد؛ علامت این که دیگران را به خاطر خدا دوست می‌داریم این است که سر دو راهی‌ها محبّت زن و فرزند و مال و دارایی و امثال اینها را فدای محبّت خدای متعال می‌کند.
H.1477
محو می‌باید نه نَحو اینجا بدان گر تو محوی بی‌خطر در آب ران
H.1477
اگر انسان بخواهد خردمندانه رفتار کند نباید به چیزی غیر از لقاء الله قانع باشد و اگر کسی به کمتر از این قانع شود، نقد عمرش را باخته و از دست داده است.
H.1477
بدانید که تلخ و شیرین دنیا خوابی بیش نیست و بیداری حقیقی در آخرت است. رستگار کسی است که در آخرت رستگار باشد و بدبخت کسی است که در آخرت بدبخت باشد.
melika
ای داوود! اگر آنان که از من رویگردان شده‌اند می‌دانستند که چگونه در انتظارشان هستم و چه مهری نسبت به آنان دارم و چه قدر مشتاقم که معصیتشان را ترک کنند، از اشتیاق من می‌مردند و در راه محبّتم بند از بندشان جدا می‌شد
melika
شیرین‌ترین و زیباترین حقیقت این عالم که از حقایق فراموش شده نزد ماست، عشق و محبّت خداوند متعال است. علی‌رغم این که مهم‌ترین کلید حرکت به سمت کمال، عشق و محبّت خداست ولی در بین ما به ندرت از آن گفتگو می‌شود و کمتر کسی در این عالم از این حقیقت ارزشمند، بهره برده است.
سرباز روح الله
تصوّر دوری از خدا برای کسی که لقاء و محبّت خدا را چشیده از عذاب جهنّم دردناک‌تر است.
سرباز روح الله
خدا در عالم خلقت به هر گونه که بخواهد عمل می‌کند و افاضه وجود و رحمت می‌نماید.
سرباز روح الله
تا کم نشوی و کمتر از کم نشوی در حلقهٔ عاشقان تو محرم نشوی
سرباز روح الله
ای تمنّای دل‌های مشتاقان و ای نهایت آرزوهای عاشقان از تو می‌خواهم دوست داشتن خودت را و دوست داشتن هر کس که تو را دوست دارد و دوست داشتن هر کاری که مرا به قرب تو برساند و از تو می‌خواهم کاری کنی که خودت از همه برایم دوست داشتنی‌تر باشی و از تو می‌خواهم که محبّتم به تو راهنمای رسیدن به رضایتت باشد و اشتیاقم به تو مرا از معصیتت باز بدارد.
melika
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
سرباز روح الله
مجنون در و دیوار محله لیلی را می‌بوسید. به او می‌گفتند چرا در و دیوار را می‌بوسی؟ در جواب می‌گفت: به خاطر عشق و محبّتی که به لیلی دارم در و دیوار محلّه او را هم دوست دارم. حتی تپه‌های اطراف منزل او را هم دوست دارم. مؤمن وقتی محبّت خدا در قلبش می‌آید زمزمه زیر لبش هم این شعر سعدی است: به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سرباز روح الله
اگر بدانیم همه کارهٔ عالم خداست و همه چیز در دست اوست، هیچ چیزی را در غیر راستای او طلب نمی‌کنیم و نمی‌خواهیم. ما از تو نداریم بغیر از تو تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده
سرباز روح الله
همه محبّت‌ها سر جای خود باشد امّا استقلال نداشته باشد و در همه آنها چاشنی عشق و محبّت خدا وجود داشته باشد؛ یعنی اگر از ما سؤال شد که چرا همسر و فرزندت را دوست داری، در پاسخ بگوییم: چون محبّت به همسر و فرزند من را به خدا نزدیک می‌کند. من آنها را به خاطر خدا دوست دارم و الّا آنها مِنهای خدا، شأنیّت دوست داشتن ندارند.
سرباز روح الله
آب دریا مُرده را بر سر نهد ور بُود زنده ز دریا کی رهد آب دریا مرده را روی خودش نگه می‌دارد و او را غرق نمی‌کند. کسی که زنده است و بر خلاف موج دریا دست و پا می‌زند، دریا او را به درون خود می‌کشاند؛ کسی که تسلیمِ تسلیم است و از خود چیزی ندارد، مثل پَر کاهی که با جریان باد به هر طرف می‌رود و می‌چرخد، اگر در دست قدرت خدا باشد خدا هم مدام بر عزّت او می‌افزاید و امورش را در دست می‌گیرد و او را همراهی می‌کند و به مقصد می‌رساند.
سرباز روح الله
باید بندگی و تلاش کنی تا روز به روز قلبت نرم‌تر و لطیف‌تر و نورانی‌تر شود.
سرباز روح الله
سیه رویی ز ممکن در دو عالم جدا هرگز نشد و الله أعلم انسان هیچ وقت چیزی ندارد. هر چه دارد، از آنِ خدا و امانت است. همه متعلّق به خدا و اولیاء اوست. اگر انسان روی اینها حساب و کتابی باز کرده باید به زیارت برود و در زیارت بفهمد که چیزی نیست و شأنی ندارد و با دست خالی برگردد و اعتراف کند که خدایا! من چیزی ندارم و دستم خالی است؛ این یعنی اخلاص.
سرباز روح الله
بزرگان فرموده‌اند کلید رسیدن به لقاء الله، اخلاص است و کلید اخلاص، محبّت و عشق است. با فعال شدن حالِ محبّت، خودیّت شخص کمرنگ شده و محبّت و عشق محبوب در قلب او پررنگ‌تر می‌شود. تا عشق و محبّت در وجود انسان حاکم نشود، نمی‌تواند از خودخواهی بیرون برود. اگر عشق و محبّت بیاید انسان می‌تواند کار را برای محبوب و معشوقش انجام دهد.
سرباز روح الله
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی این کارگاه هستی هدف و مقصودی دارد؛ مقصد و مقصود کارگاه هستی، رسیدن به خداست. کسی می‌تواند مقصود کارگاه هستی را بخواند و بفهمد و به آن برسد که اخلاص داشته باشد و کسی اخلاص دارد که عاشق خداوند متعال است. اگر عشق خداوند متعال در قلب انسان نیاید و این اتّصال و ارتباط برقرار نشود، انسان هر چه تلاش کند باز هم به آن مقصود خلقت عالم و انسان، دسترسی پیدا نمی‌کند. باید یک روزی این محبّت در قلب انسان بیاید و با آمدنش تمام وجود انسان را پُر کند.
سرباز روح الله
انسان باید زحمت بکشد و با نفسش مبارزه و جهاد کند. با مجاهدت و ایثار و صداقت و انفاق و مبارزه با نفس است که عشق می‌آید، ولی بالاخره باید منتظر آمدن این عشق و محبّت باشد.
سرباز روح الله
أَخْلِص الْعَمل فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِیرٌ. کار زیاد انجام شده اما چه مقدار از این کارها با اخلاص انجام شده باشد، خدا می‌داند. ما که نمی‌توانیم اخلاص خودمان را تشخیص بدهیم. لذا مؤمن همیشه بین خوف و رجاء است. به رحمت خدا امیدوار است ولی به اعمال خودش نه. چه بسا انسان وارد عالم آخرت بشود و ببیند چیزی برایش باقی نمانده است و اعمالش همه از بین رفته است.
سرباز روح الله
عشق‌هایی کز پی رنگی بود عشق نَبوَد، عاقبت ننگی بود
سرباز روح الله

حجم

۹۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۹۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
تومان