بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب افغانستان | طاقچه
تصویر جلد کتاب افغانستان

بریده‌هایی از کتاب افغانستان

امتیاز:
۲.۵از ۲ رأی
۲٫۵
(۲)
خاستگاه اقوامی که در این سرزمین ساکن‌اند به همان اندازه که گوناگون است، نامعلوم هم هست. اگرچه در طول قرن‌ها، آمیختگی زیادی بین اقوام گوناگون ایجاد شده است، با این حال بسیاری از آن‌ها ویژگی‌های قومی، زبانی و ظاهری‌شان را حفظ کرده‌اند.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
کلمه «افغان» سابقه تاریخی طولانی دارد و در نوشته‌ای که از دوران ساسانیان، از قرن سوم میلادی، به جا مانده و نیز در نوشته‌های (۲) جهانگرد چینی، شوان زانگ که در قرن هفتم میلادی از این سرزمین گذر کرده، این واژه به کار رفته است. بعدهادر پایان هزاره اول میلادی، در نوشته‌های مسلمانان نیز بارها به کلمه «افغان» اشاره شده است. اما تردیدی نیست که تا همین اواخر، افغان مترادف پشتون، نام بزرگ‌ترین قوم افغانستان، بود که امروزه نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهد.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
برخی (۴) پشتون‌ها را همان قبیله‌های «پکتیا» می‌دانند که نامشان در نوشته‌های مقدس ودا (که حدود ۶۰۰۰ سال پیش همراه مهاجمان آریایی به شبه‌قاره هند آورده شد) آمده است. این نظریه از آن‌جا قوت می‌گیرد که در همان نوشته‌ها اشاره شده است که «پکتیا» در شمال غرب شبه‌قاره هند ساکن بودند. برخی هم پشتون‌ها را همان «پاکتیوس» می‌دانند، قومی کههرودوت چند بار (۵) در نوشته‌هایش، در قرن پنجم پیش از میلاد، آن‌ها را از ساکنان هند می‌داند. اگر این نظریه‌ها درست باشد، پشتون‌ها نیز نژادشان به هندوآریایی‌ها می‌رسد. اما، بعضی دیگر (۶) معتقدند پشتون‌ها از نژاد هون‌های سفید هستند که در قرن پنجم میلادی به این سرزمین حمله کردند.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
زبان پشتون‌ها از گروه زبان‌های هندوایرانی شرقی است. پشتون‌ها معتقدند جد مشترک همه آن‌ها فردی به نام «قیس» (از یاران پیامبر اسلام) است. بازماندگان قیس نیز خود اجداد شمار بزرگی از قبیله‌های پشتون شدند که بزرگ‌ترینشان دو ایل دُرّانی (ابدالی‌های سابق) ــ که خاندان سلطنتی افغانستان بدان تعلق داشت ــ و غلجایی است. هر دوی این قبیله‌ها در جنوب کشور ساکن‌اند.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
بارزترین ویژگی‌های پشتون‌ها، به‌خصوص آن‌ها که در ارتفاعات زندگی می‌کنند، فردگرایی توأم با غرور و خوی تهاجمی است که در حمایت از خانواده و قبیله با قتل و غارت خودنمایی می‌کند، ویژگی‌های دیگر مثل پایبندی به آداب و رسوم تا حدی قبیله‌ای و دموکراتیک است. پشتون‌ها مسلمانانی بسیار متعصب‌اند و طبق مجموعه‌ای از دستورهای ابتدایی و محدود زندگی ساده‌ای دارند. اگرچه این مجموعه دستورها که «پشتون‌والی» خوانده می‌شود در طول سال‌ها تا حدی انعطاف‌ناپذیری‌اش را از دست داده است، هنوز بعضی جوانب آن مانند کین‌خواهی (بدل)، مهمان‌نوازی (ملمستیه) و پناه دادن به پناهجویان (نانواتی) به قوت خود باقی است
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
در افغانستان، اسلام دین اصلی کشور و اساس فرهنگ و ارزش‌های مردم است. اکثریت مردم افغانستان سنی حنفی هستند. اگر اتحادی بین آن‌ها باشد، دلیلش اسلام است. اسلام با امت خواندن همه افغان‌های مسلمان تا حدی مردمانی را که از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت‌اند به هم پیوند داد و کانونی برای جلب وفاداری آن‌ها فراهم آورد.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
مردم غیر پشتون افغانستان در شکل‌گیری تاریخ این سرزمین تأثیر کمتری داشته‌اند. دومین قوم تاجیک‌ها هستند که یک‌پنجم جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. تاجیک‌ها اگرچه در سراسر افغانستان پراکنده‌اند، بیشتر در بدخشان، اطراف کابل، هرات، کوهستان و دره پنجشیر ساکن‌اند. بسیاری از تاجیک‌ها پیشه‌ور و صنعتکارند و به این دلیل در شهرها زندگی می‌کنند. اگرچه به نظر می‌رسد تاجیک‌ها از نژاد ایرانی باشند و زبانشان نیز فارسی دری است، نشانه‌هایی از تبار مغولی نیز در ظاهر آن‌ها دیده می‌شود. از آن‌جا که در شهرهای افغانستان فارسی دری زبان اصلی است، تاجیک‌ها توانسته‌اند نقش عمده‌ای در اداره امور کشور ایفا کنند، اما پست‌های مهم در ارتش و دولت هنوز در اختیار پشتون‌هاست.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
در شمال هندوکش، چند گروه قومی ترک‌ـ مغول‌تبار زندگی می‌کنند که مانند تاجیک‌ها خاستگاه و ریشه مشترکی با اقوام آن سوی مرزهای اتحاد شوروی سابق دارند
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
بزرگ‌ترین این اقوام ازبک‌ها، با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر، در گذشته نیمه‌مستقل و تحت فرمانروایی بیگ یا امیر خود بودند. اما فرمانروایان افغانستان به‌تدریج سرزمین ازبک‌ها را تصرف کردند. ازبک‌ها بیشتر به کشاورزی و گله‌داری مشغول‌اند و در پرورش اسب و گوسفند قره‌قل مشهورند. بسیاری از ازبک‌ها به دلیل فشارهایی که ابتدا روسیه تزاری و بعدها اتحاد شوروی به آن‌ها وارد می‌کرد، به افغانستان مهاجرت کرده بودند. مانند تاجیک‌ها، ازبک‌ها نیز بسیاری از روابط قبیله‌ای‌شان را از دست داده‌اند و برعکس هم‌وطنان پشتون خود خوی تهاجمی ندارند. زبان ازبک‌ها، مانند زبان مردمان اصلی شمال افغانستان، از گروه زبان‌های ترکی [مرکزی] است.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
مردم شمال افغانستان بیشتر ترکمن و قرقیز هستند و اگرچه تا حدی کوچی‌اند، هنوز روابط قبیله‌ای خود را کمابیش حفظ کرده‌اند. ترکمن‌ها، که در سال‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ از اتحاد شوروی به افغانستان مهاجرت کرده‌اند، گوسفند قره‌قل پرورش می‌دهند و در بافت فرش مهارت دارند. اکثر قرقیزها به دنبال کودتای کمونیستی ۱۹۷۸ به ترکیه مهاجرت کردند
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
یک قوم دیگر افغان، که ظاهرشان نشان می‌دهد تبار مغولی دارند، هزاره‌ها هستند. هزاره‌ها از دیرباز جدا از مردم دیگر در نواحی مرکزی کوهستانی کشور زندگی می‌کنند. واژه «هزار» که نام این گروه است این فرضیه را مطرح می‌کند که آن‌ها احتمالاً بازماندگان سربازان چنگیزخان مغول یا دیگر لشکریان مغولی مهاجم‌اند که ظاهرا به صورت «گروه‌های هزارنفره» به این سرزمین حمله می‌کردند. برخی دیگر بر این تصورند که هزاره‌ها، دست‌کم شماری از آن‌ها، از نسل مهاجرانی هستند که پیش از حمله مغول، از آسیای مرکزی به افغانستان آمده بودند.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
برعکس ِ بسیاری از افغان‌ها، هزاره‌ها بیشتر شیعه امامی هستند و زبانشان فارسی با گویش «هزارگی» است که تعدادی واژه‌های ترکی و مغولی به آن وارد شده است. در سرزمین تقریبا بایر آن‌ها، کشاورزی رونق ندارد و هزاره‌ها اغلب گله‌داری می‌کنند و بسیاری از آن‌ها هم به شهرهای گوناگون رفته‌اند و به کارهایی مانند سرایداری، باربری و کارگری می‌پردازند. در گذشته رابطه دوستانه‌ای بین هزاره‌ها و افغان‌های دیگر وجود نداشت. افغان‌ها هزاره‌ها را به دلیل مذهب و نژادشان به چشم حقارت می‌نگرند، و هزاره‌ها هم نفرت بخصوصی از پشتون‌ها دارند و آن‌ها را استثمارگر و ستمگر می‌دانند.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
اگر هزاره‌ها «وصله ناجور» در جامعه افغانستان به شمار می‌روند، وضع مردم کافرستان سابق و نورستان فعلی بدتر است. نوری‌ها در شمال شرق کشور و نیز در چیترال [در پاکستان] زندگی می‌کنند. تا آوردن آن‌ها به دین اسلام، در پایان قرن نوزدهم میلادی، نوری‌ها به «کافر» معروف بودند. دینشان چندخداباوری و گونه‌ای نیاکان‌پرستی بود. آن‌ها نقش‌های عجیبی روی چوب می‌کندند و روی گورهای مردگان قرار می‌دادند.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
بیشتر نوری‌ها پوست روشنی دارند و ترکیب چهره‌شان عقابی و اکثرا چشم‌هایشان آبی و رنگ مویشان بور یا قرمز است، تا جایی که برخی گمان می‌کنند آن‌ها از بازماندگان یونانی‌ها یا سربازان اسکندر مقدونی‌اند. نظریه دیگر آن است که این قوم ساکنان اولیه و بومی افغانستان هستند که مهاجرت مردمان گوناگون به سرزمینشان باعث عقب رانده شدن آن‌ها شد و سرانجام در دره دورافتاده‌ای، محل زندگی امروزی‌شان، مستقر شدند. آن‌ها به زبان‌های مختلفی حرف می‌زنند که همه ارتباط نزدیکی با زبان هندوآریایی اولیه دارند. ساختار قبیله‌ای قدرتمند نورستانی‌ها از جهات زیادی به نظام قبیله‌ای پشتون‌ها شبیه است.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
در افغانستان اقلیت‌های دیگری نیز زندگی می‌کنند: اسماعیلی‌ها، جامعه شیعه دیگری در شمال شرق کشور؛ بلوچ و براهوئی در جنوب؛ قزلباش، از نسل سربازان مزدور ایرانی در خدمت احمدشاه دُرّانی که در میانه قرن هجدهم میلادی به افغانستان رفته بودند؛ ایماق‌ها و فارسیوان که به ایرانیان نزدیک‌اند، و بسیاری دیگر.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
در نیمه دوم قرن چهارم ق.م، فرمانروایی هخامنشیان جای خود را به یونانی‌ها به فرماندهی اسکندر مقدونی داد. اسکندر داریوش سوم را در نبرد گوگمل شکست داد و شروع به پیشروی حماسی خود به سوی شرق کرد. او ایران را فتح کرد و سپس در سال ۳۳۰ ق.م وارد افغانستان شد. فرمانده مقدونی هنگام پیشروی در سرزمین‌های فتح‌شده، به منظور حفظ دستاوردهایش، شهرهایی می‌ساخت که اولینِ آن‌ها اسکندریه آریا نزدیک هرات امروزی است. اسکندر سپس متوجه جنوب شد و به سوی سیستان پیشروی کرد و از سمت شرق به ناحیه قندهار رفت و در آن محل شهر اسکندریه آراخوسیا را بنا نهاد.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
تا فرارسیدن بهار ۳۲۹ ق.م او باز شهر دیگری به نام اسکندریه قفقاز در دره کوهستان در شمال کابل بنا کرد. اسکندر سپس از دره پنجشیر گذشت و به سوی شمال و آن سوی هندوکش رفت. در این پیشروی سربازانش بر اثر برف‌کوری و سرمازدگی به‌شدت آسیب دیدند. اسکندر باکتریا را گرفت و از آمودریا گذشت. بسوس، ساتراپ بخت‌برگشته بلخ، که مقاومت کرده بود اسیر و نزد اسکندر فرستاده شد. در آن‌جا او شکنجه و سپس کشته شد. اسکندر سپس به سوی مارکاندا (سمرقند) رفت و در آن‌جا دورافتاده‌ترین شهر خود را کنارسیردریا ساخت که اسکندریه اسخاته یا اسکندریه در انتهای جهان نامیده شد.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳
الفینستون در پایان گزارش مفصل خود نتیجه‌گیری می‌کند: حس انتقامجویی، حسادت، حرص، طمع، غارتگری و لجبازی از ویژگی‌های اخلاقی افغان‌هاست؛ اما از سوی دیگر، آن‌ها مردمی آزاده، وفادار به دوستان، مهربان با بستگان، مهمان‌نواز، شجاع، پرطاقت، ساده‌زیست، زحمتکش و محتاط‌اند؛ افغان‌ها کمتر از همسایگانشان تمایل به دروغگویی، توطئه‌چینی و فریبکاری دارند. (بیگانگان) نمی‌توانند درک کنند چگونه ملتی می‌تواند در چنین هرج و مرج و بی‌نظمی‌ای بقا یابد.
کاربر ۲۱۸۶۹۰۳

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان