بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب متولد کبیسه | طاقچه
تصویر جلد کتاب متولد کبیسه

بریده‌هایی از کتاب متولد کبیسه

امتیاز:
۳.۶از ۳۱ رأی
۳٫۶
(۳۱)
به نظر من حرف از ته دل و بی‌غل‌وغش اگه فحشم باشه، با ارزش‌تر از قربون‌صدقه‌های نمایشی آدماست.
n re
انگار آدم‌ها فقط وقتی می‌رفتند، عزیز می‌شدند.
n re
حالا درست که آدم‌ها اخلاق‌های مزخرفی داشتند اما با مرگ همدیگر کمتر شوخی می‌کردند.
n re
«همیشه نمی‌شه چیزی که خودت دوست داری رو به بقیه هم بدی... حالا یکی دو بارش قابل تحمله اما بیشتر، نه!»
n re
بابا می‌گفت آدم‌ها فقط تا وقتی آدم حسابت می‌کنند که بحث پول را وسط نکشیده باشی!
n re
آدم خوش‌حال می‌شه می‌بینه یکی دیگه هم هست که مثل خودش خله.
n re
چقدر آدم‌بودن سخت بود. هی باید برای خوشایند دیگران خودت را زجر می‌دادی. هی باید کاری می‌کردی که باب میلت نبود. هی باید می‌شدی کسی که در ذهن آن‌ها لقب "آدم خوبه، باشعوره، مهمون‌نوازه و..." را بگیرد.
n re
یعنی اگه یه نفر معتاد نشه، قبول نمی‌کنید تحت فشار بوده؟ تا زار نزنه، باهاش همدردی نمی‌کنید؟ تا جیغ نکشه، صداش رو نمی‌شنوید؟ تا خودش رو نکُشه، یادش نمی‌افتید؟ تا...
n re
آدم‌ها خیلی وقت‌ها قهر می‌کردند. کم پیش می‌آمد که قهر آدم‌ها بدون خودآزاری باشد چون قهرشان قهر نبود درواقع ناز بود و منتظر بودند آشتی کنند اما هیچ قدمی برایش برنمی‌داشتند و این‌جوری بود که بعضی وقت‌ها کار قهرشان حتی به آشتی هم نمی‌کشید. حتی اگر طرف همه‌چیزشان بود. بعد مثلاً یکی‌شان می‌مرد. آن‌یکی که زنده بود یک عمر خودش را به خاطر قهرشان عذاب داده بود و از این به بعد یک عمر با حسرت این‌که چرا آشتی نکرده بود پدر خودش را درمی‌آورد.
n re
حرف‌زدن که سخت‌تر از سکوته... وقتی می‌خوای حرف بزنی باید بدونی چی رو کی و کجا بگی و مطمئن باشی حرفی که می‌زنی درسته اما سکوت دیگه این دردسرا رو نداره.
n re
ـ همیشه این‌قدر راحت با همه‌چیز کنار می‌آی؟ سرم را بالا و پایین کردم. ـ از وقتی قبول کردم دست از سر چیزهایی که اتفاق افتادن‌شون دست من نیست، بردارم.
سیده مهرنوش هوشور
ـ قرار نیست چون بابای منه تا ابد فقط توی همین نقش بمونه و برای من زندگی کنه. ـ یعنی چی؟
سیده مهرنوش هوشور
ـ دروغ دروغه! حتی اگه نتیجه‌ش خوب باشه.
سیده مهرنوش هوشور
برای همین می‌خواستم بروم توی یک جزیرهٔ بی‌سکنه. وسط آدم‌ها باید خود واقعی‌ات را سانسور می‌کردی. هی مجبور بودی منظورت را توضیح بدهی. آخر سر هم نمی‌فهمیدند یا فوق فوقش برداشت خودشان را می‌کردند.
fatemeh
«آدم‌ها تا وقتی قابل اعتمادند که از رازهایت خبر نداشته باشند.»
fatemeh
«با آدم‌ها بحث نکن. چون معمولاً کسی جز صدای خودش رو نمی‌شنوه.»
fatemeh
«تو این دنیا امورات آدم با صداقت محض نمی‌گذره!»
n re
گفت: ـ خب... خودت به چی علاقه داری؟ ـ این‌که برم یه جزیرهٔ بی‌سکنه و تنهایی برای زنده‌موندنم تلاش کنم.
n re
من اما هروقت پول خرج می‌کنم بعدش فقط حس می‌کنم که غلط کردم!
n re
«آدم‌ها تا وقتی قابل اعتمادند که از رازهایت خبر نداشته باشند.»
n re
عمراً اگه از تو این بستر تربیتی لجن، نیلوفر بزنه بیرون. فوق فوقش می‌شه فرار مغزها...
n re
آدمی که خودش خودش رو گم کرده، پیدا نمی‌کنن
n re
«از آدم زنده طلب ارث و میراث نمی‌کنن... اگه خیلی مردی نون بازوتو بخور.»
n re
معمولاً آدم بهترین دوستش رو تو سخت‌ترین لحظه‌های زندگیش پیدا می‌کنه. بعضی‌ها هم هیچ‌وقت پیداش نمی‌کنن...
n re
تازه شیرین دوست داره تو یه جزیرهٔ بی‌سکنه برای زنده‌موندن تلاش کنه. رهام خنده‌اش را خورد و گفت: ـ البته تو خودتم گونهٔ جالبی هستی. و شانه‌اش را بالا داد و رو به زیبا گفت: ـ شایدم واقعاً جالب باشه. و من توی دلم فکر کردم که بود. بی‌شک بیشتر از بودن بین آدم‌ها. جایی که برای مقبول‌بودن باید مثل بقیه می‌شدی و خودت را فراموش می‌کردی، چیزی که حقیقت وجودت بود!
n re
همیشه آرزو داشته مثل توی فیلم‌ها یک کتابخانهٔ بزرگ و پر از کتاب داشته باشد و داشتنش بیشتر از خواندن‌شان برایش جذابیت دارد.
n re
من نمی‌توانستم این وضعیت را درک کنم. چرا باید آرامشی حقیقی را فدای تصورم از آرامشی می‌کردم که هیچ‌وقت تجربه نکرده بودم و حتی ممکن بود فقط توهم باشد و هیچ حس خوبی هم نداشته باشد.
n re
«این زمینم دیگه گندشو درآورده... گردم این‌قدر گرد!»
n re
آدما از دم همه‌شون فضولن و سرشون تو کار بقیه‌ست.
n re
ـ به همین راحتی کنار اومدی با جریان؟! لحنش متعجب بود. ـ دارم سعی می‌کنم. به ظرف اشاره زد. ـ با قره‌قروت؟ آن تعجب انگار نمی‌خواست لحنش را ول کند. ـ با سیگار و الکل طبیعیه؟ ـ نه... خب... به هرحال... بیشتر به فضا میان. ـ یعنی اگه یه نفر معتاد نشه، قبول نمی‌کنید تحت فشار بوده؟ تا زار نزنه، باهاش همدردی نمی‌کنید؟ تا جیغ نکشه، صداش رو نمی‌شنوید؟ تا خودش رو نکُشه، یادش نمی‌افتید؟
حیران

حجم

۲۲۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۲۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان