بریدههایی از کتاب پنجاه سال عبادت
۴٫۹
(۲۷)
جز خدا کسی نمیتواند انیس شبهای تار او باشد
امیررضا عابدین پور
خدایا میدانم که بندهی خوبی برای تو نبودم. ولی به خودت قسم دلم تو را میخواست.
امیررضا عابدین پور
آنگاه فرمود:
نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسید؛ چه، هر کس به شما ستم کند یا اندیشهی بد داشته باشد، خداوند شر او را کفایت فرماید.
با مردم به نیکی سخن بگویید، همان طور که خدا فرمود. امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نگردد و به اجابت نرسد.
بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنی و بخشش و نیکویی درباره یکدیگر. و زنهار از جدایی و تفرقه و پراکندگی و رویگردانیدن از هم.
و در نیکوکاری، یار و مددکار یکدیگر باشید و بر گناه و ستمکاری کمک مباشید که شکنجه و عذاب خدا بسیار سخت است.
خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید.
اکنون با شما وداع میکنم و شما را به خدا میسپارم و سلام و رحمتش را بر شما میخوانم.
S
بسیاری از ما فکر میکنیم چون گرفتاریم از خدا دوریم. اما شهدا ثابت میکنند: حقیقت این است که چون از خدا دوریم گرفتاریم.
نون صات
من بندهی بدی بودم و هستم. اما تو خدای خوبی بوده و هستی و خواهی بود
امیررضا عابدین پور
شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید بر خود بگیرد. شهید در این دنیا قبل از اینکه به خون بتپد شهید است.
و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصالشان نیز هرگز نمیتوانید درکشان کنید.
Saman
خدایا آنان که به من بدی کردند مرا هوشیار کردند. آنان که به من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند، آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا آموختند، پس خدایا به همه اینان که باعث تعالی دنیا و آخرت من شدند خیر و نیکی برسان.
Saman
اگر گناه و معصیت کورم کرده بینای رحمتم
نون صات
به عشق به تو دل بستم. بعد از چندی که با تو معاشقه کردم به یکباره به خود آمدم! دیدم که من کوچکتر از آنم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آنی که معشوق من قرار بگیری. فهمیدم که در این مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردم.
این تو بودی که عاشق من بودی و مرا میکشاندی. اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم.
نون صات
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
نون صات
اُنظر الی ما قال و لاتنظر الی مَن قال
نون صات
خدایا بهشت را نمیخواهیم جوار حسین (ع) را میخواهیم
امیررضا عابدین پور
من به سه خصلت ممتاز شدهام:
عشق که از سخنم و نگاهم و دستم و حرکاتم و حیات و مماتم میبارد. در آتش عشق میسوزم و هدف حیات را جز عشق نمیشناسم. در زندگی جز عشق نمیخواهم، و جز به عشق زنده نیستم.
فقر که از قید همه چیز آزاد و بینیازم. اگر آسمان و زمین را به من ارزانی کنند، تأثیری در من نمیکند.
تنهایی که مرا به عرفان اتصال میدهد. مرا با محرومیت آشنا میکند. کسی که محتاج عشق است، در دنیای تنهایی با محرومیتِ عشق میسوزد. جز خدا کسی نمیتواند انیس شبهای تار او باشد و...
دِلنشان
بسیاری از ما فکر میکنیم چون گرفتاریم از خدا دوریم. اما شهدا ثابت میکنند: حقیقت این است که چون از خدا دوریم گرفتاریم.
مقدامة
به راستی ما کجای این سؤالها و جوابها قرار گرفتهایم!؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکسهای جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصهی دختران معصوم سوسنگرد با خبر است!؟
آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد میکند که بیشرمان دامنشان را آلوده کردند و زندهزنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسر دانشجویی میداند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: نبرد تن و تانک؟!
Saman
گریه نکنید، بلکه مزار ما را هم جستجو مکنید!! به این بیاندیشید که ما برای چه شهید شدیم
امیررضا عابدین پور
بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
نون صات
هرکس من را طلب میکند مرا مییابد، و کسیکه مرا یافت مرا میشناسد، و کسی که مرا شناخت مرا دوست خواهد داشت. وکسیکه من را دوست داشت، عاشق من میشود. و کسیکه عاشق من میشود، من عاشق او میشوم و کسیکه من عاشق او شوم، او را میکشم و کسیکه من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خونبهای او من هستم (حدیث قدسی)
Saman
گفت: میخواهی یقینت زیاد شود؟! با تعجب نگاهش کردم. یعنی از کجا فهمیده بود! گفتم: بله اما تو از کجا میدانی؟!
خندید و گفت: گوش خود را روی زمین بگذار! من هم این کار را کردم.
بدنم از حالتی که پیش آمده بود میلرزید. وصف آن لحظه امکانپذیر نیست! من شنیدم زمین با من سخن میگفت!!
صدایی که شنیدم هنوز به خاطر دارم.
«مرتضی نترس! عالم عبث نیست. کار شما بیهوده نیست. من و تو هر دو عبد خدا هستیم. اما در دو لباس و دو شکل متفاوت! سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...»
Saman
... این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.
نون صات
خوشا آنان که با عشق خمینی
شهادت را پذیرفتند و رفتند
خوشا آنان که در هنگامهی مرگ
به جای گریه خندیدند و رفتند
خوشا آنان که از پیمانهی حق
شراب عشق نوشیدند و رفتند
خوشا آنان که با شوق فراوان
حریم دوست بوسیدند و رفتند
والسلام جلیل ملکپور
سعید
هیهات انت اکرم من ان تضیع من ربیته
نون صات
امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نگردد و به اجابت نرسد.
Zeinab sadat
اللهم اجعل قلبی بحبک متیما. خدایا قلب مرا به حب و عشق خودت، بیتاب فرما.
mehrdad mohamadi
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
امیررضا عابدین پور
... اگر ایمان و اعتقاد به حق تعالی داشته باشی و اعتماد به حکمت و رحمت بیپایان او بکنی، این تهمتها و افتراها و آزارهای بیپایان را تحفهای از دوست برای سرکوب نفسانیت خود بدانی و ابتلایی و امتحانی است الهی برای خالص کردن بندگان خود.
پس سیلیها را بخور و شکر خداوند را به جا آور که چنین عنایتی فرموده و آرزوی بیشتر بکن...
نون صات
تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصهی شهادت عاجزید. فقط شهید میتواند شهادت را درک کند.
شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید بر خود بگیرد. شهید در این دنیا قبل از اینکه به خون بتپد شهید است.
نون صات
امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نگردد و به اجابت نرسد.
Zeinab sadat
آیا میتوانید این مسئله را حل کنید؟
گلولهای از لوله دوشکا با سرعت اولیهی خود از فاصله هزار متری شلیک میشود و در مبدأ به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده وگذر میکند، حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است!؟ کدام گریبان پاره میشود!؟
کدام کودک در انزوا و خلوت اشک میریزد؟
و کدام، کدام...؟
توانستید؟!
نون صات
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم
والسلام
نون صات
حجم
۱۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان