
بریدههایی از کتاب عمارت قناس
۳٫۹
(۵۹)
همیشه دیدار مجدد کسی که مدتهاست او را ندیدهای اما در تمام طول این مدت در فکر و ذهنت حضور داشته، آدم را به هول و ولا میاندازد.
𝙳𝙰𝚁𝙺
باید بگویم از هر پنج اثرِ یک نویسنده شاید نگارش فقط یکی از آنها برایش لذتبخش باشد.
Pouya Yarahmadi
چارلز، همیشه باید به همهچی شک کرد. همیشه ممکنه یه مورد حسابنشده پیش بیاد و تمام نقشهها رو نقش بر آب کنه.
Pouya Yarahmadi
آدمها میتونن کارهای عجیبی بکنن، طوری که باعث تعجب بقیه بشه. آدم یه چیزی از اونها در ذهنش میسازه که بعد گاهی کاملاً غلط از آب درمیاد. همیشه هم که نه... گاهی اوقات.
𝙳𝙰𝚁𝙺
«چارلز، همیشه باید به همهچی شک کرد. همیشه ممکنه یه مورد حسابنشده پیش بیاد و تمام نقشهها رو نقش بر آب کنه.
𝙳𝙰𝚁𝙺
فکر میکنم مردم اغلب کسی رو میکشن که دوستش دارن تا کسی که ازش متنفرن. شاید به این دلیل که اون کسانی که دوستشون داریم ممکنه زندگی رو برامون غیرقابلتحمل کنن.»
𝙳𝙰𝚁𝙺
در کنار آدمهایی زندگی میکنی که اونا رو میشناسی، بعد وقتی دقیقتر نگاهشون میکنی، یه دفعه چهرهشون عوض میشه... دیگه اون آدمی نیستن که قبلاً میشناختی... مثل غریبهها میشن... غریبه و بیرحم...»
asldar
وقتی آدم از درون سردش میشه، هوای بیرون براش گرم میشه
asldar
بچهها تحمل سؤالهای صریح و مستقیم رو ندارن. یا مِنمِن میکنن یا مثل عقبافتادهها نگاه میکنن و میگن چیزی نمیدونن. بهترین حالت، زمانیه که میخوان خودنمایی کنن.
𝙳𝙰𝚁𝙺
آدم واقعاً نمیدونه چی پیش میاد.
𝙳𝙰𝚁𝙺
بعضیها علاقه و شیفتگی خاصی برای نگه داشتن دل نوشتهها دارند، آنهم دل نوشتههای عاشقانه.
𝙳𝙰𝚁𝙺
مگه ندیدی که من مدام دارم میجنگم؟ برای خوشبختی خودم میجنگم.
𝙳𝙰𝚁𝙺
«قاتلها چه جور آدمی هستن؟ بعضی از اونا...» یک ته لبخندی روی صورتش پدیدار شد که تا حدی غمانگیزانه بود. ادامه داد: «آدمهای خیلی خوبی هستن.»
احتمالاً پدرم فکر کرد که من با شنیدن این حرف او جا خورده باشم چون گفت: «آره، آدمهای خوبی هستن. آدمهای خوب و معمولی، یکی مثل من و تو... یا مثل همین آقایی که همین الآن بیرون رفت.
f.z
فکر میکنم مردم اغلب کسی رو میکشن که دوستش دارن تا کسی که ازش متنفرن. شاید به این دلیل که اون کسانی که دوستشون داریم ممکنه زندگی رو برامون غیرقابلتحمل کنن.
f.z
تا حالا هیچ قاتلی رو ندیدم که غرور بیجا نداشته باشه... همین خودبینی باعث بدبختیشون میشه، از ده تا نه تاشون اینطورن. شاید از گیرافتادن بترسن، ولی نمیتونن باد به غبغب نندازن و قپی نیان؛ و معمولاً هم خیلی به خودشون اطمینان دارن که زرنگتر از اونی هستن که گیر بیوفتن.» پدر اضافه کرد: «و یه موضوع دیگه هم هست، قاتلها خیلی دوست دارن حرف بزنن.»
sahar1370326
این رو بدون اونایی که فالگوش میایستن، حرفهای خوبی دربارهٔ خودشون نمیشنون.
گلابتون بانو
فکر میکنم مردم اغلب کسی رو میکشن که دوستش دارن تا کسی که ازش متنفرن. شاید به این دلیل که اون کسانی که دوستشون داریم ممکنه زندگی رو برامون غیرقابلتحمل کنن.
Saboora
از داستانهای پلیسی خوشمون میاد. همیشه دلم میخواست یه کارآگاه باشم
𝙳𝙰𝚁𝙺
«ولی حواست به این عشق بیحدومرز باشه.»
𝙳𝙰𝚁𝙺
«انگیزهها ممکنه عجیب و باورنکردنی باشن... یا شاید احمقانه و بیاهمیت.
𝙳𝙰𝚁𝙺
«چون واقعاً مثل کابوسه. در کنار آدمهایی زندگی میکنی که اونا رو میشناسی، بعد وقتی دقیقتر نگاهشون میکنی، یه دفعه چهرهشون عوض میشه... دیگه اون آدمی نیستن که قبلاً میشناختی... مثل غریبهها میشن... غریبه و بیرحم...».
𝙳𝙰𝚁𝙺
واقعاً عجب آدم خوبی بود. ولی خیلی از قاتلین آدمهای خوبی بودند... این را دوستان آن قاتلین بعدها از سر حیرت و تعجب گفته بودند.
علیرضا کریمی
«باور نمیکنم که چیزهایی که وقف میشن خیلی بهدردبخور باشن. اغلب در راه نادرستی خرج میشن. معمولاً کسانی به جایی میرسن و موفق میشن که انگیزه و اشتیاق دارن... اونایی که بینش و درک خدادادی دارن. اسباب و لوازم گرون قیمت یا حتی آموزش و تجربهٔ پرهزینه هیچوقت به نتیجهٔ دلخواه نمیرسه. اینجور پولها معمولاً به دست آدمهای درستی خرج نمیشه.»
علیرضا کریمی
وقتی میگی تنفر، تصور میکنم منظورت نوعی دوست نداشتن افراطی باشه. تنفر از روی حسادت با این فرق داره... اون ناشی از علاقه و خشمه. مثلاً همه میگفتن که کُنستانس کنت خیلی به برادر کوچولویی که کشته بود علاقه داشت. ولی گویا این دختر دنبال اون توجه و عشقی بود که برای برادرش صرف میشد. فکر میکنم مردم اغلب کسی رو میکشن که دوستش دارن تا کسی که ازش متنفرن
فاطمه مینایی
همیشه باید به همهچی شک کرد. همیشه ممکنه یه مورد حسابنشده پیش بیاد و تمام نقشهها رو نقش بر آب کنه.
nila
آدمها میتونن کارهای عجیبی بکنن، طوری که باعث تعجب بقیه بشه. آدم یه چیزی از اونها در ذهنش میسازه که بعد گاهی کاملاً غلط از آب درمیاد. همیشه هم که نه... گاهی اوقات
nila
سوفیا، با من ازدواج میکنی. به من خبر دادن که برای مأموریتی باید برم ایران. باهم میریم اونجا و تو این خونهٔ کوچولو و کجوکوله رو فراموش میکنی.
sahar1370326
هیچوقت توضیح نده. شعار خیلی خوبیه. بخصوص توی همچین عمارتی که آشفته بازاره. همه آنقدر درگیر ترسها و نگرانیهاشونن که حواسشون به سؤال کردن از تو نیست. اگه خودت به خودت اطمینان داشته باشی، اونا هم بیچون و چرا قبولت میکنن. اشتباه بزرگیه که وقتی لازم نیست چیزی بگی، خودت بری براشون توضیح بدی.
Saboora
چارلز، همیشه باید به همهچی شک کرد. همیشه ممکنه یه مورد حسابنشده پیش بیاد و تمام نقشهها رو نقش بر آب کنه.
Sajedeh
اگه خودت به خودت اطمینان داشته باشی، اونا هم بیچون و چرا قبولت میکنن. اشتباه بزرگیه که وقتی لازم نیست چیزی بگی، خودت بری براشون توضیح بدی.
Sajedeh
حجم
۲۰۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲۰۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
۱۸,۹۰۰۷۰%
تومان