بریدههایی از کتاب کودکان چگونه موفق می شوند؛ استقامت، کنجکاوی و قدرت پنهان شخصیت
۴٫۷
(۷)
والدین امروزی به شدت احساس میکنند باید از بچههای خود همه جوره حمایت کنند، هر چه بچه نیاز دارد به او بدهند، از خطرات و ناراحتیهای چه کوچک و چه بزرگ، از او محافظت کنند. باید بدانیم چیزی که بچهها بیشتر از هر چیزی نیاز دارند کمی سختی است، چالش است، موانعی است که باید از آنها عبور کنند، فقط به خاطر اینکه به خودشان ثابت شود میتوانند.
نسا
کودکانی که در محیط پراسترس رشد میکنند معمولا به سختی میتوانند تمرکز کنند، به سختی میتوانند آرام بنشینند، به سختی میتوانند از ناامیدی رهایی پیدا کنند و به سختی میتوانند از دستورات پیروی کنند. این موضوع، تاثیر مستقیمی در کارایی آنها در مدرسه دارد.
نسا
بلر کشف کرد که خطرات محیطی مثل آشفتگی خانواده یا دعواهای خانوادگی فقط زمانی روی سطح استرس کودکان تاثیر میگذارد که مادران آنها بیتوجه و بیمسئولیت باشند. وقتی سطح مسئولیتپذیری مادران بالا باشد، تاثیر عوامل محیطی تقریبا از بین میرود. به عبارت دیگر توجه و مراقبت مادرانه میتواند درمقابل آسیبهای دوران کودکی که باعث واکنش سیستم استرس کودک میشود، همانند یک ضربهگیر عمل کند.
نسا
یکی از سیستمهای اصلاح رفتار که در مدارس کیپ استفاده میشود، «اِسلَنت» است. این کلمه مخفف معادل انگلیسی درست نشستن، گوش دادن، پرسیدن سوالات، تکان دادن سر به نشانهی توافق و دنبال کردن گوینده با چشم است. روشی مفید برای آموزش مهارت «تغییر کد» است، مهارت شناسایی موقعیت و نشان دادن رفتار و استفاده از زبان مناسب آن موقعیت. بسته به اینکه در یک موزه باشید یا مصاحبه شغلی یا رستوران، لازم است بدانید دقیقا چطور باید رفتار کنید تا فرصتهای عالی را از دست ندهید. در کیپ به دانشآموزان کدهای رفتار حرفهای، رفتار دانشگاهی، کد فرهنگ غالب آموزش داده میشود. اینگونه افراد در آینده میدانند در هر موقعیتی رفتار و زبان مناسب چیست.
Mohsen7080
وقتی مادر (یا هر فردی که مسئولیت پرورش کودک را به عهده دارد) کودک را در سالهای اولیهی زندگی او مورد نوازش و رسیدگی کافی قرار دهد، کودک در بزرگسالی شجاعتر و موفقتر خواهد بود.
نسا
طی مطالعاتی که در دهه ۱۹۶۰ میلادی و اوایل دهه ۱۹۷۰ صورت گرفت، مشاهده شد کودکانی که والدینشان به گریههای آنها در ماههای اول زندگیشان توجه کامل و سریع دارند، نسبت به کودکانی گریههایشان نادیده گرفته میشده است، شجاعتر و مستقلتر هستند.
نسا
«جاناتان روسان» که یک استاد بزرگ شطرنج است و چندین کتاب محرک در مورد شطرنج نوشته است، معتقد است مهارت در شطرنج ارتباطی به ضریب هوشی ندارد و مهمترین استعدادهایی که برای شطرنج مهم هستند، عقلی نیستند، بلکه روانشناختی و احساسی هستند.
به گفتهی او بیشتر مطالعات دانشگاهی در مورد شطرنج ضرورت این استعدادها را برای نحوهی تفکر و حس کردن مد نظر قرار نمیدهند.
نسا
کودکانی گه در سالهای اول زندگی (خصوصا سال اول) به آنها توجه بیشتری شود بهتر میتوانند از پس موانع زندگی برآیند، کنجکاوتر هستند، اعتماد به نفس بیشتری دارند و آرامترند.
سالهای اولیهی زندگی در رشد سالم مغز کودک بسیار تاثیرگذار هستند. آن سالها فرصتی منحصر به فرد برای ساختن آیندهای متفاوت برای کودک است.
pegah
در زمستان سال ۲۰۰۲ برادر لوین که یک مدیر مالی بود به او کتابی با عنوان «خوشبینی آموخته شده» داد. نویسندهی آن کتاب «مارتین سِلیگمن» استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا و به نوعی پایهگذار روانشناسی مثبتگرا است. او در این کتاب بیان میکند که خوشبینی یک مهارت آموختنی است و نه یک ویژگی ذاتی. بزرگسالان و کودکان خوشبین میتوانند خودشان را طوری پرورش دهند تا امیدوارتر باشند، وقتی این کار را انجام دهند شادتر، سالمتر و موفقتر خواهند بود. سلیگمن در این کتاب نوشته است که برای بیشتر مردم افسردگی، بطوری که اکثر روانشناسان میگویند، یک بیماری نیست. بلکه فقط یک وضعیت روانی بد است و وقتی اتفاق میافتد که ما باورهای خوشبینانهی خود در مورد علل اتفاقات بد را کنار میگذاریم. سلیگمن توصیه میکند اگر افراد میخواهند از افسردگی در امان بمانند و زندگی خود را بهتر کنند، باید سبک توضیحی خود را تغییر دهند، یعنی در مورد علل وقوع اتفاقات خوب یا بد در زندگی، برای خودشان داستانها یا توضیحات بهتری بیان کنند.
Mohsen7080
راندولف به سیستم آموزشی مدارس بدبین بود. او سیستم آموزشی را سیستمی ناعادلانه میدانست چون دانشآموزان را فقط با توجه به هوش آنها مورد ارزیابی قرار میدهد و بعضی موارد جدی و ضروری برای موفقیت در آنها نادیده گرفته میشود. از نظر او مهمترین بخشی که نادیده گرفته میشود، شخصیت است.
Mohsen7080
اگر انتخاب شما این باشد که قهرمان جهان شوید، خواهید توانست انتخاب خود را در رفتارها و عزم خود نشان دهید. آنگاه هر یک از فعالیتهای شما گویای این جمله خواهد بود: این من هستم
ن. عادل
متخصصین استرس، یک توضیح زیستشناسانه برای این پدیده یافتهاند. قسمتی از مغز که بیشتر از همه تحت تاثیر استرسهای دوران کودکی است، قشر جلو مغز است. این بخش نقش مهمی در فعالیتهای خودتنظیمی شناختی و احساسی دارد. در نتیجه، کودکانی که در محیط پراسترس رشد میکنند معمولا به سختی میتوانند تمرکز کنند، به سختی میتوانند آرام بنشینند، به سختی میتوانند از ناامیدی رهایی پیدا کنند و به سختی میتوانند از دستورات پیروی کنند. این موضوع، تاثیر مستقیمی در کارایی آنها در مدرسه دارد. وقتی تحت تاثیر تنشهای غیرقابل کنترل و احساسات منفی باشید، نمیتوانید به راحتی حروف الفبا را یاد بگیرید. وقتی از مربیان مهدکودک سوال شد آنها گفتند بزرگترین مشکلشان بچههایی نیستند که اعداد و حروف را نمیدانند، بلکه آنهایی بودند که نمیدانستند چطور خشم خود را مدیریت کنند یا خودشان را بعد از یک درگیری آرام کنند.
pegah
دلیلی که محققین در مورد کارکردهای اجرایی بسیار هیجان زدهاند این است که این مهارتها هم باعث موفقیت میشوند و هم قابل انعطاف و یادگیری هستند، خیلی بیشتر از سایر مهارتهای شناختی. قسمت پیشانی مغز نسبت به سایر بخشهای آن انعطافپذیرتر است
pegah
و در جوانی و بزرگسالی همچنان انعطافپذیر میماند. بنابراین اگر ما بتوانیم محیط زندگی یک بچه را به روشی خاص بهبود بخشیم که منجر به کارکرد اجرایی بهتر شود، میتوانیم امید او به موفقیت را به طریقی موثر افزایش دهیم.
pegah
برنامه ابزار ذهن، ارتباط زیادی به خواندن و ریاضیات ندارد. در عوض تمام فعالیتهای آن به این منظور طراحی شدهاند که کودکان مهارتهای متفاوتی یاد بگیرند. این مهارتها عبارتند از: کنترل امیال، تمرکز بر فعالیتِ در دست انجام، دوری کردن از حواسپرتیها و دامهای ذهنی، مدیریت احساسات و سازماندهی افکار. مبتکر ابزار ذهن باور دارد که این مهارتها که همه تحت عنوان خودگردانی در یک گروه قرار گرفتهاند، نتایج مثبت بهتری روی دانشآموزان در سال اول مدرسه و بعد از آن در مقایسه با مهارتهای خواندن و نوشتن مرسوم در پیش دبستانیها دارد.
احسان رضاپور
چیزی که برای تربیت کودکان از همه مهمتر است، اطلاعاتی نیست که در سالهای اول زندگی او وارد ذهنش میکنیم. در عوض مهمترین چیز این است که آیا ما میتوانیم به کودک کمک کنیم مجموعهای از ویژگیهای متفاوت را در او بوجود بیاوریم یا نه. ویژگیهایی از جمله پشتکار، کنترل نفس، کنجکاوی، وجدان، استقامت و اعتماد به نفس.
احسان رضاپور
اما در دهه گذشته و خصوصا سالهای اخیر گروههای مختلفی از اقتصاددانان، مربیان، روانشناسان و روانپزشکان شواهدی یافتهاند که بسیاری از فرضیات نظریه شناختی را زیر سوال میبرد. آنها میگویند چیزی که برای تربیت کودکان از همه مهمتر است، اطلاعاتی نیست که در سالهای اول زندگی او وارد ذهنش میکنیم. در عوض مهمترین چیز این است که آیا ما میتوانیم به کودک کمک کنیم مجموعهای از ویژگیهای متفاوت را در او بوجود بیاوریم یا نه. ویژگیهایی از جمله پشتکار، کنترل نفس، کنجکاوی، وجدان، استقامت و اعتماد به نفس. اقتصاددانان به اینها مهارتهای غیرشناختی و روانشناسان ویژگیهای شخصیتی میگویند، عموم مردم آنها را شخصیت مینامند.
ایران آزاد
نتایج تحقیق مشخص کرد بین تجربههای بد دوران کودکی و مشکلات مدرسه ارتباط قوی وجود دارد. تنها ۳ درصد بیمارانی که در دوران کودکی تجربههای بدی نداشتند، در مدرسه مشکلات رفتاری یا یادگیری داشتند. اما ۵۱ درصد بیمارانی که بیشتر از ۴ مورد تجربهی بد داشتند، در مدرسه دچار مشکلات رفتاری یا یادگیری بودند.
ایران آزاد
دو روانشناس دانشگاه تمپل به نامهای لورانس و اشتاینبرگ، دو سیستم عصبی که در کودکی و اوایل بزرگسالی بوجود میآیند را تحلیل کردند. این دو سیستم تاثیر بسزایی روی زندگی نوجوانان دارند. مشکل اینجا است که این دو سیستم با هم در یک راستا نیستند. سیستم اولی که نامش سیستم پردازش محرک است باعث میشود شما بیشتر به دنبال احساسات باشید، از لحاظ احساسی فعالتر باشید و بیشتر به دنبال اطلاعات اجتماعی باشید. دومین سیستم، سیستم کنترل شناختی است که به شما امکان میدهد احساسات و هیجانات خود را کنترل و تعدیل کنید. دلیل مخاطرهآمیز بودن سالهای نوجوانی این است که در آن زمان، سیستم پردازش محرک به حداکثر توان خود میرسد، اما سیستم کنترل شناختی تا ۲۰ سالگی کامل نمیشود. بنابراین چند سال ما در معرض محرکهای احساسی شدید هستیم بدون سیستمی که بتواند به خوبی آنها را کنترل کند. در نتیجه در نوجوانی ترکیب این احساسات شدید و استرس بیش از حد، یک ترکیب سمی خواهد بود.
ایران آزاد
طی مطالعاتی که در دهه ۱۹۶۰ میلادی و اوایل دهه ۱۹۷۰ صورت گرفت، مشاهده شد کودکانی که والدینشان به گریههای آنها در ماههای اول زندگیشان توجه کامل و سریع دارند، نسبت به کودکانی گریههایشان نادیده گرفته میشده است، شجاعتر و مستقلتر هستند. در پیش دبستانی، کودکانی که والدینشان به احساسات بچهها حساستر باشند و توجه بیشتری داشته باشند، اتکاء به نفس بیشتری دارند.
ایران آزاد
سلیگمن توصیه میکند اگر افراد میخواهند از افسردگی در امان بمانند و زندگی خود را بهتر کنند، باید سبک توضیحی خود را تغییر دهند، یعنی در مورد علل وقوع اتفاقات خوب یا بد در زندگی، برای خودشان داستانها یا توضیحات بهتری بیان کنند.
افراد بدبین تمایل دارند وقایع منفی و بد را دائمی، شخصی و فراگیر ببینند. مثلا اگر در آزمونی رد شوند، به خودشان میگویند: «بخاطر این نیست که خوب درس نخونده بودی، بخاطر اینه که کودنی!» اگر در یک رابطهی عاشقانه شکست بخورند به خود میگویند: «هیچ دلیلی نداره دیگه دنبال عشق برم، من دوستداشتنی نیستم».
در مقابل افراد خوشبین به دنبال یک توضیح خاص، محدود و کوتاهمدت برای وقایع بد هستند و در نتیجه وقتی با یکی از آن وقایع بد مواجه میشوند، میتوانند خودشان را از زمین بلند کنند و مجددا تلاش کنند.
ایران آزاد
کلنسی بلر که یک روانشناس و پژوهشگر در داشنگاه نیویورک بود یک آزمایش در مقیاس بزرگ انجام داد که در آن بیشتر از ۱۲ هزار نوزاد را تقریبا از زمان تولد مورد آزمایش قرار داد. او هر ساله سطح هورمون کورتیزول (هورمون استرس) را در خون آنها اندازهگیری میکرد. بلر کشف کرد که خطرات محیطی مثل آشفتگی خانواده یا دعواهای خانوادگی فقط زمانی روی سطح استرس کودکان تاثیر میگذارد که مادران آنها بیتوجه و بیمسئولیت باشند. وقتی سطح مسئولیتپذیری مادران بالا باشد، تاثیر عوامل محیطی تقریبا از بین میرود. به عبارت دیگر توجه و مراقبت مادرانه میتواند درمقابل آسیبهای دوران کودکی که باعث واکنش سیستم استرس کودک میشود، همانند یک ضربهگیر عمل کند.
اگر مادر شما در کودکی به حالات احساسی و هیجانی شما توجه کرده باشد، تمام چیزهای بدی که در زندگی با آنها مواجه هستید تقریبا هیچ تاثیری روی سطح استرس شما نخواهد داشت.
زهرا مرادی
خوشبینی یک مهارت آموختنی است و نه یک ویژگی ذاتی. بزرگسالان و کودکان خوشبین میتوانند خودشان را طوری پرورش دهند تا امیدوارتر باشند، وقتی این کار را انجام دهند شادتر، سالمتر و موفقتر خواهند بود.
زهرا مرادی
راندولف باور دارد که برای موفقیت، اول باید چگونگی شکست خوردن را آموخت.
زهرا مرادی
«ما در کیپ برای شخصیت همان اندازه اهمیت قائلیم که برای تحصیلات. طرز فکر ما این است که اگر بچهها مهارتها و دانش لازم را کسب کنند اما مهارتهای شخصیتی قوی نداشته باشند، هیچ چیزی ندارند. چون ما فکر میکنیم شخصیت چیزی است که افراد را شاد، موفق و راضی نگه میدارد.»
زهرا مرادی
یکی از روشهای درمان این مشکلات، رفتار درمانی شناختی یا CBT است. در این روش به فرد آموزش داده میشود از ذهن آگاه خود استفاده کند تا افکار یا تفسیرهای منفی یا ویرانگر خود را شناسایی کند و با خودش صحبت کند (گاهی با صدای بلند) تا دیدی بهتر کسب کند. به گفتهی برونزل، کودکانی که در کیپ موفق میشوند، آنهایی هستند که میتوانند خودشان را در لحظه، رفتاردرمانی شناختی کنند
زهرا مرادی
کودکانی که در محیط پراسترس رشد میکنند معمولا به سختی میتوانند تمرکز کنند، به سختی میتوانند آرام بنشینند، به سختی میتوانند از ناامیدی رهایی پیدا کنند و به سختی میتوانند از دستورات پیروی کنند.
احسان رضاپور
وقتی از مربیان مهدکودک سوال شد آنها گفتند بزرگترین مشکلشان بچههایی نیستند که اعداد و حروف را نمیدانند، بلکه آنهایی بودند که نمیدانستند چطور خشم خود را مدیریت کنند یا خودشان را بعد از یک درگیری آرام کنند.
احسان رضاپور
دلیل مخاطرهآمیز بودن سالهای نوجوانی این است که در آن زمان، سیستم پردازش محرک به حداکثر توان خود میرسد، اما سیستم کنترل شناختی تا ۲۰ سالگی کامل نمیشود. بنابراین چند سال ما در معرض محرکهای احساسی شدید هستیم بدون سیستمی که بتواند به خوبی آنها را کنترل کند. در نتیجه در نوجوانی ترکیب این احساسات شدید و استرس بیش از حد، یک ترکیب سمی خواهد بود.
احسان رضاپور
حجم
۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰۷۰%
تومان