بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قلب ضعیف و بوبوک | طاقچه
تصویر جلد کتاب قلب ضعیف و بوبوک

بریده‌هایی از کتاب قلب ضعیف و بوبوک

۴٫۰
(۲۰)
به نظر من از همه عاقل‌تر کسی است که حداقل یک‌بار در ماه خودش را دیوانه خطاب کند. چنین قدرتی در این روزگار نایاب است!
sara
به نظر من که اتفاقاً اگر از هیچ‌چیز تعجب نکنی، خیلی احمق‌تری از کسی که همه‌چیز او را به حیرت وامی‌دارد.
sara
بیایید این دو ماه را در حقیقتی عریان و به دور از شرم زندگی کنیم! بیایید عریان شویم و خودمان را آشکار کنیم!»
sara
اگر یکی دیگر را بیندازی توی دیوانه‌خانه، ثابت نمی‌کند که خودت عاقلی
Aydousa
«زودتر! زود باشید! آخ! پس کی قرار است شرم‌وحیا را خاک کنیم؟!»
sara
«آخ که چه‌قدر دلم می‌خواهد شرم‌وحیا را کنار بگذارم!»
sara
«تو هیچ می‌دانی که داری با همین حرف‌هایت من را می‌کُشی؟»
خاطره
ببین چه‌طوری یک آدم سر هیچ‌وپوچ ممکن است نابود شود!
خاطره
فقط کمی غمگینم آرکادی، حتی خودم هم نمی‌دانم چرا
parià
هر اتفاقی که بیفتد، من کنارت هستم. این را یادت باشد!
خاطره
به نظر من از همه عاقل‌تر کسی است که حداقل یک‌بار در ماه خودش را دیوانه خطاب کند.
خاطره
یادت می‌آید گفتم فردا نجاتت می‌دهم، فردا سرنوشتت را تغییر می‌دهم؟ وای، چه می‌گویم! سرنوشت؟! چنان من را ترسانده‌ای که دارم عینِ خودت حرف می‌زنم. سرنوشت کدام است؟! همه‌اش چرت‌وپرت است، مزخرف است!
٬طاهٰا،
تعجب کردن از همه‌چیز نشان حماقت است و از هیچ‌چیز تعجب نکردن بسیار زیبنده‌تر است و شاید حتی نوعی شایستگی تلقی شود. اما بعید است واقعاً این‌طور باشد. به نظر من که اتفاقاً اگر از هیچ‌چیز تعجب نکنی، خیلی احمق‌تری از کسی که همه‌چیز او را به حیرت وامی‌دارد. غیر از آن، به نظرم اگر از هیچ‌چیز تعجب نمی‌کنی، یعنی برای هیچ در این دنیا احترام قایل نیستی، بله. خب، احمق که احترام سرش نمی‌شود.
Mehraban
آخر ببین آدم چه‌طور می‌تواند از هیچ کوهی از غم‌وغصه بتراشد!
خاطره
آخر ببین آدم چه‌طور می‌تواند از هیچ کوهی از غم‌وغصه بتراشد!
parià
تو چه‌ات شده؟ چرا این‌طوری نگاهم می‌کنی؟» «ها؟ چیزی نیست. کمی ناخوشم. پاهایم می‌لرزد، مال این است که تمام شب روی صندلی نشسته بودم. آره! چشم‌هایم سیاهی می‌رود و این‌جا… این‌جایم…» قلبش را نشان داد و بعد هم از حال رفت.
٬طاهٰا،
این‌جا خیلی راحت آدم‌ها را دیوانه می‌کنند، اما تا حالا کسی را عاقل نکرده‌اند. به نظر من از همه عاقل‌تر کسی است که حداقل یک‌بار در ماه خودش را دیوانه خطاب کند. چنین قدرتی در این روزگار نایاب است! قبلاً دیوانه‌ها حداقل سالی یک‌بار پیش خودشان اعتراف می‌کردند که دیوانه‌اند، اما الآن هیچ از این خبرها نیست. به‌قدری همه‌چیز را قروقاتی کرده‌اند که دیگر عاقل و دیوانه را نمی‌شود از هم تشخیص داد. مخصوصاً هم این کار را کرده‌اند.
٬طاهٰا،
این‌قدر بدم می‌آید که آدم‌های عوام و بدون تحصیلات عالی بیایند در کار کارشناس‌ها سرک بکشند و بخواهند مسائل تخصصی را حل کنند. غیرنظامی‌ها می‌آیند در باب مسائل نظامی و حتی مسائل کلان جنگی نظر می‌دهند یا مثلاً مهندس‌ها دربارهٔ اقتصاد و سیاست و فلسفه اظهار فضل می‌فرمایند.
٬طاهٰا،
آدم‌های این روزگار ایده که ندارند، فقط روی کول پدیده‌های جالب و کم‌یاب سوارند.
Mehraban
خیلی از چهره‌ها واقعاً غمگین بودند، ولی عدهٔ زیادی هم ادای ماتم‌زدگی و مصیبت‌دیدگی را درمی‌آوردند. این میان بسیاری دیگر هم بودند که حتی سعی نمی‌کردند شادی‌شان را مخفی کنند.
Mehraban
این‌قدر بدم می‌آید که آدم‌های عوام و بدون تحصیلات عالی بیایند در کار کارشناس‌ها سرک بکشند و بخواهند مسائل تخصصی را حل کنند. غیرنظامی‌ها می‌آیند در باب مسائل نظامی و حتی مسائل کلان جنگی نظر می‌دهند یا مثلاً مهندس‌ها دربارهٔ اقتصاد و سیاست و فلسفه اظهار فضل می‌فرمایند.
Mehraban
بگویید ببینم، ژنرال دیگر چه صیغه‌ای است؟! بله، آن بالا روی زمین ژنرال بوده، اما این‌جا هیچ‌چیز نیست! سرباز صفر است!»
Mehraban
باورت نمی‌شود کلینِویچ! اصلاً باورت نمی‌شود که این‌جا چه‌قدر از زندگی و هوش خالی است.»
Mehraban

حجم

۸۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۵ صفحه

حجم

۸۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۵ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان