«اگر توانستی تا اینجا بیایی، باقی راه را هم تحمل خواهی کرد.»
حکیمی
دو دوست عهد کرده بودند که در طول سفر طولانی خود، در تمام خطرات و مشکلات همراه یکدیگر باشند. در راه بوی آنان به مشام خرس بزرگی رسید و آن دو را تعقیب کرد.
یکی از آن دو نفر فورآ تمام عهد و پیمانهای یاری و کمک به یکدیگر فراموش کرد. به طرف درختی دوید، روی اولین شاخه آن پرید، خود را بالا کشید و به مکان مطمئنی رسید.
دیگری شنیده بود که خرسها هرگز به یک انسان مرده، حمله نمیکنند. بنابراین خود را روی زمین انداخت و تظاهر به مردن کرد.
کاربر ۲۴۰۵۷۰۸
خرس نزدیک شد و آن مرد به ظاهر مرده را بویید، اما بعد جسم بی جان او را رها کرد و به آرامی از آن مکان دور شد.
همسفر او از درخت پایین آمد، دوست خود را تکان داد و خندهکنان از او پرسید: «خرس به تو چه گفت؟ من دقیقآ دیدم که پوزهاش را درست به کنار گوش تو آورده بود.»
«او به من توصیه ارزشمندی کرد. به من گفت، هرگز به کسانی که با بروز اولین علائم خطر، فرار میکنند و دوستان خود را تنها میگذارند، اطمینان نکنم.»
کاربر ۲۴۰۵۷۰۸