بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بادام | طاقچه
تصویر جلد کتاب بادام

بریده‌هایی از کتاب بادام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۱ رأی
۴٫۰
(۲۱)
بالاخره آدم‌ها محصول همون آموزش‌هایی هستن که می‌بینن و همون محیط فکری ـ فرهنگی که توش رشد کردن.
نورا
واقعیت همینه که مردم نمی‌تونن کسی که با بقیه متفاوته رو تحمل کنن.
lucifer
«صداقت زیاد به دیگران صدمه می‌زند.»
lucifer
اگر کسی به‌خاطر ناراحتی من ناراحت بشود، این باید من را خوشحال کند، همان اصل منفی در منفی، مثبت.
F ahmadi.f
«عشق برای آدم‌های بزدلی نیست که منتظر تأیید دیگران هستند.»
lucifer
«ما باید توی این دنیای سخت، سخت‌تر باشیم.
BOOKISH
شاید کلیشه‌ای به‌نظر برسه، اما در نهایت روزی توی زندگی، آدمایی رو می‌بینی که باید ببینی، فرقی هم نداره که چه اتفاقی می‌افته. اگه قرار باشه تو و اونا با هم در ارتباط باشین، زمان خودش تعیین می‌کنه که کی این اتفاق بیفته.»
نورا
کودکان در عین اینکه بیشترین محبت را در نهایت اخلاص و سادگی به دیگران ابراز می‌کنند، توقع دریافت محبت نیز دارند. همهٔ ما زمانی این‌گونه بودیم.
نورا
کتاب‌ها مرا به جاهایی می‌بردند که در هیچ موقعیت دیگری نمی‌توانستم به آن‌جاها بروم، اعترافات و تجارب افرادی را با من به‌اشتراک می‌گذاشتند که تا حالا ندیده بودمشان و در مورد زندگی‌هایی بودند که هرگز شاهد آن‌ها نبودم.
رونیا شیردست
«ما باید توی این دنیای سخت، سخت‌تر باشیم.
BOOKISH
اینو بدون که معمولی‌بودن سخت‌ترین دستاورد زندگیه.
نورا
من تصمیم گرفته‌ام با این قضیه مواجه شوم. نهراسید و با اصل زندگی مواجه شوید، مثل من که همیشه با هر آنچه زندگی پیش‌رویم قرار می‌داد، مواجه شدم. من تا آن‌جایی که بتوانم، احساس می‌کنم، نه بیشتر و نه کمتر.
نورا
ذات کتاب از پایه و اساس، با نمایش‌های تلویزیون و فیلم‌های سینمایی متفاوت است و قطعاً عمیق‌تر و معنادارتر است. دنیای فیلم‌های سینمایی، سریال‌های آبکی و کارتون‌ها به‌قدری دقیق و چهارچوبی بود که هیچ جای خالی‌ای نداشت که من آن را پر کنم
رونیا شیردست
«عشق برای آدم‌های بزدلی نیست که منتظر تأیید دیگران هستند.»
نیومون
کتاب‌ها مرا به جاهایی می‌بردند که در هیچ موقعیت دیگری نمی‌توانستم به آن‌جاها بروم
نیومون
مثل هر مادر دیگری سعی کرد راهی پیدا کند تا به شک‌هایی که دربارهٔ بچه‌اش داشت، با دید مثبت نگاه کند.
نورا
«صداقت زیاد به دیگران صدمه می‌زند.»
MJFC32
«صداقت زیاد به دیگران صدمه می‌زند.»
نیومون
من در خانه- کتاب‌فروشی‌مان خیلی احساس راحتی می‌کردم و خیلی زودتر از حد تصور با شرایطش اُخت شدم. ممکن است بقیهٔ افراد بگویند آن را «دوست دارند» یا حتی «عاشقش هستند.» اما در دایرهٔ واژگان من، «راحتی» بهترین واژه برای توصیف عواطفم بود.
نیومون
سریال‌های آبکی و کارتون‌ها به‌قدری دقیق و چهارچوبی بود که هیچ جای خالی‌ای نداشت که من آن را پر کنم. مثلاً در اقتباس سینمایی از کتابی که چنین توصیف شده بود: «یک بانوی موطلایی پاهایش را روی‌هم انداخته بود و روی کوسنی قهوه‌ای‌رنگ در خانه‌اش که به شکل شش‌ضلعی بود نشسته بود.» تمام چیزها مطابق تصمیم و نظر سازندگان ساخته می‌شد، از رنگ پوست و صورت گرفته تا حتی اندازهٔ ناخن. هیچ‌چیز برای من باقی نمی‌ماند که بخواهم تغییری ایجاد کنم؛ اما کتاب‌ها فرق داشتند. آن‌ها جاهای خالی زیادی داشتند. جاهای خالی میان کلمات و حتی بین سطرها. می‌توانستم خودم را درون داستانم بچپانم، آن‌جا بایستم، راه بروم و افکارم را خط بزنم.
نیومون
«اگر امروز کسی را ببینم که لبخند می‌زند، او را هم با خودم خواهم برد.»
نیومون
«والدین نقشه‌ها و آرزوهای بزرگ برای بچه‌هاشون دارند، اما وقتی اوضاع اون‌طور که موردانتظارشون بود پیش نمی‌ره، از بچه‌هاشون می‌خوان که معمولی باشن و ساده فکر کنن؛ اما پسر، اینو بدون که معمولی‌بودن سخت‌ترین دستاورد زندگیه.»
نیومون

حجم

۲۱۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۲۱۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۴۳,۵۰۰
تومان