بریدههایی از کتاب ماجراهای جاودان در فلسفه
نویسنده:هنری توماس، دانالی توماس
مترجم:احمد شهسا
انتشارات:گروه انتشاراتی ققنوس
دستهبندی:
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأی
۵٫۰
(۳)
«زندگی آرامی اختيار كن. به اندازه بخور و بنوش و از مصاحبت دوستان خندان و سرخوش بهره برگير.»، «بسيار مهمتر است كه بدانی با چه كسی همسفره و همپياله هستی تا اينكه بدانی چه میخوری و چه مینوشی.
Mohsen Khodaei
«مشكل همه ما در اين است كه از همسايگان خويش انتظار داريم با ما رفتاری نيكوتر از آن داشته باشند كه ما با آنها داريم.»
Mohsen Khodaei
«آنگاه كه فيلسوفان فرمانروا شوند يا فرمانروايان قدرت و روح فلسفی بيابند، فقط در آن موقع است كه نژاد بشر از مصايب و مشكلات آزاد میشود و به روشنايی در میآيد.»
Mohsen Khodaei
«آن كه به كم خرسند است بيش از همه دارد.»
Mohsen Khodaei
«آن كه به كم خرسند است بيش از همه دارد.»
قناعت و خرسندی نزديكترين راه وصول به امنيت است. زيادتطلبی و آزمندی راهی است طولانی و پررنج كه پايانی ندارد. سبزه باغ همسايه در آن سوی پرچين سبزتر مینمايد ولی چون نزديك میشوی آن را همچون سبزه باغ خويش بیطراوت میيابی و باز سبزههای دورتر شادابتر جلوه میكند و تو را به سوی خويش میكشد. همهاش در اضطراب و گرسنگی و ترس هستی و از خرسندی و امنيت اثری در تو نيست.
Mohsen Khodaei
سالی چند نگذشت كه روح خبيث نرون جان گرفت و نقاب از چهرهاش برداشته شد كه شريری علاجناپذير بود. مادرش را امر كرد خفه كردند، زنش را به ضرب كتك كشت. سنكا، لله خويش را مجبور كرد رگهای خود را باز كند و سرانجام به جنايت شومی در تاريخ دست زد. به پندار اينكه شاعری ملهم است، شهر رم را به آتش كشيد تا برای سرودن حماسهای «بزرگتر از حماسه هومر در آتش زدن شهر ترويا» مايه فراهم آورد.
نرون در پی آن بود كه گناه آتش زدن رم را به گردن بیگناهی بيندازد. پس به سراغ مسيحيان رفت و كفاره اين جنايت را بر آنان تحميل كرد.
برای شكنجه و آزار مسيحيان تعطيل عمومی اعلام كرد و گروهی از آنها را در ميدان شهر به كام شيران انداخت. در حالی كه غريو «زنده باد قيصر» تماشاگران بر آسمان بلند بود قربانيان سرود «خداوند شبان منست، محتاج كسی نخواهم بود» را میخواندند.
مرتضی بهرامیان
بالاتر از همه ديوژن آزادی كامل خود را باز يافت: «ارسطو وقتی صبحانه صرف میكند كه شاه را خوش آيد و ديوژن وقتی كه ديوژن را!»
مرتضی بهرامیان
در طول يك قرن، جهان دو فاتح بزرگ، به خود ديد. سزار و شائول. سزار سيلاب خونی جاری ساخت كه از اروپا به آسيا سرازير شد و شائول برای برگرداندن اين سيلاب به جای خويش، رودخانهای از عشق و محبت به راه انداخت كه از آسيا به اروپا روان گرديد. آن جنگاور خودخواه و پرمدعا، بر پشت اسب طی طريق كرد و اين حواری فروتن و ناتوان، پياده راه طلب پيمود.
مرتضی بهرامیان
مردگان چون فاسد شدند به خاك فرو میروند و تروتازه سر از خاك برمیدارند. با خفت و خواری به خاك رفتهاند و با شكوه و جلال سر بلند میكنند.
مرتضی بهرامیان
«سربازان من! شنيدهام كه بهترين دوستانم برای برانداختن من توطئه كردهاند و من ناگزيرم به جنگ با آنان برخيزم. تنها از يك چيز بيم دارم و میترسم آويديوس كاسيوس در لحظهای از شدت شرمندگی خودكشی كند يا كسی او را در يك حمله از روی بیپروايی به قتل رساند. در چنين حالتی بزرگترين جايزهای كه ممكن است نصيب فاتحی شود از چنگم به در خواهد رفت. يعنی توفيق آن نخواهم داشت مردی را كه به من بد كرده ببخشايم و با كسی كه دوستی خود را از من بريده همچنان دوست بمانم.»
مرتضی بهرامیان
حجم
۳۷۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۲۳ صفحه
حجم
۳۷۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۲۳ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان