بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره‌ی خانه‌ی سالمندان زد به چاک و ناپدید شد | طاقچه
تصویر جلد کتاب پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره‌ی خانه‌ی سالمندان زد به چاک و ناپدید شد

بریده‌هایی از کتاب پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره‌ی خانه‌ی سالمندان زد به چاک و ناپدید شد

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵۹ رأی
۴٫۲
(۵۹)
آلن فکر کرد که مردم قرن هفده کار بیهوده‌ای می‌کردند که همدیگر را می‌کشتند. چون اگر کمی صبور بودند به هرحال، عمر انسان به سر می‌رسید.
من
«مرز بین نبوغ و جنون بسیار باریک است.
نیتا
هیچ چیزی تا ابد دوام نمی‌آورد مگر آن‌که کسی احمق باشد و این‌چنین فکر کند. تنها حماقت است که شاید تا ابد در این جهان دوام بیاورد.
نیتا
هیچ چیزی تا ابد دوام نمی‌آورد مگر آن‌که کسی احمق باشد و این‌چنین فکر کند. تنها حماقت است که شاید تا ابد در این جهان دوام بیاورد.
...Mehrshad.
هیچ چیزی تا ابد دوام نمی‌آورد مگر آن‌که کسی احمق باشد و این‌چنین فکر کند.
je suis jay
آلن فکر کرد که مردم قرن هفده کار بیهوده‌ای می‌کردند که همدیگر را می‌کشتند. چون اگر کمی صبور بودند به هرحال، عمر انسان به سر می‌رسید
usofzadeh.ir
آن‌ها که تعیین می‌کنند چه چیزی حقیقت دارد، همان کسانی هستند که حرف‌هایشان ارزش شنیدن ندارد.
من
حماقت است که شاید تا ابد در این جهان دوام بیاورد.
من
آماندا در انتخابات فرمانداری با نتیجه‌ی ۸۰ درصد در مقابل ۲۲ درصد پیروز شد. رقیب انتخاباتی‌اش به دادگاه شکایت کرد که بیش از صد درصد در انتخابات معنی ندارد. دادگاه بلافاصله شکایت او را رد کرد و تهدید نمود که اگر او همچنان بخواهد در انتخابات فرمانداری اخلال کند کارش به زندان می‌کشد. آماندا پیش از اخطار دادگاه با رئیس دادگاه یک فنجان قهوه خورده بود.
Crazy Captain 🗺
مردم جیبوتی آن‌قدر درگیر بدبختی‌های خودشان هستند که به اضافه شدن یک پایگاه نظامی دیگر توجه ندارند. بلکه فقط به فکر این هستند که یک روز بیشتر زنده بمانند.
کلوچه کتابخوان
آلن پاسخ داد: «من فقط دو چیز را بهتر از هرکس بلدم. می‌توانم از شیر بز آبجو درست کنم و از ترقه بمب اتم بسازم.» ـ این درست همان چیزی است که ما می‌خواهیم. ـ کدام؟ شیر بز؟ آن مرد گفت: «نخیر. شیر بز نه.» آلن گفت: «برو خدا روزیت را جای دیگر حواله کند.»
کلوچه کتابخوان
هیچ‌کس به اندازه‌ی یک پدربزرگ، آن هم هنگامی که روی نیمکت همیشگی‌اش نشسته، به عصایش تکیه داده، و داستان‌های زندگی‌اش را نقل می‌کند، قادر به جلب شنونده نیست. نوه‌ها با چشم‌های باز از حیرت، می‌پرسند: اما پدر بزرگ.... این داستان‌ها راستی راستی، حقیقت دارند؟ و پدر بزرگ پاسخ می‌دهد: آن‌ها که تعیین می‌کنند چه چیزی حقیقت دارد، همان کسانی هستند که حرف‌هایشان ارزش شنیدن ندارد.
mohsen
یادم می‌آید یک چینی مخالف مائو در واشنگتن به وزارت خارجه‌ی آمریکا گفته بود معامله با چین کمونیست مثل آن است که با ببری درباره‌ی قیمت پوست آن چانه بزنند.
je suis jay
«هرگز با یک سوئدی در خوردن رقابت نکن مگر آن‌که نروژی یا لااقل روس باشی.»
جرج
جزیره‌ی بالی در جهان جزیره‌ای شناخته شد که در آن کسی نه رشوه می‌دهد و نه می‌گیرد. دلیلش آن بود که آماندا به کمیته‌ی تحقیق رشوه داده بود.
Crazy Captain 🗺
«من دیگر سؤالی ندارم. فقط می‌خواهم بدانم که برای چه شما خودتان را قایم کرده بودید درحالی‌که ضرورتی برای این‌کار نبود. شما بی‌گناه بودید. نبودید؟» بنی گفت: «بی‌گناهی برای هر کسی مفهوم خاصی دارد. بی‌گناهی از دید کی؟»
Crazy Captain 🗺
رئیس پلیس مخفی همیشه بازجویی‌هایش را با رفتار متمدنانه آغاز می‌کرد. این‌که تو طرف را خیلی زود به دیار نیستی می‌فرستی، دلیل نمی‌شود که با او مثل حیوان رفتار کنی. از این گذشته، او لذت می‌برد از این‌که امیدی در دل قربانیانش بکارد و بارقه‌ی آن را در چشمان‌شان ببیند. این هم در واقع نقطه‌ی ضعف انسان است. بازی کردن با کسی.
یاس کبود
آن‌ها که تعیین می‌کنند چه چیزی حقیقت دارد، همان کسانی هستند که حرف‌هایشان ارزش شنیدن ندارد.
Mohadese_karimi
بزرگ‌ترین دعواها با این‌جور بگومگوها آغاز شده. بنابراین به شما دو برادر می‌گویم این دیالوگ، یک دور و تسلسل باطل است. بیایید هردوتایتان از خرشیطان پیاده شوید و یک لیوان نوشیدنی بنوشید هرچند که آب سرد بهتر است. اوکی؟ باس گفت: «یک لیوان نوشیدنی دعوای اسرائیل و فلسطین را حل می‌کند؟ تمام موضوع به انجیل برمی‌گردد.»
valencia
تجربه من نشان می‌دهد که عدالت آن‌طور که باید، عدالت نیست.»
Crazy Captain 🗺
بله نقشه کاملاً آماده‌ی اجرا نیست. ولی وقتی راه افتاد، دیگر راه افتاده.»
Crazy Captain 🗺
و پدر بزرگ پاسخ می‌دهد: آن‌ها که تعیین می‌کنند چه چیزی حقیقت دارد، همان کسانی هستند که حرف‌هایشان ارزش شنیدن ندارد.
melik
هیچ چیزی تا ابد دوام نمی‌آورد مگر آن‌که کسی احمق باشد و این‌چنین فکر کند. تنها حماقت است که شاید تا ابد در این جهان دوام بیاورد
pari moniri
ببخشید اسم اول شما چیست آقای دلار؟ آلن پاسخ داد: «یکصد هزار. نام کامل من آقای یکصد هزار دلار است و اجازه‌ی فرود در فرودگاه شما را می‌خواهم.» ـ ببخشید آقای دلار صدای شما را به زحمت می‌شنوم. ممکن است نام اولتان را یک‌بار دیگر تکرار کنید؟ آلن به کاپیتان گفت که کنترولر می‌خواهد چانه بزند. کاپیتان گفت: «می‌دانم.» آلن این بار در پاسخ کنترولر هوایی گفت: «اسم اول من دویست هزار دلار است. آیا اجازه می‌دهید بنشینیم؟» رئیس پرواز گفت: «یک لحظه لطفاً آقای دلار.» بار دیگر با همکارانش صحبت کرد و بعد گفت: «آقای دلار به فرودگاه بالی بسیار خوش آمدید. از دیدار شما محظوظ می‌شویم.»
کاربر ۳۴۰۳۰۴۰
آن‌ها که تعیین می‌کنند چه چیزی حقیقت دارد، همان کسانی هستند که حرف‌هایشان ارزش شنیدن ندارد.
sepideh

حجم

۲۵۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

حجم

۲۵۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان